به گزارش خبرنگار مهر، این اثر راهنمایی است برای کسانی که تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ادبی قرن بیستم و بیست و یکم دغدغه اصلیشان است. نویسندگان این اثر، سه چهره بزرگ و از بنیانگذاران مطالعات فرهنگی و ادبی پسا-استعماری هستند که تلاش زیادی برای ابهامزدایی حوزههای معرفتی، گفتمانی و انتقادی چون مدرنیته، مدرنیسم، پست مدرنیته، پست مدرنیسم، جهانی شدن، جهانی سازی، فمنیسم، مارکسیسم، کاپیتالیسم و رابطه آنها با مفاهیم استعمار، پسااستعمار، پسا- استعمار و پسااستعماریت، انجام دادهاند.
به همین دلیل مترجم بعد از ترجمه «امپراتوری وا» مینویسد: رویکرد پسا-استعماری و نقد متون ادبی، اثر همین نویسندگان و تالیف کتاب پسا- استعمار یا پسامدرن، ترجمه این اثر را نه تنها ضروری بلکه مکملی برای آثار ذکر شده دانست. چراکه بسیاری از خوانندگان سوالاتی مطرح کردهاند که جواب آنها منوط به خواندن این اثر است.
خوانندگان بسیاری از سراسر جهان نیز از این اثر به عنوان کاملترین و به روزترین کتاب مرجع برای درک و فهم مفاهیم کلیدی رویکرد پسا- استعماری یاد کردهاند. چراکه با صراحت به ما میگوید پسا- استعماری چیست، به چه چیزی میپردازد و چه چیزی در شکلگیری هویت فرهنگی ما دارای اهمیت است. بنابراین ترجمه این اثر پاسخی به دغدغه مترجم و روشنفکران معاصر در خصوص ابهامات مربوط به مطالعات پسا- استعماری در ایران است.
یکی از سوالات اساسی در این زمینه مربوط به ظهور جهانیسازی نوین و جهانی شدن در سایه کاپیتالیسم و صندوق بینالمللی پول و جایگاه کشورهای جهان سوم در این عصر است. به عبارت دیگر، جهانیسازی نوین باعث نابودی بسیاری از فرهنگهای بومی خواهد شد. این در حالی است که حوزه پسا- استعماری با پرداختن به پدیده استعمار از لحظه نمود آن تا اکنون، منجر به تدارک فضایی برای صدای همه فرهنگها و ملیتها شده است.
افزون بر این، به پدیدههای بسیار پیچیدهای چون نئواستعمار، نئوامپریالیسم و نئولیبرالیسم و گذر سریع و تحولات اقتصادی امروزه نیز پرداخته است. این حوزه در تلاش است تا نشان دهد چطور رقابتهای اقتصادی در غرب منجر به وابستگی کشورهای جهان سوم به کشورهای جهان اول شده است. لذا، مطالعات پسا-استعماری تنها حوزهای است که با جدیت به چنین مسئلهای میپردازد تا دغدغههای مارکسیستی خود را در مورد جهانی سازی و توزیع نابرابر سرمایه در مرکز، پیرامون و حاشیه جهان امروزی ابراز کند.
سوال نهایی این است که آیا جامعه جهانی در حال پیشرفت است یا پسرفت؟ غرب به عنوان عامل اصلی بزرگترین و مخربترین جنگها در تاریخ بشر و پرچم دار تمدن و پیشرفت، عجیب ترین پارادکس زمانه ما است. بمباران برخی از کشورها در این عصر بسیار ناجوانمردانه تر از کشتار مردم در جنگ های عصر سنگی و بربریت بوده است. بیعدالتیها و اختلافات طبقاتی بسیار بیشتر از دوران گذشته است.
این در حالی است که ما ظاهرا در حال پیشرفت هستیم. انسان دکارتی دیگر نمی اندیشد که باید بلکه پایگاهی است که گفتمان غالب، آن را میسازد. این هیچی انسان و اراده به سوی قدرت که منجر به این همه مصیبت شده، دغدغه نژاد، نئواستعمار، جنسیت، گفتمان غالب، زبان، ایدئولوژی و نقش آنها در شکل گیری هویت فرهنگی و جایگاه ملتهای مختلف نیز میپردازد. و سخن آخر این که رویکرد پسا- استعماری به ما میگوید: درست است که سوژه به دام ایدئولوژی (آلتوسر)، گفتمان (فوکو) یا زبان (لاکان) افتاده است اما می توان با جسارت بیان دکارتی آن را آزاد کرد و نجات داد.
«فرهنگ اصطلاحات پسا-استعماری» نوشته پروفسور بیل اشکرافت، گریفیث و هلن تیفن، با ترجمه حاجیعلی سپهوند در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و با بهای ۳۰ هزار تومان از سوی انتشارات آریاتبار روانه بازار نشر شده است.
نظر شما