به گزارش خبرنگار مهر، چهل روز پیش که بازهم در گلوگاه تاریخ فریاد «هل من ناصر ینصرنی» به گوش بیداردلان رسید، عاشقان حسینی حماسهای عظیم را رقم زدند؛ برای تکرار عهد و پیمان با زندهای که همیشه جاوید خواهد بود؛ حال در این شرایط است که از جاذبهها دل کندن و به جذبه دوست رسیدن در اربعین حسینی تبلور مییابد. جاذبه ای که کوچک و بزرگ، پیر و جوان همه را به خود فرا میخواند و همه دلدادگان در طریق الحسین هم قدم با جابر مشق عاشقی میکنند. آری اینجا همان جایی است که استادان همه شاگرد میشوند و در کلاس معرفت شاگردی میکنند.
به عنوان کوچکترین عضو از این حرکت بزرگ و در مسیر پیادهروی اربعین در یکی از موکبهای خراسانی به مرد میانسالی رسیدم که از جان و دل مشغول فعالیت بود، هربار که خم میشد تا کیسهها را از روی زمین بردارد عرق از پیشانیش جاری میشد. دوستانش با اصرار از او خواستند تا اندکی استراحت کند و چند دقیقهای روی صندلی بنشیند، فرصتی مغتنم شد تا با خستهای که عرق جبین را پاک میکرد ولی از شوق خدمتش کاسته نشده بود همکلام شوم.
وقتی فهمید که من خبرنگارم خودش را کامل معرفی نکرد تا اسمش جایی ثبت نشود، اما استاد دانشگاه بود و فرهیختگی در سخنانش پیدا بود.
وی در پاسخ به اینکه در این نقطه جغرافیایی چه میکند، اظهار کرد: امسال برای اولین بار امام حسین(ع) مرا طلبید و به این نقطه رسانده است و اعتراف میکنم روز اول از عظمت این حرکت اطلاعی نداشتم.
او در پاسخ به اینکه فضای این مدرسه را با کلاسهای درس چگونه قیاس میکنید، تصریح کرد: اینجا کلاسی است که درس زندگی میدهند، همه در مقام شاگردی حول محور امام حسین(ع) هستند. بدون خودنمایی و مقام، از نظامیان با بالاترین درجه تا معلم و کارگر و دکتر همه در قامت شاگردی وظیفه خود را به انجام میرسانند. هیچ کس فکر نمیکند که با دیگران تفاوت دارد. نمرهها را هم کسی جز ذات اقدس الهی خبر ندارد.
اینجا کلاسی است که درس زندگی میدهند، همه در مقام شاگردی حول محور امام حسین(ع) هستندوی درباره آثاری که پیادهروی اربعین و ارزشطلبی در حرکت حسینی میتواند در جوامع به جا بگذارد معتقد است: این حرکت باید الگویی برای زندگی اجتماعی افراد بشود، یاد بگیریم در طول زندگی خود با یک وحدت رویه و خلوص نیت بدون توقع در رفع مشکلات یکدیگر هم قدم شویم.
این استاد دانشگاه که به گفته هم قطارانش دارای مدرک دکترای زبان انگلیسی و در حال تدریس در بسیاری از دانشگاههای نیشابور است، در پایان توصیه کرد: من همیشه به جوانانی که از نزدیک با آنها در تماسم گفتهام از هرطریقی نیت و عمل خود را به امام حسین و راهش متصل کنید چرا که امام حسین(ع) دستگیرمان می شود و این فرهنگی است که تا ابد زنده و پویا میماند.
چند قدم آنطرفتر بزرگمرد دیگری از نیشابور مشغول طبخ غذا برای زائرین اربعین بود. از او خواستم که چند دقیقهای وقتش را به من اختصاص دهد و با روی باز استقبال کرد. خودش را اینگونه معرفی کرد: علی غرویان هستم از نیشابور برای دومین بار عازم این سفر شدهام و عضو ستاد عتبات عالیات نیشابور هستم.
او که سالها به شغل خواروبار فروشی مشغول بوده است، در پاسخ به اینکه ده روز تعطیلی مغازه و ضرر و زیانت را چگونه جبران میکنی، گفت: آرزو دارم که روزی در راه امام حسین(ع) که سرور آزداگان جهان است، جانم را فدا کنم. از دست دادن مال که در این راه عددی به حساب نمیآید. پروردگار ما محاسباتی دارد که بسیار بادقتتر از فکر و اندیشه بشر است و روزی انسانها را می رساند. مهم نیت است که انسان را به مقصد میرساند.
امروز دلم میخواهد که به هموطنان خود بگویم برای یک بار هم که شده به این اجتماع بزرگ بپیوندید تا عظمت علی(ع) و شیعیانش را ببینیدغرویان اضافه کرد: امروز دلم میخواهد که به هموطنان خود بگویم برای یک بار هم که شده به این اجتماع بزرگ بپیوندید تا عظمت علی(ع) و شیعیانش را ببینید.
وقتی که از آرزویش در زندگی پرسیدم گفت: من، پدر و پدربزرگم همگی خواروبار فروش بودهایم و سعی کردهایم که انصاف و اخلاق را همیشه رعایت کنیم. اولین آرزویم نیز این است که خداوند از سر تقصیرات ما بگذرد و دومین آرزویم این است که امام حسین(ع) جواب سلام ما را بدهد.
اینجاست که اشکهایش امان نمیدهد و من از خلوت او با امامش دور میشوم. اینجا می شود پاسخ سوال بزرگی را گرفت، این تحمل سختیها و کمبودها در پیادهروی اربعین همزمان با خدمت کردن به زائرین سالار شهیدان همه برای این است که روزی پاسخ سلام را با گوش جان بشنویم.
السلام علیک یا اباعبدالله
نظر شما