خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه_محمدصادق پورابراهیم اهوازی: اگر چه سنت برگزاری مراسم پیاده روی اربعین به سالهای دوردست برمی گردد اما سابقه شرکت مستقیم در چنین مراسمی برای بسیاری از ایرانیان به سالهای اخیر بازمیگردد. پس از سرنگونی حکومت بعث، آزادی عمل مذهبی شیعیان عراق در انجام سنن دیرین مذهبی و در برپایی عزای حسینی افزایش پیدا کرد و البته در این بین حضور ایرانیان نیز در عتبات عالیات فزونی یافت.
در این آمد و شدها بود که مردم ما با مقوله پیاده روی اربعین از نزدیک آشنا شده و آن را تجربه کردند. در واقع، سقوط صدام و رهایی از دیکتاتوری آن، فضا را برای برپایی آیینهای مذهبی مهیا ساخت. پس از پایان دوران اشغال مستقیم و حداکثری آمریکا و روی کار آمدن حکومت مردمی در عراق، روابط حسنه دولت عراق با ایران آغاز شد و متعاقب آن روند تردد زائران ایرانی به عراق تسهیل گشت که نمود آن در ایام اربعین بروز یافت.
در همین راستا بود که علاوه بر حضور مردم اقصی نقاط عراق در این پیاده روی و حرکت به سمت کربلا، سیل مشتاقان و عاشقان ایرانی نیز جمعیت شیفتگان حسین علیهالسلام را دوچندان کرد. در این میان، به مدد شبکه های اجتماعی و با تبلیغات مردمی، زائران دیگر کشورها نیز به این خیل عظیم شیعیان وارد شده و گوناگونی ملیتها در این حرکت دیده شد.
تنوع ملیتها و کثرت جمعیت باعث گردید تا این گردهمایی همراه با مراسم حج، بزرگترین گردهمایی مذهبی جهان لقب گیرد. حال باید به این سؤال پاسخ داد که به چه علت این مراسم از اهمیت مضاعف و ویژه ای برخوردار است؟ شاید عامل اصلی در اهمیت مضاعف چنین رویداد عظیمی، حضور پررنگ نیروهای سلفی و تکفیری و در رأس آنان داعش در عراق باشد. تمرکز این نوشتار، تأکید بر همین عامل و توضیح مختصر آن است. در معادلات و موازنه قوا در عراق، علیرغم اینکه جمعیت شیعی دست بالا را دارد اما همواره نیروهای سلفی و تکفیری درصدد حذف فیزیکی شیعیان بوده اند. بدین ترتیب، حضور قدرتمند و حداکثری شیعیان در پیادهروی اربعین می تواند مانور تبلیغاتی مسالمت آمیزی باشد علیه این گروهها. در واقع، همزمان با متولد شدن نسل جدیدی از گروههای سلفی، اهمیت پیاده روی اربعین حسینی برای شیعیان بیشتر می شود.
۱- چیستی سلفی گری
سلفی گری در معنای لغوی به معنی بازگشت به گذشته و تقلید از گذشتگان است، اما در معنای اصطلاحی به فرقه ای اطلاق می شود که آرمان خود را پیروی از سلف صالح و بازگشت به اعمال، رفتار و اعتقادات پیامبر اسلام(ص)، صحابه و تابعین می دانند. سلفیان جدید عملکرد صحابه را به عنوان منبع تشریع می پذیرند. به اعتقاد سلفیها، اندیشه و عمل اسلامی در طول زمان منحرف شده، و باید به سرچشمه آن بازگردد.
معتقدان به سلف صالح، عقاید خود را به «احمدبن حنبل» نسبت می دهند. وی محدثی سنتی و ضد فقاهت و اجتهاد بود و از تمسک به رأی تبری می جست و مخالفت با سنت را بدعت می خواند. در اواخر قرن هفتم، احمدبن تیمیه عقاید حنابله را به گونه ای افراطی تر احیا کرد. پس از وی، سلفی گری تا قرن دوازدهم تا حد زیادی به بوته فراموشی سپرده شد تا این که محمدبن عبدالوهاب نجدی با طرح مجدد ادعای بازگشت به اسلام اصیل ظهور کرد(حقیقت۱۳۹۳).
