خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ: شهید آیت الله دستغیب، پس از آیت الله قاضی طباطبایی و آیت الله مدنی، سومین شهید محراب است که البته پس از شهادت ایشان هم، نام حضرات آیات صدوقی و اشرفی اصفهانی هم به عنوان چهارمین و پنجمین شهیدان محراب انقلاب اسلامی ثبت شد.
امروز، یاد آور سی و پنجمین سالگرد بیستم آذر ماه ۱۳۶۰، سالروز شهادت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب است؛ شخصیتی که به حضرت امام عشق می ورزید و در سخنرانیهایش، سخنان امام انقلاب را محور و مبنا قرار می داد. او معتقد بود که احترام به امام خمینی، احترام به امام زمان (عج) و احترام به امام زمان (عج)، احترام به خداوند متعال است؛ شاید به همین دلیل است که جمله مشهور «بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی شد»، از وی به یادگار مانده است.
همین بود که پس از شهادت او، امام بزرگوار ما هم در بخشی از پیام روحبخششان، شهادت را چیزی غیر عادی و پدیده ای نامعهود برای فرزندان اسلام ندانستند و وی را معلم اخلاق و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی معرفی فرمودند:
«بسم الله الرحمن الرحیم
انّا لله و انّا الیه راجعون
شهادت برای فرزندان اسلام و ذریه پیامبر عظیم الشأن - صلّی الله علیه و آله - و اولاد فاطمه - علیها سلام - و یادگاران حسین - سلام الله علیه - در راه هدف و اسلام عزیز و قرآن کریم، چیزی غیر عادی و پدیده ای غیر معهود نیست.
ملت بزرگ اسلام از محراب مسجد کوفه تا صحرای افتخار آمیز کربلا و در طول تاریخ سرخ تشیّع، قربانیانی ارزشمند به اسلام عزیز و فی سبیل الله تقدیم نموده و ایران شهادت طلب هم از این پدیده سعادتمند، مستثنی نیست و انقلاب اسلامی گوش و چشمش پر از این شهیدان حسین گونه است.
ملت عزیز ما در روز رستاخیز با سرافرازی در پیشگاه مقدس خدای بزرگ و پیامبران و اولیاء عظیم الشأن، صفهای طولانی از شهیدان در راه دفاع از حق عرضه می دارد؛ از علمای اعلام و ائمه ی جمعه و جماعت تا فداکاران و سربازان در جبهه های دفاع از حریم مقدس اسلام ... .
امروز، روز جمعه و نماز و عبادت، دست جنایتکار آمریکاییان، یک شخصیت ارزشمند که مربی بزرگ و عالمی عامل که گناهش فقط تعهد به اسلام بود، از دست ملت ایران و اهالی محترم فارس گرفت و حوزه های علمیه و اهالی ایران را به سوگ نشاند.
حضرت حجت الاسلام و المسلمین شهید حاج سید عبدالحسین دستغیب را که معلم اخلاق و مهذب نفوس و متعهد به اسلام و جمهوری اسلامی بود با جمعی از همراهانشان به شهادت رساندند و خدمت خود را به ابرقدرت و ابر جنایتکار زمان ایفا کردند، به گمان آن که به ملت رزمنده ی ایران آسیب رسانند و آنان را در راه هدف به سستی بکشند. این کوردلان نمی بینند که در هر شهادتی و در هر جنایتی، ملت متعهد به اسلام و کشور، مصمم تر و در صحنه حاضرترند؟
رحمت خداوند بر این مجاهدان عظیم الشأن که شهادتشان پیروزی اسلام را بیمه می کند و ننگ و نفرت بر آمریکای جنایتکار و دست نشاندگان و هواداران آن.
اینجانب این ضایعه بزرگ و فاجعه اسفناک را بر حضرت مهدی - ارواحنا له الفدا - و ملت شجاع ایران و اهالی معظم استان فارس و خانواده ی آن شهید تسلیت می گویم و به پیشگاه مقدس پیامبر اسلام، این فداکاریهای ملت اسلام و مجاهدات قشرهای مختلف ایران را تبریک عرض می کنم و برای خاندان این شهید پر افتخار از خداوند تعالی توفیق صبر و بردباری و سلامت طلب می نمایم.
سلام بر مجاهدان بزرگوار اسلام و درود بر رزمندگان غرب و جنوب و تهنیت بر نیروهای نظامی و مردمی پیروزی آفرین.
از خداوند تعالی پیروزی نهایی لشکر اسلام را بر قدرتهای شیطانی مسئلت می نمایم.
و السلام علی عباد الله الصالحین
روح الله الموسوی الخمینی.»
از پاسدار آیت الله دستغیب نقل است که ایشان در روز ۲۰ آذر ۱۳۶۰ و به هنگام خروج از خانه، لحظه ای ایستاد، شالش را محکم کرد و گفت:
«لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم؛ انّا لله و انّا الیه راجعون.»
سپس از پله ها پایین آمد و به راه افتاد.
ما هرچه به ایشان اصرار می کردیم که با اتومبیل به نماز جمعه برویم؛ ایشان نمی پذیرفت و دوست داشت تا در کوچه و خیابان قدم بزند و با مردم سلام و احوالپرسی کند تا اگر کسی کاری داشت، به ایشان بگوید.
