به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از فصلنامه صدرا، محمدرضا قائمی نیک در یادداشتی که در شماره هجده این فصلنامه منتشر کرده است، به شروع اسلامی سازی معرفت در غرب اشاره می کند و می گوید: یکی از اتفاقات جالب عصر ما تضادی است که خود را در شیفتگی بخشهایی از جهان اسلام به علم و دستاوردهای مدرنیتۀ غربی از یکسو و رونق اسلامگرایی و تا حدی اسلامیسازی معرفت در اروپا و امریکا از سوی دیگر نشان میدهد. در حالیکه بخشهایی از جهان اسلام، حتی گاهی بدون توجه به تبعات آن با سرعت به سوی مدرنیته میروند، آغاز شکلگیری اسلامیسازی معرفت در موسسۀ جهانی تفکر اسلامی در ۱۹۸۱ با تدابیر اسماعیل راجی الفاروقی و مجموعۀ همفکرش در هرندون در ایالت ویرجینیا رخ داد.
اما با نگاهی جامعتر در مییابیم که در نیم قرن اخیر، مهاجرت نخبگانی گستردهای از کشورهای اسلامی به سمت غرب رخ داده است. این وضعیت هرچند باعث خالی شدن عرصۀ کشورهای اسلامی از نیروهای متخصص و وابستگی به کشورهای غربی شده، اما از سوی دیگر باعث آشنایی اروپا و آمریکای شمالی با مسلمانان بهعنوان همسایگان دیوار به دیوار شده است.
پیامد اول این مهاجرت آنگونه که مظفر اقبال نیز بهدرستی اشاره میکند، گرایش دولتها و گاه عمومِ مسلمانان در کشورهای اسلامی به واردات گستردۀ علم و فناوری از کشورهای غربی است. عموماً دولتهای کشورهای اسلامی به علم مدرن تنها از منظر فایدهاش مینگرند و توجه بسیار کمی به الزامات گستردۀ معنوی، فرهنگی و اجتماعی این واردات دارند. مهمترین اثر این رویه، ناکامی اغلب کشورهای اسلامی در روشنکردنِ موتور تحقیق علمی در کشورهای خود و آشفتگیهای اجتماعی و فرهنگی وسیعی است که واردات گستردۀ فناوری مدرن در کشورهای اسلامی ایجاد کرده است.
در واقع این وضعیت که نیازمند یک بازنگری گسترده و جدی است، سبب شده تا نخبگانی که بهدنبال اسلامیسازی علوم و نقد اثرات مخرب علم مدرن و طرح دیدگاههای اسلامی در نسبت با علم مدرن هستند، نتوانند در کشورهای خود به تحقیق و پژوهش بپردازند.
اما پیامد دیگری که در این میان وجود دارد، انتشار آثار بسیاری از این متفکران به زبان انگلیسی یا دیگر زبانهای اروپایی است. در واقع با گسترشِ فرهنگ غربی در کشورهای اسلامی که حاصل دورۀ استعماری است، نخبگانی از متفکرین مسلمان که به نقایص عمدۀ تفکر مدرن اشراف داشتهاند، راهحل را مواجهۀ مستقیم با تفکر مدرن دانستهاند. به همین دلیل بسیاری از آثار آنان به زبانهای اروپایی نوشته شده است. این نگارش به زبانهای اروپایی، هم به دلیل فقدان شرایط تحقیق و پژوهش در کشورهای استعمار زدۀ اسلامی بوده و هم به دلیل تلاش این متفکران برای اصلاح نقایص تفکر مدرن از سرمنشأ آن.
علوم مدرن از جمله علوم انسانی غرب که در قالب ترجمه به سوی کشورهای دیگر سرازیر میشود، اغلب بهعنوان دستاوردهای عام بشری معرفی میشوند. حضور این متفکران در کشورهای غربی و نگارش آثارشان به زبانهای اروپایی، در واقع بهنوعی مشارکت در فرایند تولید علم مدرن و اصلاح آن است. دو مقالهای که در این شمارۀ از مجلۀ صدرا منتشر شدهاند، نمونهای از این تلاشها هستند. اکبر احمد، انسانشناسی پاکستانی کوشیده تا در رشتۀ انسانشناسی به طرح دیدگاههای اسلامی بپردازد.
درآمدی که در ابتدای این پرونده آمده است ما را از توضیح بیشتر دربارۀ آن بینیاز میکند. اما مظفر اقبال، رئیس و بنیانگذار مرکز علوم اسلامی (کانادا) است. وی ویراستار مجلۀ سالانه علوم اسلامی در باب وجه نظرهای اسلامی به علوم و تمدن است و سرویراستار جلد هفتم «دائرهالمعارف جامع قرآن» بهعنوان اولین منبع انگلیسیزبان در باب قرآن و مبتنی بر چهارده قرن تأملات و تحقیقات مسلمین است.
مهمترین انگیزۀ او از این تلاش علمی گسترده، نقد و مقابله با «دائرهالمعارف اسلام» است که انتشارات بریل از ۱۹۱۳ آغاز کرده و ویراست سوم را از سر میگذارند. اغلب نویسندگان دائرهالمعارف اسلام، غیرمسلمان هستند و تصویری بهشدت مخدوش از اسلام به جهان غربی ارائه شده است. به همین دلیل اقبال کوشیده تا دائرهالمعارف جامع قرآن را به زبان انگلیسی منتشر کند تا به تدریج نگاه پژوهشگران غربی به اسلام تغییر کند. دیگر پژوهشهای مظفر اقبال نیز همگی در همین راستا هستند.
اقبال تألیف، ترجمه و یا ویرایش بیستوسه عنوان کتاب و چاپ نزدیک به صد مقاله در موضوعات مختلف اسلام، سنت معنوی و فکری آن و در باب ارتباط بین اسلام و علوم، اسلام و جهان غرب، شرایط معاصر مسلمین و تاریخ علوم اسلامی را در کارنامۀ خود دارد.
از آثار منتشرشدۀ او میتوان به «خدا، حیات و کیهان: دیدگاههای مسیحی و اسلامی»، «علم و اسلام»، «اسلام، علم، مسلمانان و تکنولوژی: سید حسین نصر در گفتگو با مظفر اقبال» (ترجمهشده)، «فجر در مدینه: گذرگاه یک زائر»، «شبنم روی رزهای آفتابسوخته» و «نوشتههای کوانتومی دیگر» «مواجهات تعیینگر: اسلام، مسلمین و غرب» و «شکلگیری علم اسلامی» (ترجمه شده) اشاره کرد. مقالهای که از وی در این شماره فصلنامه ترجمه شده است، مقدمۀ جلد دوم از مجموعۀ چهارجلدی است که اقبال ویراستاری آن را بر عهده داشته است. این مجموعۀ چهارجلدی که به همت انتشارات اشگیت منتشر شده، مجموعۀ کلیۀ مقالاتی است که متفکران مسلمان دربارۀ دیدگاه مسلمین نسبت به علوم در مجلات علمی سرتاسر جهان منتشر کردهاند و اقبال آنها را در این مجموعه جمعآوری کرده است.
منابع:
. ایمان، محمدتقی (۱۳۹۰) روششناسی متفکران مسلمان، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ص ۴۸٫
. اقبال، مظفر (۱۳۹۴) شکلگیری علم اسلامی، ترجمۀ محمدرضا قائمی نیک، تهران، ترجمان علوم انسانی، ص ۳۱۲٫
نظر شما