به گزارش خبرگزاری مهر، تکیه بر منابع معرفتی واحد موجب میشود معانی نزدیک به هم را در باب عدالت در منظومهی فکری اندیشمندان دینی مسلمان بیابیم اما توجهات خاص انسانی، مسائل دورههای تاریخی، روشهای اجتهادی، میزان و شدت رویارویی با مسائل و مباحثی از این دست سبب تفاوت در کیفیت، کمیت و نوع نگاه به مفهوم عدالت شده است؛ تفاوتی که منجر به تجلیات گوناگون عدالت در نظامات فکری اندیشمندان دینی میشود. بر اساس این مقدمات است که مفهوم عدالت از منظر مقام معظم رهبری، تجلی عدالت از منظر حکومت و ادارهی اجتماع است و ضرورت شناخت این نوع از تجلی در مسائل اجتماعی بر کسی پوشیده نیست. متن زیر یادداشتی است که توسط رامین مددلو در ماهنامه خردنامه منتشر شده است.
مقدمه[۱]
دغدغهی دستیابی به جامعه و زندگی عادلانه را میتوان جزء قدیمیترین و پیچیدهترین خواستهای بشری از اعصار دور تا به امروز دانست. این نیاز به عدالت منجر به تلاشهای مختلف برای اقناع فکری و اقدام عملی شده است تا جایی که شاهد انبوهی از نظریات، شاخصها، رویهها، سیاستها و تبعات عملی مداخلات در سطح جامعهی علمی و عامهی مردم هستیم. رصد چنین دانشهایی اگرچه واجد منافع زیادی برای پژوهشگران است، شاید منجر به ابهامات بیشتری دربارهی پاسخ به این سوال باشد که حقیقت عدالت چیست[۲] و چگونه این حقیقت در عرصهی اجتماع ظهور مییابد.
در میان انبوه دیدگاهها و نگرشهای مختلف این عرصه که هریک نمایندهی نوعی ایدئولوژی (یا جهانبینی) خاص هستند، اندیشمندان مسلمان نیز از مسیرهای گوناگون و با مشربهای متفاوت فکری به تبیین ابعاد این حقیقت پرداختهاند. اگرچه نوع فهم و شرایط عصر هر مجتهد بر اجتهاد او تاثیرگذار است، وجود دو عامل منجر به نزدیکی تقریبی نظامات فکری آنها پیرامون این موضوع شده است؛ یکی منابع واحد و اصیل قرآن و سنت و دیگری روششناسی اجتهادی.
از سوی دیگر شناخت آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی که بهدنبال اجرای احکام شریعت اسلام و تحقق عدالت اجتماعی است فارغ از بررسی تفکرات رهبران آن میسور نخواهد بود. بنابراین یکی از منابع مهم تبیین مفهوم عدالت از منظر اندیشهی دینی، تفکرات رهبران انقلاب اسلامی است که نتیجهی آن فهم و درسآموزی از مواجههی فقیهانی جامعالشرایط با مسائل دوران معاصر همچون عدالت از منظر حکومت و ادارهی اجتماع است.
چارچوب اندیشهی رهبری
در اندیشهی رهبری -که به نظر میرسد دارای پشتوانهی صریح و ضمنی قرآنی و روایی است- عالم تکوین بر مدار عدالت بنا شده است و این حرکت در نهایت خود غایت توحید را پیگیری میکند. طبیعی است که انسان و عالم انسانی که خود جزئی از عالم خلق است نیز چنین مسیری را پیموده است و باید بپیماید اما سوال مهم آن است که آیا شرایط خاصی برای انسان در این مسیر وجود دارد؟
پاسخ مثبت است. انسان بهعنوان اشرف مخلوقات عالم که واجد قدرت اراده و اختیار و نیازهای مختلف است در این عالم وارد شده است و با انسانها در اعصار مختلف، جامعهی انسانی را شکل میدهد. از منظر معظمله بعثت پیامبران و جایگاه ولایت، کمک و یاری به انسانها(جامعهی انسانی) برای حرکت دستهجمعی به سمت توحید است.[۳] طبیعی است که توحید غایت نهایی است که با تحقق غایت واسطی محقق خواهد شد. در اینجا عدالت به عنوان هدفی عالی اما واسط توحید برای حیات اجتماعی انسان مطرح میشود. سازوکار دین نیز موید و در راستای چنین حرکتی است.
رهبری پس از بیان چنین مقدماتی، دو جامعه را بهعنوان جوامع الگو برای استقرار و تحقق عدالت معرفی کردهاند که ابعاد مختلف آنها (دوستان، دشمنان، موانع و راهکارهای اجرا شده) نکات بسیار مهمی برای امروز نظام اسلامی دربر خواهد داشت. این دو جامعه عبارتاند از حکومت امیرالمومنین(ع) و حکومت مهدوی؛ یکی از جنس گذشته و دیگری از جنس آینده. در این بین انقلاب اسلامی هم باید چشمی به تجارب گذشته داشته باشد و هم آینده را از نظر دور نکند تا بتواند در حد خود جلوهای از آن الگوی کامل باشد.
در اینجاست که نقش استکبار و دشمنی معنا پیدا میکند چون تحقق عدالت یعنی تحقق الگوی کارآمدی انقلاب اسلامی و این همان معنای اصیل و حقیقی صدور اسلام است که دشمنان همواره با آن مخالف و معارض هستند. با این منطق، مبارزه دائمی و همیشگی خواهد بود.