لحظاتی بعد، دختری جوان و از گروهک منافقین کوردل، خود را به عنوان زنی حامله معرفی کرد و به بهانه داشتن نامه ای که باید شخصا به دست آقا برساند، به طرف ایشان رفت و ضامن مواد منفجره را کشید. در این واقعه، علاوه بر شهید دستغیب، ۱۲ نفر از همراهان ایشان و مردم به همراه خود عامل ترور کشته و شهید شدند.
سال ۱۲۹۲ هجری شمسی بود که سید عبدالحسین به دنیا آمد.
او تا دوازده سالگی در مکتبخانه به فراگیری قرآن و برخی کتابهای دیگر مانند نصاب الصبیان و گلستان سعدی پرداخت و آنگاه در محضر پدر بزرگوارش، به تحصیل مقدمات علوم اسلامی مشغول شد.
چند سال بعد بود که وی از نعمت داشتن پدر محروم شد و با این حال، به درس خواندن ادامه داد و در حوزه علمیه شیراز، محضر بزرگانی مانند حضرات آیات ملا علی اکبر ارسنجانی و ملا احمد دارابی را درک کرد.
سید عبدالحسین پس از آن و برای رها شدن از دست ماموران ستمشاهی رضاخان و اصرار آنها بر خلع لباس او، راه حوزه علمیه نجف اشرف را در پیش گرفت و هفت سال در کنار مضجع نورانی حضرت امیرالمومنین (ع) مأوی گرفت و از درس بزرگانی مانند حضرات آیات
سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، سید باقر اصطهباناتی و میرزا علی آقای قاضی تبریزی بهره مند شد.
او پس از آن به شیراز برگشت و ابتدا در مسجد طالبیون به اقامه جماعت و تبلیغ و ارشاد مشغول شد و سپس در مسجد جامع عتیق به فعالیت پرداخت. به سبب برخورداری از شایستگیهای علمی و معنوی، طولی نکشید که انسانهای مستعد زیادی گرد او جمع شدند و وی با درسهای اخلاق و تفسیر به تربیت و پرورش آنان پرداخت.
و اما مبارزات سیاسی این عالم عامل با رژیم ستمشاهی ادامه یافت و وی در صف اول مبارزات باقی ماند. همچنین وقتی که مبارزات به صورت آشکار و به رهبری امام علنی شد، آیت الله دستغیب با تمام وجود از امام و اهدافشان پشتیبانی کرد و به همین دلیل بارها تحت تعقیب قرار گرفت، دستگیر و بازجویی شد و به زندان رفت.
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، آیت اللّه دستغیب به عنوان نماینده امام و امام جمعه شیراز در استان فارس مشغول خدمت شد و تا آخرین روزهای عمر مبارکش، در سنگر مقدس نماز جمعه به دفاع از انقلاب اسلامی و احکام و ارزشهای اسلامی پرداخت. او در ماجرای تدوین قانون اساسی به عنوان اولین نماینده مردم استان فارس به نمایندگی مجلس خبرگان انتخاب شد.
آیت الله دستغیب همچنین در عمر پر برکتش، از نگارش و تالیف نیز غفلت نکرد که «گناهان کبیره»، «قلب سلیم»، «استعاذه»، «صلاه الخاشعین»، «داستانهای شگفت»، «توحید»، «معاد»، «بندگی راز آفرینش»، «اخلاق اسلامی» و «معراج» از یادگارهای به جا مانده از ایشان است.
اما شگفت تر از همه کراماتی که در کتاب "«داستانهای شگفت» در مورد اولیای خدا آمده، حکایت زیر است که توسط یکی از همراهان نزدیک آیت الله دستغیب نقل شده است و با بیان آن، این گفتار را به پایان می آوریم:
«شهید بزرگوار حضرت آیت الله دستغیب بسیار مقید بودند نماز را اول وقت بخوانند؛ حتی در مسافرتها و سالیان دراز که خدمت آن بزرگوار بودم، به ندرت به یاد دارم که سر وقت نماز نخوانده باشند.
در یکی از مسافرتهای عمره که خدمت ایشان بودیم، بلیط هواپیما یکسره برای جده فراهم نشد. بلیط هواپیما از تهران به بیروت و از بیروت به جده تهیه شد. در فرودگاه بیروت به طور ترانزیت چند ساعت ما را نگاه داشتند و نزدیکهای مغرب بود که هواپیما برای پرواز به جده آماده شد. حضرت آیت الله شهید دستغیب خیلی سعی می کردند اگر میسّر باشد، هواپیما تأخیر کند تا بشود نماز را سر وقت خواند؛ ولی میسر نشد. وارد هواپیما شدیم. در داخل هواپیما زیاد معطل شدیم. ایشان خیلی ناراحت بودند که نماز نخوانده اند. چند مرتبه خواستند پیاده شوند؛ ولی می گفتند مسافرین همه سوارند و الان حرکت می کنیم.
بالاخره تأخیر هواپیما به قدری شد که حساب کردیم وقتی به جده می رسیم ممکن است وقت نماز گذشته باشد و نماز قضا گردد. حضرت آیت الله دستغیب با ناراحتی و حالت پریشان گفتند:
پیاده شویم؛ هر چند هواپیما برود و ما جا بمانیم.
ما پیاده شدیم و همان لحظه اعلام کردند که هواپیما نقص فنی دارد و چهار ساعت تاخیر دارد.
ما پیاده شدیم و نماز مغرب و عشاء را به امامت ایشان به جای آوردیم. پس از پایان نماز بود که مأموران اعلام کردند نقص فنی بر طرف شده و مسافران باید سوار شوند!»
نظر شما