به گزارش خبرگزاری مهر، مفهوم امنیت انسانی از سال ۱۹۹۶ به عنوان ابتکاری از سوی «کوفی عنان»، دبیرکل سابق سازمان ملل ابداع شده و به رسمیت شناخته شد. قرابت مفهومی و ماهوی امنیت انسانی با حقوق بشر تا حدی است که بسیاری از متفکرین معتقدند که امنیت انسانی از زیرشاخه های حقوق بشر به حساب می آید.
به واسطه وجود همین نسبت، اشتراک بسیاری از مفاهیم ریشه ای میان این دو مفهوم، مستلزم به وجود آمدن بسیاری از موارد دیگر از جمله مداخله بشردوستانه شد. اما مساله مداخله بشردوستانه نیز مانند بسیاری از مفاهیم جدید دیگر در روابط بین الملل از نقایص عمده ای برخوردار بوده است.
حقیقت این است که مداخله بشردوستانه از مورد رواندا گرفته تا لیبی و سوریه، در بسیاری از موارد دچار یک نقیصه کلی بوده است و آن هم استفاده نا مشروع و با هدف سیاسی در امور کشورهای دیگر بوده است. برای مثال می توان به تجاوزهای آمریکا و متحدین این کشور به افغانستان، عراق و یا سوریه کرد که منجر به آوارگی و مصیبت های وارده به مردم این کشور بیش از گذشته شد.
«توماس جی . ویس»، دانشمند و متخصص در روابط بین الملل به خصوص امور مربوط به سازمان ملل، در کتاب جدید خود با نام «مداخله بشر دوستانه» به بررسی مطالب ذکر شده در بالا اشاره کرده است.
وی با مطرح کردن طیف گسترده ای از مسائل و مشکلات مربوط به مفهوم مداخله بشردوستانه به بررسی تفصیلی بسیاری از موارد مطالعاتی آن پرداخته و تلاش می کند تا به سوالاتی در خصوص بحران سوریه که شاید پیچیده ترین مورد مطالعاتی جهان معاصر به حساب بیاید پاسخ دهد.
وی در این کتاب که توسط انتشارات ویلی منتشر شده، با پذیرش این مساله که نیروهای ائتلاف های جهانی در بسیاری از موارد مداخله بشر دوستانه مانند سیرالئون و یا تیمور شرقی به خوبی عمل کرده و توانستند مردم این کشورها را از زیر یوغ ستم و نسل کشی نجات دهند.
این پرسش مطرح است که آیا مداخله بشر دوستانه، خود یک بحران محسوب می شود یا خیر؟ آیا اصل مسئولیت حمایت هنوز وجود دارد و یا از بین رفته است؟
نظر شما