شاید عنصر محوری اندیشهی معظمله در عرصهی عدالت، گره زدن آن با دو مفهوم «عقلانیت» و «معنویت» است. از نظر ایشان معنویت و عقلانیت در ذات عدالت نهفته است.
«...اگر بخواهیم عدالت به معنای حقیقیِ خودش در جامعه تحقق پیدا کند، با دو مفهوم دیگر بهشدت در هم تنیده است؛ یکی مفهوم عقلانیت است، دیگری معنویت».[۴]
«در عدالت، هم عقلانیت باید مورد توجه باشد، هم معنویت. اگر معنویت با عدالت همراه نباشد، عدالت میشود یک شعار توخالی. خیلیها حرف عدالت را میزنند اما چون معنویت و آن نگاه معنوی نیست، بیشتر جنبهی سیاسی و شکلی پیدا میکند. اگر عقلانیت در عدالت نباشد گاهی اوقات عدالت به ضد خودش تبدیل میشود اگر درست در باب عدالت محاسبه نباشد. خیلی از کارها را گاهی بعضی از این گروههای تند و افراطی در این کشور به عنوان عدالت کردهاند که ضدعدالت شده است.[۵]
از این مسیر و از متن بیانات پراکندهی رهبری میتوان مفهوم عدالت را واجد چنین ویژگیهایی دانست:
- صبغه و غایت توحیدی
- حاکم بر سایر ارزشهای اجتماعی
- توجه به عدالت حداکثری (یعنی تحقق تام ارزشهای اجتماعی)
- نگاه حقیقتمحور به عدالت
- تعریف عدالت به حقیقت ثبوتی واحد که در مصادیق و شرایط مختلف اثباتی جلوهها و اقتضائات خاصی میطلبد.
یکی از عرصههای مهمی که رهبری پیرامون آن بهطور تفصیلی بحث کردهاند «عدالتپژوهی» است. از نظر ایشان عدالتخواهی بدون پشتوانهی عدالتپژوهی به سرانجام نخواهد رسید. از اینرو مجموعه وظایف و انتظاراتی را از طیف وسیع مختصصان، دانشپژوهان، مجریان و سیاستگذاران در حوزه و دانشگاه و حکومت مطرح کردهاند.
عدالتپژوهی همراه با عدالتخواهی
در فضای عدالتپژوهی باید معرفت و جهاد علیه ظلم جدایی ناپذیر تلقی شوند. معرفت و مبارزه برای اقامهی عدالت دو روی یک حقیقت هستند که یکی بدون دیگری حتما نقصان خواهد داشت. البته این معنا متفاوت از نگاهی است که معرفت را صرفا تولید شده از متن مبارزه میداند چراکه عدالت دارای حقیقت مشخص و معینی است که مبارزه و جهاد صرفا عدالتپژوهی را به سمت این حقیقت سوق میدهد.
نگاه هدفمحور
منطق تولید علم برای علم قابل پذیرش نیست. تلاش علمی در این عرصه نباید بیهدف و ذوقی باشد بلکه مساعی علمی عدالتپژوهی در کلیت خود باید ناظر به تولید نظریهی عدالت و تکمیل آن باشد. در ادامهی تولید نظریه، پژوهشهای کاربردی نیز مطرح میشوند.
منابع معرفتی و روششناسی عدالتپژوهی
منابع شناخت در هر عرصه اهمیت خاص خود را دارد. منابع معرفتی عدالت را مطابق آیهی ۲۵ سورهی «حدید» میتوان در موارد زیر خلاصه کرد: بینات، کتاب و میزان. با توجه به تعامل معرفت و مبارزه، جهاد برای اقامهی عدالت نیز به جهتدهی مسیر عدالتپژوهی کمک خواهد کرد. از اینرو علاوه بر معرفتزا بودن اقامهی عدل، سیرهی انبیا و اولیای الهی در اقامهی عدالت نیز منبع معرفتی ارزشمندی به حساب میآید.
مجموعهی این تلاشها و اقدامات باید منتج به خروجیهای مشخصی در عرصهی عدالتپژوهی شوند.
مجموعهی عناصر و ابعاد گفته شده خلاصهای اولیه از دیدگاه مبسوط حضرت آیتالله خامنهای در زمینهی عدالت و عدالتپژوهی است. امید آنکه این گام اولیه با تلاش و همت دیگر علاقهمندان این عرصه و فحص نظرات دیگر اندیشمندان اندیشهی اسلامی تکمیل یابد.
[۱]. این متن برگرفته از نسخهی اولیهی کتاب «فهم جوهرهی اندیشهی حضرت آیتالله خامنهای» است که با نظارت موسسهی آموزشی-پژوهشی انقلاب اسلامی به زودی منتشر میشود و در اختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
[۲]. نویسنده به این امر واقف است که عدهای از اندیشمندان و نظریات این حوزه به طور کلی حقیقت چنین مفهومی را منکر هستند و آن را به مفهومی عرفی و وابسته به توافق و عرف فروکاستهاند.
[۳]. مبتنی بر این دیدگاه تکامل و رشد انسان بالضروره از دل اجتماع میگذرد.
[۴]. ۰۸/۰۶/۱۳۸۴
[۵]. ۱۶/۰۸/۱۳۸۸
نظر شما