خبرگزاری مهر، گروه استانها- اسما محمودی: این روزها اقیانوس عظیم عشق و معرفت زائران کربلا به سرزمین خورشید وصل شده و حرم امن ضامن آهو خیل عظیم عاشقانی را در برگرفته که نهتنها از گوشه و کنار ایران، بلکه از سراسر جهان برای اتصال به دریای ناب معرفت آن امام همام راهی مشهد الرضا شدهاند.
یکی پای پیاده آمده و خاکپای یار را توتیای چشمان اشکبارش کرده است و دیگری دل به جاده زده و مانند سرشاخههای رودخانهها خود را به این اقیانوس عظیم متصل کردهاند.
اما امسال غم و اندوه زائران امام رضا (ع) با جان باختن تعدادی از هموطنان گرانقدرمان در حادثه برخورد دو قطار در سمنان عمیقتر شده و کسی را نمیبینی که در این خصوص سخن به میان نیاورد و با خانوادههای آنها خود را هم درد نداند. قطاری که از محل حادثه راه آسمان در پیش گرفت و مسافرانش آسمانی شدند و اکنون بهطورقطع روحشان در جوار حرم ملکوتی امام رضا (ع) حضور دارد و پرچم عزایشان در حرم یادآور مسافرانی است که به مقصد نرسیدند.
کسانی هم هستند که از این سفر بازماندهاند و از راه دور دلهایشان را به امام همام گره میزنند و در دل حسرت زیارت امام در این ایام را دارند.
حال و هوای این روزهای حرم غیرقابل وصف است دستههای عزاداری وارد حرم میشوند و ندای نوحههای جانسوز آنها آه از نهاد آدمی برمیآورد؛ دیوارههای دلت فرو میریزد و دانههای اشک ناخودآگاه از دیدگانت جاری میشود و در دل شکر خدایی را میگویی که با لطف بیکرانش تو را مهمان رضایش کرده است.
آسمان و زمین عزادار خورشید تابناک ولایت
گویی آسمان حرم پر از صدای بال ملائک است و گوش زمین را همصدای پای انسانهای عاشقی پر کرده که با دلهای بیقرار به دیدار یار آمده و دستهایشان به آسمان گره خورده است و اینجاست که احساس میکنی یگانه معبود مهربانت دستهایت را با نور محبتش عاشقانه نوازش میکند و خدایت در کنار توست.. نزدیکتر از رگ گردنت...
ازیکطرف صدای گریه میآید که نجوای «یا امام رضای غریب» سر میدهد، آنطرفتر پسری جوان در گوشهای نشسته و سر در گریبان فرو برده و گاهگاهی سر به آسمان بلند میکند و با چشمان خیس زیر لب چیزی نجوا میکند
ازیکطرف صدای گریه میآید که نجوای «یا امام رضای غریب» سر میدهد، آنطرفتر پسری جوان در گوشهای نشسته و سر در گریبان فرو برده و گاهگاهی سر به آسمان بلند میکند و با چشمان خیس زیر لب چیزی نجوا میکند یک نفر آنطرفتر با صدای بلند مداحی میکند و عده زیادی دورش جمع شده و ارتباطی عاشقانه با ضامن آهو برقرار کردهاند.
هر کس بهنوعی دل خود را به امام مهربانیها گره میزند، عرب، ترک، لر، بلوچ و فارس با لهجههای دلنشین و زیبایشان به راز و نیاز پرداختهاند؛ زبانها و گویشهایی که در نهایت زبان عشقاند و آواز دلدادگی سر میدهند که «آمدهام، آمدم ای شاه پناهم بده/خط امانی ز گناهم بده/ای حرمت ملجأ درماندگان/دور مران از در و راهم بده/لایق وصل تو که من نیستم/اذن به یکلحظه نگاهم بده/لشگر شیطان به کمین من است/بیکسم ای شاه پناهم بده».
از دور به جمعیت پیش رویم نگاه میکنم مشاهده این حجم از عشق و وحدت قلبم را سرشار از غرور میکند و به خود میبالم. با خود میاندیشم کدام دشمن با مشاهده این صحنه جرات بهم زدن این وحدت را به خود میدهد؛ عشق الهی آنچنان در دلوجان این عشاق نفوذ کرده که هیچ عاملی نمیتواند ذرهای از آن را بهم بزند.
