خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه-مصطفی عباسی مقدم: ایامی که به یاد نیکو و نام زیبای پیامبر اعظم(ص) معطر است، خوب است که خود را در معرض ارزیابی سیره و سنت نبوی قرار دهیم. از منظر فردی تا چه حد بر مبنای اخلاق پیامبر(ص)، که از نظر قرآن نیکوترین اخلاق بوده است، عمل میکنیم و حیات و رفتار خانوادگیمان تا چه اندازه پیامبرگونه است و رفتار و سلوک یکایک ما در اجتماع چه مقدار مورد رضایت شفیع امت و رسول ختمی مرتبت و نبی رحمت(ص) است.
از طرفی به یاد بیاوریم که این پیامبران به عنوان خاتم انبیاء و مُهر پایان رسالت الهی، خود را مأمور تکمیل مکارم و فضائل اخلاقی می دانست. «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» و مهربان ترین مردم و پرتحمل ترین انسانها بود «کان الینهم عریکة» و در جامعه دخترکش جاهلی، دوستدار و مدافع دختران بود و در جامعه ای که حتی جوان و نوجوان منزلتی نداشت، به کودکان سلام می کرد و بسیاری صفات و رفتارهای دلپذیر و مهرورزانه دیگر.
آری به ارزیابی فردی و جمعی برگردیم. در کنار ارزیابی انفرادی، بایستی به صورت جمعی خود را ارزیابی کنیم. آیا گروه ها، انجمنها، هیئتها، قومها، حزبها و سایر جمعیتهای انسانی ما منطبق بر سیره و سنتی که رسول خدا(ص) ترسیم کرده عمل می کنند؟ (آیا روابط میان آنها براساس همکاری عدالت محور و احسان و اکرام است؟ «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ» آیا همکاریها براساس نیکی و تقواست یا بر پایه مستمری و گناه«تَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَالتَّقْوَی وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ» و ... .
در پاسخ این همه سؤال تکان دهنده، بد نیست نگاهی به اطراف و زوایای امت اسلامی و جهان اسلام بیندازیم از سوریه و یمن و عراق تا مصر و ترکیه و عربستان و ... که غرق خون و خشونت و خیانت هستند به جای آن که پر از رحمت و دوستی و اتخاذ باشند، چرا امت اسلامی به جای آنکه دستی برسر یتیمان بکشد و ثروت خدا را و خود را صرف آبادی جهان کند در هر لحظه و ساعتی آمار یتیمان مسلمان را فزونی می بخشد و خانه هایی را ویران و جمع هایی را پریشان می کند. واقعا این پریشانی و انحطاط از کجاست و چگونه حاصل شده است؟
به نظر می رسد همه این واقعیات ناشی از دوری از خلق و خوی نبوی و سیره تابناک محمدی(ص) است که به شدت مورد غفلت یا تغافل قرار گرفته است و زبانهای نافذ و اندیشه ای مؤثر و رسانه های اثرگذار جهان اسلام نیز از یادآوری شایسته و ترویج مناسب و مکرر آن دریغ میکنند. علما و دانشمندان نقش تاریخی و دینی خود را در متعادل ساختن جوامع و پرهیز از افراط و تفریطهای بنیانکن ایفا نمیکنند و بیشتر سر در آخور عافیتطلبی و سکوت و دنیاخواهی فرو برده و مطیع سلاطین ستمگر شده اند. به هر حال آن خلقیات و رفتارهای فراموش شده چیست؟ چه رفتار و سلوکی در سیره پیامبر(ص) بود که ما رها کرده ایم و به روزگار فعلی گرفتار شده ایم؟! مواد زیر را می توان با برجستگی تمام مطرح کرد:
۱- رحمت و مهرورزی: مهمترین ویژگی پیامبر(ص)، رحمت و مهربانی زایدالوصفی بود که او نسبت به همه مؤمنان بلکه همه انسانها داشت و حتی وقتی با بیمهری و تندخویی و خشونت مخالفانش مواجه می شد در نهایت مهربانی و گذشت برخورد میکرد و این شرایط را فرصتی برای هدایت و نفوذ در وجدان مخاطب قرار میداد. آن انسانهای تندخو اما دارای وجدان هم با مهربانی گسترده پیامبر(ص) وادار به برخورد منطقی و دوری از خشونت می شوند. این رحمت همان وصفی است که قرآن پیامبر(ص) را به آن توصیف فرموده است: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ: و ما تو را نفرستادیم، مگر رحمتی برای همه جهانیان» جلوههای این مهرورزی و انسان دوستی را در رفتار وی با یهودیان لجوج و بهانهجو، مسیحیان منکر حقیقت، بتپرستان توطئهگر و منافقان دسیسهساز بارها و بارها در طول تاریخ نه چندان دراز نبوت و حکومت ایشان شاهدیم.