هرچند ممکن است سلفی گری معادل وهابیت یا دیگر مفاهیم به کار رود، ولی مفهوم «سلفی گری» اعم از مفهوم «وهابی»، «تکفیری» و «جهادی» است؛ چرا که برخی سلفیها میانه رو هستند و جهادی و تکفیری محسوب نمی شوند. همچنین، همه سلفیها الزاماً وهابی نیستند. اگر عنصر اصلی تعریف بنیادگرایی را تقابل با تجدد فرض کنیم، بین سلفیت و بنیادگرایی نیز رابطه «عموم و خصوص مطلق» وجود دارد؛ به این معنا که همه سلفیها بنیادگرا هستند، اما بسیاری از بنیادگرایان، سلفی و یا حتی مسلمان نیستند.
به این ترتیب، نسبت بین سلفیگری و اسلامگرایی نیز عموم و خصوص مطلق خواهد بود. همچنین بین دو مفهوم سلفی و تروریست{تعریف تروریسم: خشونت عمدی و با انگیزه سیاسی علیه اهدافی خاص از سوی گروههای فروملی یا عوامل زیرزمینی که معمولاً با هدف تأثیرگذاری از طریق رعب و وحشت صورت می گیرد(نظری و السمیر۱۳۹۳)} رابطه «عموم و خصوص من وجه» وجود دارد(حقیقت۱۳۹۳).
نکته بعدی این که سلفی گری الزاماً نقل گرا و رادیکال نیست. سلفیگری آرمان بازگشت به گذشته اصیل را در سر دارد، خواه این هدف با نقل گرایی و خشونت صورت پذیرد یا با عقل گرایی و تساهل. به طور مثال، محمد عبده به عنوان یک چهره سلفی، عقلگرا و معتقد به تساهل بود(همان).
۲- مشخصات نسل جدید جریانات سلفی
با نگاهی به تطور جریانهای سلفی، می توان این جریانات را به چهار دسته تقسیم کرد. نخست، سلفیهای کلاسیک ماقبل عربستان و ابن تیمیه؛ دوم سلفیهایی که عربستان از آنها حمایت میکند (سلفیهای وهابی)؛ سوم گفتمانی تحت عنوان القاعده که نگاهش به بیرون و هجومش به سمت غرب است؛ و چهارم نسل جدید و جریانی که رویکردش بهسوی داخل و به خود جهان اسلام است. (فیرحی، مرداد ۱۳۹۴).
تمامی این چهار نسل همان طور که گفته شد در این نکته مشترک هستند که برای تأسیس زندگی روزمرهشان به سلف و به نص، یعنی به سنت و قرآن برمیگردند. بر این اساس آنها معتقدند که بهجای مراجعه به دیدگاههای مکاتب مختلف فقهی یا نظر مفتیان در خصوص استنباط احکام، مستقیم به نص مراجعه شود(فیرحی، زمستان ۱۳۹۴).
آنچه در این مقطع تاریخی، برای ما مهم است، مطالعه وضعیت و تمایزات نسل چهارم این جریانات از نسلهای پیشین خود هست. تفاوت نسل سوم و چهارم در این است که جریاناتی چون القاعده تروریستها را به خارج از جهان اسلام صادر میکردند اما جریاناتی چون داعش تروریستها را به درون کشورها و مرزهای اسلامی وارد میکنند. براین اساس، «غیر» و دشمن برای القاعده غربیها بوده و «غیر» برای داعش، شیعیان و سنیها هستند (فیرحی،مرداد ۱۳۹۴).
