به گزارش خبرگزاري مهر، در ابتداي جلسه كه شامگاه روز گذشته برگزار شد غفاري (منتقد) به تلفيق هنرهاي مختلف در اين اثر نمايشي اشاره كرد و گفت: "در نمايش "شهادتخواني انسانهاي ..." كارگردان از هنرهاي مختلفي همچون نقاشي، موسيقي، مجسمهسازي، هنر چيدمان، ادبيات بهره گرفته و به تلفيق آنها در قالب تئاتر پرداخته است."
جعفري هم درباره علت حضور مترسكهايي بين جايگاه تماشاگران گفت: "من از اين مترسكها به عنوان نماد انسانهاي مسخ شده استفاده كردم و ميخواستم بگويم اگر برخي انسانهاي فعلي در هزار و چهارصد سال پيش و همزمان با واقعه كربلا حضور داشتند، همان رفتاري را انجام ميدادند كه كوفيان با امام حسين (ع) انجام دادند و فقط زمانه عوض شده و انسانها تغييري نداشتهاند."
وي درباره تعداد پيامهاي تصويري اثر پاسخ داد: "تماشاگري كه به ديدن يك اثر هنري ميآيد به دليل گرفتاريهاي روزمره ذهنش درگير مسائل مختلف است و من براي اينكه تمركززدايي صورت نگيرد، تصاوير واحد و مفاهيم واحد را به گونههاي مختلف در اثرم بسط دادم."
در ادامه صبا رادمان ديگر منتقد حاضر اظهار داشت: "يكي از شخصيتهاي نمايش "شهادتخواني انسانهاي ..." شخصيت "شهرزاد" قصهگوست. با استفاده از تكينيك سينمايي تدوين موازي در اين اثر نمايشي دو قصه پشت سر هم و همرديف به صورت تو در تو روايت ميشود و نمايشنامهنويس آگاهانه از اين تكنيك استفاده كرده است."
اين عضو انجمن منتقدان و نويسندگان خانه تئاتر تصريح كرد: "مشكلات امروز تئاتر به دليل غيراستاندارد بودن تالارهاي نمايشيمان، وضعيت نامطلوب، امكانات نوري و ... سبب شده كارگردانان با مشكلات مختلفي در اجراي نمايش درگير باشند و ريتم آثار نمايشي تابع اين ماجراست و به نظر من اين گروه نيز از قاعده مستثني نبود."
جعفري در خصوص ريتم اجرايي اثر توضيح داد: "خودم جزو آدمهايي هستم كه بسيار نوشتهام را دوست دارم، ولي در موقع اجرا تم محتوايي اثر، تمپو دروني كلمات و ... بسيار برايم مهم است و اگر ببينم واژه يا جملهاي به كليت اجرا لطمه ميزند، با بيرحمي آن را حذف ميكنم و ريتم اجرايي برايم اهميت ويژهاي دارد. درباره نكتهاي هم كه در خصوص امكانات اشاره كرديد بايد بگويم با توجه به شرايط كنوني همسان ناگزيريم با همين مقدورات كار كنيم."
كارگردان "شهادت خواني" گفت: "ميخواستم در اين نمايش تماشاگر با يك تئاتر صرف رو به رو نباشد و از همه هنرها بهره بگيريم. تابلوهاي نقاشي كه هر شب توسط سه نقاش در صحنه خلق ميشود، حاصلش يك نمايشگاه نقاشي عاشورايي با 72 تابلو خواهد بود. همينطور موسيقي زنده به گونهاي فضا و حس و حال اثر را به شيوهاي به تماشاگر منتقل ميكند. حتي من از تكنيك سينما و پخش زنده تصاوير با استفاده از سه دوربين در اجراي اين اثر در همايش آئينهاي عاشورايي بهره گرفتم، ولي در اجراي عمومي مجبور به حذف اين قسمت شدم."
رادمان نيز حلقه مفقوده تئاتر كشور را مقوله "دراماتورژي" دانست و اظهار داشت: "دراماتورژ به نوعي منتقد درون گروهي است كه در يك گروه نمايشي حضور دارد و در حين تمرينات به نقد اثر ميپردازد و ايرادهاي آن را رفع ميكند و خوشبختانه اين گروه اجرايي از مقوله مذكور سود جسته است."
نظر شما