۲- مدارا: در ادامه همان رحمتی که گفتیم، پیامبر(ص) با مخالفان و بدخواهان در نهایت مدارا و نرمی تعامل مینماید و هرگز مانند آنها مقابله به مثل نمیکند؛ به طوری که قرآن به او میفرماید: «وَإِنَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ: و تو به راستی بر اخلاق سترگی هستی». در نتیجه بسیاری از مخالفان سرسخت او پیش از آنکه با منطق زبان یا زور شمشیر پیامبر و مسلمانان تسلیم شوند از درون مقهور عظمت اخلاق نبوی شدند.
۳- عفو و گذشت: پیامبر(ص) براساس آیه «وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ: اگر تندخو و سختدل بودی قطعا از پیرامون تو پراکنده میشدند، پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه» (آل عمران/۱۵۹) از همه خطاها و اشتباهات ریز و درشت یاران میگذشت و جز در مواردی که ریشه و قوام حرکت اسلامی را هدف قرار داده بود، مدارا و گذشت مینمود. ابن اسحاق نقل میکند که روز فتح مکه، سعد بن عباده چنین رجز خواند: «الیوم، یوم الملمحمة» یعنی امروز، روز انتقام است.
پیامبر(ص)، علی(ع) را مأمور کرد تا پرچم را از او بگیرد و فرمود: «الیوم، یوم المرحمة» امروز، روز مهربانی است و فرمود: ای قریشیان تصور میکنید من با شما چه رفتاری میکنم؟ گفتند: رفتار نیکو، چون تو برادر کریم و برادرزاده بزرگوار ما هستی. فرمود: «لذهبوا أنتم الطلقا: بروید که همه شما آزادید.» (ابن هشام، السیرة النبویة، ۴۹، ص ۲۶) و نمونه دیگر درباره چهار نفری بود که پیامبر خونشان را به جهت جنایتهای بیشمار مباح دانسته و یکی از آنها عکرمه بن ابیجهل بود. او پس از فرار به بیابان، بازگشت و اسلام و بیعت را انتخاب کرد. پیامبر(ص) او را در آغوش گرفت و فرمود: سوار مهاجر خوش آمد. مسلمانان گفتند: او پسر ابوجهل دشمن خدا و رسول(ص) است ولی پیامبر(ص) آنان را منع کرد و از او در کارهای زکات استفاده کرد.(شیخ عباس قمی، سفینة البحار،ج ۲، ص ۲۱۶)
۴- خوش بینی به مؤمنان: براساس آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ: ای مؤمنان از بسیاری از گمانها بپرهیزید که برخی از آنها گناهند.»(حجرات/۱۲) پیامبر هیچ گاه به آحاد جامعه ایمانی و دسته ها و گروه های اجتماعی نگاه نمی گرد و بلکه آنها را جزئی از پیکره واحد امت اسلامی می دانست و کارها و گفتارهای آنها را حمل بر صحت و نیت خیر مینمود به گونه ای که برخی ظاهربینان این صفت را ناشی از غفلت یا زودباوری او می پنداشتند و می گفتند: «هُوَ أُذُنٌ» خداوند فرمود: و برخی از ایشان پیامبر(ص) را آزار میدهند و میگویند او گوش است(خوش باور و ساده دل است): بگو او گوش خوبی است شما را. علاوه بر این به مؤمنان سفارش می کرد که «ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَی أَحْسَنِهِ» کار برادر دینی ات را به بهترین وجه عمل کن تا آنجا که گمان غالب برای تو پیدا شود.»
کافی است برای شدت نیاز جامعه اسلامی به ویژه گروهها و دستههای سیاسی و فرقهای به این سفارش پیامبر(ص) توجه کنیم و به آسیبها و گرفتاریهایی که امروزه گریبانگیر امت اسلامی در اثر بدبینی و اتهام و افترا شده است و به تکفیر و قتل و کشتار نیز میانجامد و با کوچکترین خطا و خروج از عقاید یک گروه، افراد و حتی خانواده هایی در معرض قتل و خونریزی قرار می گیرند.