بهعبارتدیگر، نسل چهارم برخلاف امثال القاعده بیشتر در پی درگیری با مسلمانان هستند و اگر هم با غربیها درگیر میشوند آنها را «دشمن بعید» میدانند(فیرحی، زمستان ۱۳۹۴). در این راستا از لحاظ ایدئولوژیک دشمنی همچون رژیم صهیونیستی نیز برای آنها دشمن بعید محسوب می شود و آنها پیش از این رژیم، در ابتدا باید با دشمنان قریب و نزدیک خود(شیعیان، سنیان سنتی و نوگرایان سنی) تسویهحساب کنند و پس از آن به کارزار دشمنان بعید خود وارد گردند(همان).
حال سؤال این است که اگر آنها تشیع را یک نوع دین بدلی تلقی کرده و شیعیان را تکفیر می کنند؛ به چه دلیل به تکفیر اهل سنت نیز روی آورده اند؟ پاسخ جریانات مذکور این است که اهل سنت سنتگرا از آنجاکه به حکومت ظالمانی نظیر حکومت عربستان و یا کشورهای غربی تن میدهند و سلطه آنها را میپذیرند؛ شایسته تکفیرند. تکفیر سنیان نوگرا نیز به سبب تأکید بر مقولاتی چون دموکراسی و تقلید از تمدن غرب در دستور کار جریاناتی مانند داعش قرار می گیرد؛ بنابراین آنان هم شیعیان و هم اکثریت اهل سنت را تکفیر می کنند(فیرحی، زمستان ۱۳۹۴).
تفاوت دیگر نسل سوم و چهارم این گروهها در موضوع «مرز ملی» رخ می نماید. گروه القاعده بهعنوان نماینده نسل سوم، به دنبال گذر از مفهوم مرز نبود و تا حدودی مرزهای ملی
را می پذیرفت، اما نسل چهارم و در رأس آن داعش به مرزهای ملی قائل نبوده و فراملی می اندیشد(همان).
وجه مشخصه و متمایز دیدگاههای جدید سلفی یا همان نسل چهارم، دگردیسی مفاهیمی چون تکفیر است. توضیح اینکه تکفیر در ادبیات کلاسیک مسلمانان جای داشت اما به عمل نمیرسید. در واقع، در این ادبیات درباره تکفیر توضیح داده میشد اما به ندرت مصداقاً به تکفیر حکم داده می شد. حال آن که در ادبیات نسل جدید ارهابیون، تأکید بر یک نوع تکفیر عمومی صورت میگیرد(فیرحی، مرداد ۱۳۹۴).
با توجه به بخش نخست این نوشتار(چیستی سلفی گری)، و مشخصات نسل جدید این جریانات، در مطالعه موردی داعش باید اذعان کرد که این جریان دارای مشخصات زیر است: گروهی سلفی از نوع تکفیری و جهادی، بنیادگرا(و بر ضد تجدد، البته این بنیادگرایی مانع از آن نمی شود که این گروه از تکنولوژیهای مدرن استفاده نکند)، تروریست و رادیکال به این معنا که این جریان برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود، استفاده از هر نوع خشونت را مجاز می شمارد.
۳- زمینه های پیدایش نسل جدید جریانات سلفی
مطلب دیگر به زمینه های شکل گیری و پیدایش این جریانات برمی گردد. اینکه چرا جریانهای تکفیری در کشور عراق تا این حد قدرت گرفته اند نیاز به توضیح دارد. این موضوع از یک طرف به مباحث ایدئولوژیک و تئوریک این گروهها مربوط می شود و از طرف دیگر به زمینه های اجتماعی و شرایط منطقه ای مرتبط می گردد.
پیرامون بسترهای ایدئولوژیک توجه به مفهوم خلافت بسیار حائز اهمیت است. در نظریههای سلفی از دو نوع خلافت صحبت می شود: «خلافت سرزمینی» و «خلافت مجازی». خلافت سرزمینی محصور در مرزهای جغرافیایی بوده و اکثر تکفیریهای نسل متأخر در تلاش هستند که از هر مکانی که می توانند خودشان را به محدوده خلافت سرزمینی برسانند. پس از جنگ عراق و آمریکا با توجه به خلأ دولت، این خلافت سرزمینی در غرب عراق و در مناطقی نظیر موصل شکل گرفت.
