مولفه " بسيج " بر دو گونه بخش پذير است ، اول : شاعران و نويسندگاني كه به صورت حرفه اي در قلمرو ادبيات مي نوشتند و به طور خاص ، بر اساس ضرورتي كه احساس كردند ، به اين مولفه نيز به ديده تكليف فرهنگي و ملي نگريستند و عمدتا آثاري قابل قبول خلق كردند . در ميان شاعران مي توان به كساني چون : زنده ياد سلمان هراتي ، حسن حسيني ، قيصر امين پور ، زنده ياد سپيده كاشاني و ... اشاره كرد و حسن بني عامري ( گنجشك ها بهار را مي فهمند ...) ، قاسمعلي فراست ( گلاب خانم ، نخل هاي بي سر ) حسين فتاحي ( عشق سال هاي جنگ ) و جمعي ديگر را مي توان در اين زمره به حساب آورد.
اما اتفاق سترگي كه در اين ميان افتاد ، ظهور و تربيت نسل تازه اي از شاعران و نويسندگان جوان بود كه پيشتر در حوزه ادبيات ، صاحب نام نبودند و در سال هاي سرخ جنگ ، قلم هايشان در راه آرمان ، اراده و اهداف ملي و ديني به سرسبزي و طراوت رسيد و بعدها به عنوان شاعران و نويسندگان بسيجي در جامعه مشغول به انجام فعاليت هاي جدي شدند. اين عده با كسب تجربه از اهل قلم پيشكسوت خود و بهره برداري به موقع از فرصت هاي فرهنگي موجود ، توانستند در مدتي كوتاه ، به توفيق هاي نسبتا چشمگيري برسند كه اين درخشش ، در كنگره ها ، يادمان ها و همايش هاي فرهنگي و ادبي مشهود بوده و هست.
امروزآفرينشگران درخوري را در حوزه ادبيات مي بينيم كه كار جدي خود را از مدرسه هاي قصه نويسي و شب هاي شعري كه با صميميت منحصر به خود در جبهه ها تشكيل مي شد ، شروع كرده اند |
اما متاسفانه عليرغم همه اين توفيق ها ، مديران فرهنگي و نهادها و سازمان هاي مرتبط با موضوع ، نتوانستند از فرصت ايجاد شده كه در نوع خود ممتاز بود ، بهره برداري مناسب را انجام بدهند كه نتيجه اين غفلت ناروا ، توقف در بخش توليد و انتشار اين نوع آثار ادبي است. آنها گمان كردند كه اين خيل عظيم و آفرينشگر ، صرفا بايد از جنگ و مسائل مربوط به آن بنويسند و چون جنگ را پايان يافته ديدند ، همه چيز را تمام شده تلقي كردند كه اين موضوع ، پي آمد زيان باري را در حوزه ادبيات به دنبال داشت ، در حالي كه در همين جمع كساني بوده و هستند كه اولا ظرفيت پذيري آنها صرفا در موضوع جنگ خلاصه نمي شود ، درثاني در همه سرزمين ها ، هنر و ادبيات مربوط به جنگ سال ها بعد از اتمام اين حادثه شكل گرفته و متولد مي شود ، اگر چه همت والاي مردان نبرد در كشور ما تا اندازه اي توانست الهام بخش هنرمندان و ادباي ما باشد كه در بخش هايي مانند " شعر " زودتر از زماني كه تصور مي كرديم ، به آثاري قابل قبول دست يافتيم.
امروزآفرينشگران درخوري را در حوزه ادبيات مي بينيم كه كار جدي خود را از مدرسه هاي قصه نويسي و شب هاي شعري كه با صميميت منحصر به خود در جبهه ها تشكيل مي شد ، شروع كرده اند ، چرا كه آن ها خود در بطن و متن حادثه بودند و آن چه را كه مي ديدند ، به كاغذ منتقل مي كردند ، برخي از آثار موفق ادبي ما در همان جا شكل گرفت و قدرت تاثير آن بر مخاطب ، به قدري بود كه به محض انتشار ، در محافل جدي و بعضا مجموعه هايي كه مدعي نوعي خاص از روشنفكري بودند و اين ژست را همواره با خود داشتند كه درباره جنگ نمي توان كار فوق العاده اي در زمينه ادبيات خلق كرد ، غوغايي برانگيخت ، غوغايي كه در آن حرفي از قوت آرايه ها و صناعات ادبي نبود ، سخن از عمق حادثه و خلاقيت آدم هاي واقعي يك جنگ نابرابر و يك دفاع آرماني و توحيدي بود...
امروز هم نويسندگان و شاعران بسيجي به عنوان يك جريان جدي درادبيات ما حضور دارند و بي توجه به همه ناهمگوني هايي كه در بخش هاي حمايتي و هدايتي انجام مي گيرد ، به آفرينشگري خويش مشغولند ، اما صراحتا بايد گفت كه در صورت تداوم اين وضعيت ، نمي توان چشم انداز روشني از اين گونه از ادبيات داشت ، در چند سال گذشته ، رويكردي جدي در انتشار كتاب هايي با مولفه هاي ياد شده مشاهده نشد و به بهانه هاي مختلفي ، وادي هاي ديگر هنر نيز ازپرداختن به اين حرف ها و موضوعات ناب و مكنون شانه تهي كردند ، در صورتي كه مخاطبان بيشماري در اين حوزه چشم در راه است ، از سويي ديگر ، عده اي با ارائه آثاري ضعيف و بعضا گرته برداري شده از نوشته هاي غربي و غير ايراني مي خواهند در اين حيطه قدعلم كنند كه بي ترديد به زمين مي خورند ، حوزه ادبيات پايداري كه هسته مركزي آن را نويسندگان ، پژوهشگران و شاعران بسيجي تشكيل مي دهند ، با افراط و تفريط ساز و كار و قوام نمي يابد ، بلكه نيازمند توجه واقعي مسئولان فرهنگي و تامل بيشتر اهل فكر و قلم به موضوعات ملي ، ديني و ميهني است.
حميد هنرجو
نظر شما