به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ایندپندنت، «شکسپیر و همراهان»، کتابفروشی کوچکی است که در ساحل جنوبی رود سن شهر پاریس واقع شده و احتمالا مشهورترین کتابخانه دنیا است.
این کتابخانه نخستین جایی بود که کتاب «اولیس» جیمز جویس را وقتی منتشر کرد که هیچ کس دیگر حاضر به این کار نبود و مدت چند دهه است که نقش یک اتاق نشیمن را برای چندی از محبوبترین چهره های ادبیات معاصر ایفا می کند: ارنست همینگوی و اف اسکات فیتزجرالد، جک کرواک و آلن گینزبرگ، لارنس دورل و آناییس نین...
این هفته، کارمندان این مغازه رنگارنگ تاریخچهای کامل از آن را منتشر کردند که سال ۱۹۱۹ در لوکیشنی دیگر افتتاح شد. این کتاب که شامل ۴۰۰ صفحه متن، شهادت نامه و عکس از آرشیو این مغازه میشود، سال ها در دست جمعآوری بود. این پروژه که بیشتر به عنوان یک «کتاب خاطرات» تلقی می شود یا یک تاریخ نامه، تلاشی است برای توضیح دادن این که «شکسپیر و همراهان» دقیقا چیست.
برای جورج ویتمن – مالک این مغازه که متولد آمریکا بود، تا زمان مرگش در سال ۲۰۱۱ که در ۹۸ سالگی و در آپارتمانی کوچک اتفاق افتاد که در بالای مغازه واقع بود و او در آن زندگی می کرد – «شکسپیر و همراهان» خیلی چیزها بود. در بهترین حالتش، او آن را «یک آرمان شهر که در قالب کتابفروشی خود را نشان میدهد» خواند؛ یک اقامتگاه که در آن بازدیدکنندگان طبقه بالا میخوابیدند و از اقامتشان لذت میبردند. اما جورج به این مغازه به عنوان یک اثر هنری زنده هم نگاه میکرد. او میگفت: «من این کتابفروشی را همانطور خلق کردم که یک انسان رمان مینویسد و هر اتاقش را مثل یک بخش از رمان ساختم. دوست دارم مردم درِ آن را همانطور باز کنند که یک کتاب را باز میکنند، کتابی که وارد دنیایی جادویی در قوه تخیلشان می شود.»
اما در واقع ویتمن موسس این کتابفروشی نبود: این عنوان به سیلویا بیچ اختصاص مییابد که «شکسپیر و همراهان» را تاسیس کرد و بعد مجبور شد در زمان اشغال پاریس توسط آلمان نازی در سال ۱۹۴۱ آن را ببندد و خودش هم زندانی شد. در اواخر دهه ۱۹۵۰، او عنوان «شکسپیر و همراهان» را به جورج اهدا کرد و جورج هم نام او را روی تنها فرزندش گذاشت. سیلویا بیچ ویتمن که حالا ۳۵ سال دارد، با شریکش دیوید دلانت که یک دانشجوی فلسفه پاریسی است و یک روز وارد این کتابفروشی شد و دیگر ماندگار شد، مسئولیت اداره آن را بر عهده دارد.
سیلویا اخیرا گفته بود: «فکر می کنم دیوید به سرعت متوجه شد که اگر قرار است ما با هم باشیم، این مغازه باید بخشی از دنیای او هم باشد.»
این مغازه پناهگاهی برای نسل هایی از نویسندگان رهگذر شد که بی خبر سر میزدند تا آنجا زندگی کنند. به ازای دو ساعت کار در روز و قول اینکه روزی یک کتاب بخوانند، جورج اجازه می داد آنها مجانی در مغازهاش بمانند، آنجا بخوابند . در نشانی که هنوز هم شعار این مغازه است نوشت شده: «اما برای غریبهها هم جای مهمان نوازی است، در صورتی که آنها فرشته در لباس انسان باشند.»
تنها شرط دیگر برای آنجا ماندن این بود که ساکنان موقت کتابفروشی یک اتوبیوگرافی یک صفحهای از خود بنویسند که اغلب با استفاده از یکی از ماشین تحریرهای مغازه روی کاغذهای آبی ثبت می شد. حالا «شکسپیر و همراهان» هزاران صفحه از این اسناد دارد که بعضیهای شان متعلق به فرزندان کسانی هستند که قبلا آنجا اقامت کرده بودند.
نظر شما