خلافت مجازی برخلاف خلافت سرزمینی، مرزهای آن نه در محدوده جغرافیایی و سرزمینی، بلکه در ذهنها شکل می گیرد. بدین معنا که اگر یک تکفیری بنا به هر دلیلی نتواند به محدوده جغرافیایی خلافت هجرت کند، حداقل می تواند در ذهن خویش از جامعه اش فاصله گرفته و به سرباز با واسطه خلیفه تبدیل شود. براین اساس، این افراد جامانده از قافله خلافت سرزمینی، برای اینکه هویت و مفید بودنشان را اثبات کنند؛ به عناصری تبدیل می شوند که در خدمت استراتژی انتحار و ترور خواهند بود(فیرحی زمستان ۹۴). درواقع، این افراد با تمسک به خلافت مجازی و با انجام عملیات انتحاری، وفاداری خود را به مرکز خلافت سرزمینی به اثبات رسانده و از این رهگذر هم انتقام خود را از جامعه ای که در آن دچار بحران هویت گشته اند می گیرند و هم به هویتی جدید رسیده و احساس مفید بودن می کنند.
به بیانی دیگر، مجموعه عملیات انتحاری به شیوه خود مدیریتی و اصطلاحاً به روش «خود امارتی» انجام می شود. در این روش، هر فرد تکفیری در هر مکانی که تشخیص دهد عمل می کند. درهرحال، این خلافت مجازی به لحاظ استراتژیک می تواند به حفاظت از مرزهای جغرافیایی خلافت سرزمینی کمک می کند. در حقیقت، عامل انتحاری با جنگیدن با دشمن بعید، آنگاه که این دشمن در قالب ائتلافهای بینالمللی قصد تخریب مرکزیت خلافت را داشته باشد، به کمک خلافت سرزمینی میآید(همان).
پیکارجویان سلفی- تکفیری داعش با زمینه های متفاوت جغرافیایی از کشورهای مختلف عربی، آسیایی، اروپایی، و آفریقایی گرد هم آمده اند. مسأله داعش متأثر از تحولات داخلی عراق و سوریه و شکنندگی ساختارهای نظامی و سیاسی در این دو کشور، ناکارآمدی نیروهای نظامی در برخورد با حرکتهای چریکی و جنگهای نامنظم، بروز حرکتهای جدایی طلب در کردستان عراق، هراس عمومی و آشفتگی عمیق مدنی، و مهمتر از همه دستیابی داعش به منابع مالی جدید و اعمال کنترل بر مناطق و مراکز حیاتی است(نظری و السمیری۱۳۹۳).
در مورد زمینه های پیدایش داعش فرضیه های مختلفی مطرح شده است که به برخی از آنها اشاره می شود: فرضیه نخست؛ عده ای حلقه ای از تحولات گروههای اسلامی و اختلافات بین آنها را مطرح می کنند و نتیجه کنونی آن را تحول و انشعاب در القاعده و فراهم شدن بستر برای شکل گیری جنبشهای افرطی تری چون داعش می دانند(همان:۸۱).
فرضیه دوم؛ برخی دیگر معتقدند که «داعش و گسترش آن در عراق را نمی توان جز با توجه به مسائل مناطق سنی نشین فهمید. آنها توانستند اهل سنت عراق را به دو گروه دوستان و معارضان داعش تقسیم کنند. گسترش نفوذ داعش در مناطق سنی نشین عراق را می توان در دو موضوع پیگیری کرد: اول، اهل سنت عراق در برخی اصول اعتقادی-دینی و فقهی با داعش اتفاق نظر دارند؛ هر چند که در مسائلی چون تکفیر، احکام جهاد و برخورد ذهنی و عینی با شیعیان اختلاف نظر دارند. دوم، اهل سنت عراق معتقدند در سیاست و حکومت عراق به حاشیه رانده شده اند و داعش، مخلص و حامی آنان است»(همان:۸۰).