عاشقانههایی که برف را آب کرد
هوای این روزهای مشهد سرد است داخل حرم اما؛ گویی خبری از سرما نیست، زائران امام رضا (ع) با گرمی وجودشان سرمای پاییزی را به حاشیه رانده و عاشقانههایی از جنس بهار در حرم راه انداختهاند.
روبروی پنجره فولاد اما جمعیت بیش از گذشته حضور دارد و هر کس بهنوعی راز دلش را به امام مهربانیها میگوید، رضا اسدی مردی میانسال از شیراز است که از راه دور مقابل پنجره فولاد ایستاده و به آن چشم دوخته است؛ میگوید: امسال اینجا غوغاست، جمعیت موج میزند و از تمام اقوام میتوان مهمانان گرانقدر ثامنالحجج (ع) را مشاهده کرد. قربان آقا برم چقدر مهربان است که عشقش اینگونه همگان را بهسوی خود میکشاند.
اسدی میگوید: مادرم بچهدار نمیشد و بعد از سالها نذرونیاز؛ نذر کرد که اگر بچهدار شود اسمش را رضا یا فاطمه میگذارد؛ خداوند به مادر فرزند پسری میدهد و اینگونه من مفتخر به این نام عزیز میشوم.
هر ساله سعی میکنم به پابوس آقا بیایم و امسال این افتخار در سالروز شهادتشان نصیبم شد و تا کسی اینجا نباشد نمیتواند حال و هوای این روزهای حرم را درک کند این را میگوید و با گفتن التماس دعا مرا به قصد زیارت امام رضا (ع) ترک میکند.
سارا مهرورز نیز یکی از دیگر زوار امام رضا (ع) است ۲۰ سال دارد؛ از اهالی خراسان جنوبی است و دانشجوی مشهد؛ میگوید: همیشه ایام تعطیلات برای دیدار خانواده راهی شهر خودم میشوم اما ایام پایانی ماه صفر داستانش فرق دارد مگر میشود در این روزها از مشهد دل کند؟
مهرورز حرم امام را مکانی مقدس میداند که دلش را سرشار از آرامش میکند و میافزاید: هر زمان کوچکترین مشکل و ناراحتی که داشتهام راه دل را پیشگرفته و به اینجا رسیدهام و با مرور سختیهایی که ائمه اطهار (ع) در راه کسب رضای الهی کشیدهاند توانستهام خود را آرام کرده و با روحیهای محکمتر به مصاف مشکلات زندگی بروم.
دیدار دوباره؛ شرط خداحافظی عشاق ضامن آهو
ایلیا صادقی هم که از کرمان افتخار زیارت امام رضا (ع) نصیبش شده است میگوید: چندین ماه است که برای ادامه تحصیل راهی مشهد شدهام و همیشه به انتخابی که داشتهام میبالم؛ برای ما که کیلومتر از امام رضا (ع) دور بودهایم این فرصتی بینظیر است که از حضور معنوی ایشان استفاده کنیم و دلتنگی ها و مشکلات را با حضور در حرم فراموش کنیم.
وی ادامه میدهد: اولین بار است که در این ایام در مشهد حضور دارم و این خیل عظیم جمعیت عزاداران ستودنی است و فضا آنقدر صمیمی و عاشقانه است که احساس نمیکنی افرادی که در حرم حضور دارند غریبهاند و با هر کس بهنوعی احساس قرابت و نزدیکی میکنی.
احد حسینی از هرمزگان آمده و درحالیکه بغض گلویش را میفشارد، میگوید: روز پایانی سفرم است و نمیدانم چگونه دل برگرفته و بازگردم اگر هم بروم روح و قلبم اینجا میماند؛ عشق امام آنقدر عزیز است که به یکباره دل هوایی را به جاده زده و چشم که باز کردم مشهد الرضا بودم و یک هفته حضورم در مشهد مانند برق و باد گذشت و در این شرایط و حال هوا شاید سختترین کار خداحافظی و رفتن باشد.
این حال و هوای تمام زائران امام رضا (ع) در هنگام ترک مشهد است، خداحافظی میکنند اما با یک شرط .... امام مهربانم میروم اما به شرط سلامی دوباره و دیداری نهچندان دور... اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجَّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.
نظر شما