تحمل و صبر و پرهیز از خشونت: در برابر پیامبر(ص) و دعوت بر حق او چه بسیار سخنان غیر منطقی و نسبتهای ناروا و تهمتهای دروغین که زده نشد. از تهمت شعر و شاعری تا جنون و جن زدگی تا سحر و جادوگری و پذیرش القائات شیطانی و دیدن خوابهای پریشان تا تعلیم دیدگی از سوی دیگران و تا اتهام نقل افسانه های پیشینیان(أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ) همگی بخشی از روشهای مقابله با سخن و پیام پیامبر(ص) بود در حالی که او یک سخن آشکار و دلپسند و فطرتپذیر داشت و آن توحید و لزوم اتخاذ روش صحیح و معقول در زندگی عادی و عبادی و به دور از گناه و شرک. اما پیامبر(ص) هیچگاه در برابر این همه برخورد غیرمنطقی و عنادآمیز از رفتار نرم و مهربانانه و دلسوزانه دور نشد و به هیچ کس تندی و ترشرویی نشان نداد. قرآن هم اذعان دارد به اینکه: «و ما میدانیم که قلب تو از آنچه اینها می گویند در تنگناست».(حجر/۹۷) و خود پیامبر (ص) هم فرموده بود: هیچ پیامبری به اندازه من اذیت نشده است.(مصطفی عباسی مقدم، اسوه های قرآنی، ص ۱۳۷)
از جمله اذیتهای آشکار، مزاحمتهای ابولهب و همسرش، یهودیان مانند آن زن یهودی که بارها در مسیر پیامبر(ص) بر سرش خاکستر می ریخت، ایذاء مردم طائف زدن و سنگ به پیشانی وی، بهانهجوییهای یهودیان و منافقان در مدینه و حتی برخی اذیتهایی که از ناحیه نزدیکان پیامبر به وی وارد میگشت را میتوان نام برد. چه نیکو فرمود: امیرمؤمنان در وصف پیامبر(ص) «و کان الینهم عریکه و اکرمهم عشرة: و او نرمخوترین مردم و در معاشرت بزرگوارترین آنان بود.»(مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۶، ص۲۳۱) و به قول هند بن ابی هاله، پیامبر(ص) همیشه مردم را با یکدیگر انس و الفت می بخشید و هیچ گاه بین آنان نفرت ایجاد نمی کرد.(ابن اثیر، أسد الغابة، ج ۱، ص ۲۵)
۵- پاسخگویی آرام و مهربانانه به پرسشها و شبههها: شبههافکنی و تهمتزدن به مصلحان و دلسوزان جوامع همواره از سوی بدخواهان رواج داشته است. بهانه جویی های منافقان و مخالفان پیامبر(ص) هم بخش مهمی از تاریخ اسلام را تشکیل میدهد اما پاسخ پیامبر(ص) به این برخوردها و تهمتها و شبههافکنیها بس درس آموز و عبرت انگیز است. ابن هشام در سیره پیامبر(ص) می نویسد: علما و احبار یهود از پیامبر(ص) بسیار پرسشهای عیب جویانه و معاندانه می کردند و شبهاتی به منظور خلط حق و باطل، اما پیامبر با راهنمایی قرآن به طور کامل به آنها پاسخ می داد. (السیرة النبویة، ج ۱، ص ۵۱۳)
در جایی از دختر ابوبکر نقل شده که وقتی سوره «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ» فرود آمد، أم جمیل، زن ابولهب می گفت: مُذَمَّما اَبَینا و دینَه قَلَینا وَ اَمَره عَصَینا(مُذَمَّم ـ به جای محمد ـ را بی اعتنایی کردیم و با دینش در افتادیم و فرمانش را نپذیرفتیم.» پیامبر(ص) پس از آنکه این مطلب را شنید با آرامش فرمود: اینها «مُذَمَّم»(مذمت شده) را سرزنش می کنند در حالی که من محمد(ستوده شده) هستم. (یعنی خطاب آنها شامل من نمی شود).(مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۱۷۶)
در کتاب احتجاج مرحوم طبرسی نیز از امام عسکری(ع) نقل شده که فرمود: در پاسخ شبهه و تهمتهای عبدالله بن ابی امیه فخری، پیامبر(ص) فرمود: اما اینکه گفتی: ما أُنتَ إِلا رَجُلا مَسْحُورًا: تو جز مردی جادوزده نیستی.» چگونه من چنین باشم در حالی که شما نیک می دانید از حیث قدرت تشخیص و هوشمندی از شما کمتر نیستم. آیا از هنگام تولد تا چهل سالگی از من عیبی یا لغزشی یا دروغی یا خیانتی یا خطایی در سخن یا نظر بی جایی دیده اید؟(طبری، الاحتجاج، ص ۳۱) و نیز با مطالعه کتب تاریخی موارد متعددی را می توان یافت که پیامبر(ص) با برخورد نرم و مهربانانه، خشونت و دشمنی طرف مقابل را به آرامش تبدیل و زمینه گرایش و تسلیم او را در برابر اسلام فراهم کرده است.
آری! جامعه اسلامی ما اکنون در همه جای جای امت اسلامی نیازمند یادآوری و بازگشت به این سیره تابناک و منطق درخشان است که میتواند جامعه اسلامی را از این نابسامانیها برهاند و الگوی مبارک و دلپذیری به همه جوامع تشنه هدایت و تربیت الهی و تفکر محوری ارائه نماید و آیات زیر را تحقق بخشد:
ـ «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَی النَّاسِ» وعده امت الگو و گواه مردم
ـ «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ بهترین امت هدایتخواه و دلسوز دیگران
ـ «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» اسوه بودن پیامبر برای همه انسانها و امتهای خداجو
نظر شما