البته واضح است که «پذیرش و یاری داعش توسط اهل سنت عراق امری دشوار است؛ چرا که بسیاری از سنیان عراقی گزینه زندگی در سایه احکام دولت اسلامی را نمی پذیرند، از طرف دیگر اهل سنت عراق در زمینه دینی، سیاسی و عشایری مراجع متفاوتی دارند و فاقد رهبری واحدی می باشند». فرضیه سوم؛ در نهایت برخی دیگر تأکید می کنند که پیدایش داعش نقشهای غربی برای بیان تصویری تحریفی از اسلام است و این گروه ساخته اجنبیها برای تحقق اهداف معین است که مصالح آنها را برآورده می نمایند(همان:۸۱).
۴- اربعین حسینی و تهدیدات نسل چهارم سلفیه
تا اینجا تلاش شد شناختی نسبی از نسل جدید جریانات سلفی حاصل شود. بدین منظور، وجوه تمایز این نسل با نسلهای پیشین بیان گردید. همچنین زمینه های شکلگیری این گروهها از منظر ایدئولوژیک و شرایط منطقه ای از نظر گذشت. حال باید زوایای مختلف تهدیدات این قبیل گروهها روشن شود و از خلال آن، اهمیت ویژه «پیاده روی اربعین» عیان گردد. برای تبیین وضعیت سلفیه در جهان اسلام و دست یافتن به راهکارهای مقابله با آن، بررسی عامل «تهدید» بسیار مهم است.
تهدید به سه نوع تهدیدهای فرهنگی (نرم)، تهدیدهای امنیتی- نظامی (سخت) و تهدیدات مرکب (نیمه سخت) تقسیم میشود. تهدیدات سخت عبارت است از تسلیحات نظامی، حضور فیزیکی و به کار بردن شدید خشونت و ارهاب (علیزاده موسوی ۱۳۹۳).
تأکید بیشتر این یادداشت بر تهدیدات نرم است. از نظر «علیزاده موسوی» تهدید نرم، نوعی سلطه در ابعاد سهگانه حکومت، اقتصاد و فرهنگ است که از طریق استحاله الگوهای رفتاری در این حوزه ها و جایگزینی الگوهای جدید محقق می شود. این تهدید همراه با آرامش و خالی از روشهای فیزیکی و با استفاده از ابزارهای تبلیغات، رسانه و شیوه القا و اقناع انجام می پذیرد(علیزاده موسوی ۱۳۹۳). از طرف دیگر، تهدید نرم ارتباط تنگاتنگی با جنگ روانی دارد. جنگ روانی استفاده برنامهریزیشده از تبلیغات و سایر اعمالی است که قبل از هر چیز باهدف تأثیر بر نظرات، احساسات، موانع و رفتار جوامع دشمن، بیطرف یا دوست و به شیوهای خاص که برای دستیابی به اهداف جبهه خودی صورت می گیرد(همان).
البته در مورد گروههای تکفیری و پدیده ای چون داعش، همانطور که مشخص است هر دو گونه تهدید سخت و تهدید نرم با شدت زیادی بهکار برده می شود. استفاده از تهدید و قدرت سخت آنان نیاز به بازگویی ندارد. در مورد تهدید نرم این جریانات باید گفت «باآن که تصور می شود سلفیه با توجه به عقایدشان به بهره برداری از رسانه ها برخورد سردی داشته باشند اما آنها بیشترین استفاده از فضای مجازی را دارند. آنان با بزرگنمایی فعالیتها و عملکرد خود می کوشند افکار عمومی را به سوی خود جلب کنند. محور دیگری که بهشدت مدنظر رسانه های سلفی است، ایجاد رعب و وحشت در دل دشمنان است»(همان).
