به گزارش خبرنگار مهر، محمود اسلامیان در یادداشتی نوشت: «بدون تردید ورزش فوتبال طی چند دهه گذشته تبدیل به موضوعی ورزشی - اجتماعی – فرهنگی - اقتصادی شده که تاثیری گسترده بر جامعه دارد. روندی رو به شد که حالا زمینه اتفاقاتی چشمگیر را در جوامع مختلف مهیا میکند. تجارب کشورها نشان میدهد، دو امر میتواند در توسعه فوتبال کشور موثر باشد: علاقه اجتماعی و چرخه اقتصادی.
۱ـ علاقه اجتماعی
به دلایلی که نیازمند یک مطالعه جامعهشناسی است، در تعدادی از کشورها، فوتبال به لحاظ فراگیری، ورزش اول است. این امر ریشه در علاقه مردم بخصوص جوانان دارد. انگلیس، برزیل، آرژانتین، آلمان و... این گونهاند. نگاه علاقهمند مردم، تاثیر گستردهای بر توسعه فوتبال در یک کشور دارد، زیرا این علاقهمندی میتواند باعث کشف استعدادها و تشویق آنان و توسعه اقتصادی فوتبال شود.
جامعه ایران را میتوان در صف کشورهایی به حساب آورد که علاقه حداکثری مردم به فوتبال وجود دارد. این امر سرمایه بسیار بزرگی برای کشور جهت توسعه فوتبال است. در مقابل جوامعی وجود دارد که باز به دلایل جامعهشناسی این علاقه در سطوح پایینترین قرار دارد. میتوان در آسیا به هند، چین، پاکستان و در غرب به آمریکا اشاره کرد. با وجود سرمایهگذاری سنگین دولت آمریکا در امر فوتبال به دلیل در اولویت نبودن این رشته برای مردم شاهد موفقیت زیاد نبودهایم. شاید بتوان گفت با وجود مشکلات زیاد اقتصادی حاکم بر جامعه و به تبع آن بر فوتبال کشور، علاقه مردم باعث شده کمبود سرمایه تا حدی جبران شود.
۲ـ چرخه اقتصادی
در قرنی زندگی میکنیم که به دلیل ارتباطات گسترده اقتصادی کشورها با یکدیگر و امکان سریع جابهجایی و فضای رقابتی، هیچ موضوع بدون تعریف یک چرخه اقتصادی مثبت قابل ادامه نیست. در ساده و کوچکترین مجموعههای فرهنگی، اجتماعی، صنعتی، ورزشی بدون یک چرخه مثبت مالی امکان بقا و ادامه حیات وجود ندارد. شاید ۲۰ یا ۳۰ سال پیش امکان باشگاهداری با حداقل منابع امکانپذیر بود، لیکن امروز چنین فرضی وجود ندارد. تجارب کشورهای توسعهیافته در فوتبال نشان میدهد حدود ۸۰ درصد منابع باشگاهی از محل حق پخش و تبلیغات (با استفاده از قانون کپیرایت) حاصل میشود.
فوتبال انگلیس سالانه حدود یک میلیارد پوند حق پخش دریافت میکند. این رقم در کشورهای همسایه و عربی منطقه از ۶۰ تا ۱۲۰ میلیون دلار در گردش است. کشورهایی که از لحاظ جمعیت و نفوذ فوتبال در جامعه، با کشور ایران قابل مقایسه نیستند...
فوتبال در دنیا، راههای متنوعی برای حیات اقتصادی پیش پای باشگاهها میگذارد. از جمله فروش اقلام مربوط به باشگاه. پیراهن یک فوتبالیست ممکن است در هر سال میلیونها دلار فروش داشته باشد که منافع این چرخه به همه میرسد.
متاسفانه در کشور ما برای احقاق حقوق فوتبال در دو موضوع مذکور وجود ندارد. حق پخش چند ساله به حدود ۲۵ میلیارد میرسد. رقمی که در مقایسه با کوچکترین کشور همسایه (۲۰۰ میلیارد تومان در هر سال) رقمی بسیار ناچیز محسوب میشود. البته همین مقدار اندک هم طی دو سال گذشته قطع شده است. به دلیل فقدان قانون کپی رایت امکان تبلیغات برای باشگاهها، حداقل است. زیرا هر تولیدکنندهای میتواند بدون محدودیت البسه یک باشگاه را تولید کرده و به فروش برساند.
فقدان دو زیرساخت ذکر شده و اقتصاد دولتی موجود، باعث شده باشگاهها توسط بنگاههای دولتی اداره شوند زیرا راهکار اصلی مسدود است. البته هر ازگاهی بخش خصوصی قصد خودنمایی دارد و تیمهایی در صحنه فوتبال نمایان میشوند؛ اما به دلیل چرخه منفی اقتصادی حاکم بر فوتبال ایران، خیلی زود در افق فوتبال محو میشوند.
طی دو سال گذشته شاهد مشکلات عدیدهای در باشگاهها جهت تامین منابع مالی بودهایم. متاسفانه نه در رسانه ملی و نه در سایر رسانهها کمتر توجه به مبانی اصولی علل موضوع هستیم. ساعتها برنامه به مسائل روبنایی اختصاص داده میشود که لازم هم هست؛ لیکن شاهد کمترین توجه به علل اصلی سقوط ادامهدار اقتصادی فوتبال کشور و ریشهیابی آن و ارائه راهحل هستیم. روی کاغذ نمیتوان با فوتبال آسیا و جهان رقابت کرد. در حالی که جبر شرایط موجود، رقابت است. فدراسیون کره سالیانه ۱۶۰ میلیون دلار بودجه دارد. حال آنکه فدراسیون فوتبال کشور ما به سختی ۱۵ میلیون دلار در حساب خود میبیند.
کشور ما به دلیل علاقهمندی مردم پتانسیل بسیار بالایی برای توسعه فوتبال در آسیا و حتی جهان دارد. لیکن چرخه منفی اقتصادی حاکم بر آن امکان توسعه را محدود کرده و میکند. بسیاری از استانهای کشور که پتانسیل بالایی دارند (فارس، لرستان، هرمزگان، بوشهر، مازندران، گیلان و...) به دلایل اقتصادی نمیتوانند در چرخه مستقیم فوتبال کشور باشند. ادامه شرایط موجود، فوتبال کشور را در آینده با بحران مواجه خواهد کرد. کاش برای یک بار و برای همیشه با استفاده از تجارب بینالمللی و همسایگان، تکلیف چرخه اقتصادی فوتبال کشور قانونمند میشد.
این امر، احترام به مردم و علاقه بزرگ آنان است. شاید کمتر موضوعی را بتوان پیدا کرد که این چنین باعث همدلی، عزت، وحدت، شادی و نشاط در جامعه شود. یک هزینه معقول برای فوتبال و تعریف قانونی که بتواند نقدینگی فوتبال را برای خروجی مناسب افزایش دهد، خواسته جامعه فوتبال است. از مسئولان استدعا دارم توجهی به حاشیهسازیها نکنند. اینکه در کشور فوتبالیستی متولد شود که میلیونها دلار ارزش داشته باشد، نه تنها ضدارزش نیست، بلکه باعث افتخار ایران و ایرانی است. ترکیبی از علاقه وافر جامعه به این ورزش و تعریف اصولی چرخه اقتصادی آن میتواند تحولات بزرگی در فوتبال کشور ایجاد کند. تحولاتی که بی تردید بر لایههای مختلف جامعه و در حوزههایی غیر از ورزش تاثیری مستقیم خواهد داشت.»
نظر شما