این جریانات درصدد هستند تا به مدد رسانه و ابزارهای ارتباطجمعی، رعب را به حداکثر برسانند. از نظر آنها می توان با رسانه ای کردن رعب و ترور، تأثیر بیشتر و مخربتری نسبت به جنگی کلاسیک با گستره جهانی فراهم آورد. اگر در منازعات و جنگهای کلاسیک، به دلیل فشارهای حقوق بشری جنایتها تا حدودی پنهان و یا کتمان می گردید؛ این گروهها تلاش دارند تا ترس و وحشت را به هر قیمتی ایجاد کرده و انتشار دهند(فیرحی، دیماه ۱۳۹۴).
در هر صورت باید گفت که «تروریسم و خشونت در خاورمیانه همانند پشهای در مرداب است(آنها را میتوان به صورت جداگانه از بین برد اما تا زمانی که مرداب وجود داشته باشد پشهها نیز وجود دارند) و بنابراین برای انهدام اساسی این گروهها باید مرداب- زمینههایی که ابرقدرتها برای ظهور و بروز تروریسم، خشونت و افراط در خاورمیانه پدید آوردهاند- را از بین برد»(حقیقت۱۳۹۵).
برای از میان برداشتن این مرداب، و در مقابل تهدیدات گروههای تروریستی جدید و تلاش آنان در ایجاد رعب و وحشت، آنهم برای دشمنان قریب و نزدیکشان(شیعیان و علی الخصوص شیعیان ایرانی)، حرکت عظیم «پیاده روی اربعین» می تواند با تمام قوا و امکانات به بهترین شکل ممکن انجام شود. چراکه چنین حرکت بزرگی علاوه بر خیرات کثیر معنوی آن برای آحاد مردم، از قبیل رشد معنوی در بعد فردی و یا ایجاد علقه و علاقه بیشتر و مستحکمتر بین مردم عراق و ایران بهعنوان دو کشور همسایه؛ در ابعادی وسیعتر مقابله ای تبلیغاتی با تهدیدات سخت و نرم گروههای تکفیری و داعشیان خواهد بود.
سخن آخر اینکه حرکت مطهر اربعین حسینی، پاسخی است فرهنگی به سیاست ارهاب، ترور و «رعب و وحشت» که از قضا، این پاسخ فرهنگی و مذهبی، ارهابیون را به وحشت انداخته و رعبی سهمگین را بر آنان مستولی خواهد کرد.
منابع:
۱) حقیقت، سیدصادق، پشهای در مرداب؛ وجوه اشتراک وهابیت و سلفیگری، ماهنامه علوم انسانی مهرنامه، شماره۴۶، نوروز ۱۳۹۵.
۲) -------- ، آینده سلفیگری افراطی(مطالعه موردی داعش)، روزنامه شرق، ۶/۷/۱۳۹۳.
۳) علیزاده موسوی، سید مهدی، ارزیابی وضعیت سلفیه بر اساس مکعب بحران، مجله علوم سیاسی، سال هفدهم، شماره ۶۸، زمستان ۱۳۹۳.
۴) فیرحی، داوود، میزگرد سلفیگری- جلسه اول، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی: http://www.cgie.org.ir/fa/news/۶۰۸۱۲، ۴/۵/۱۳۹۴.
۵) -------- ، از کارل مارکس تا ابوبکر بغدادی، ماهنامه علوم انسانی مهرنامه، سال ششم، شماره ۴۵، دیماه ۱۳۹۴، صفحات ۱۰۲ و ۱۰۳.
۶) -------- ، «داعشی شدن دشوار نیست: ساز و کار نیروگیری و نحوه عمل جریانهای تکفیری»، نشریه سیاسی- تحلیلی همشهری دیپلماتیک، دوره جدید، شماره ۸۹، زمستان ۱۳۹۴، صفحات ۷۵-۷۰.
۷) نظری، علیاشرف، و عبدالعظیم السمیری، بازخوانی هویت دولت اسلامی در عراق و شام(داعش): فهم زمینههای فکری و سیاسی- اجتماعی، فصلنامه علوم سیاسی، سال هفدهم، شماره۶۸، زمستان۱۳۹۳، صص۱۰۶-۷۵.
نظر شما