۲۱ فروردین ۱۳۹۶، ۱۰:۳۴

یادداشت بین الملل؛

قدرت نرم و گردشگری؛ مطالعه نفوذ چین در آفریقا

قدرت نرم و گردشگری؛ مطالعه نفوذ چین در آفریقا

پیام قدرت نرم این است که پکن در تلاش است تا دولت های آفریقایی را متقاعد کند که چین قدرتی نیکخواه است که از کشور های کوچکتر و ضعیف تر حمایت می کند و روابط هماهنگ با دیگران را ترسیم می کند.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل- سینا برجیان: امروزه، افزایش مبادلات تجاری چین و آفریقا، کمک ها و سرمایه گذاری های گوناگون گردشگران چین را به آفریقا جذب کرده است. برنامه عمل «پکن» در قالب انجمن همکاری های چین و افریقا (FOCAC) دیپلماسی فرهنگی چین را در آفریقا جهت دهی می کند که با مقولاتی نظیر روزنامه ها، برنامه های تحصیلی، نشریات و رادیو تلویزیون پوشش داده می شود. دراین میان، توریسم و برنامه های مبادله افراد در مراکز آموزشی-فرهنگی و اندیشکده ها برای جوانان، زنان و ورزشکاران نقش مهمی ایفا می کند.

مکاتب روابط بین الملل، گردشگری را به عنوان راهی برای متجلی ساختن قدرت نرم شناسایی کرده است و در این بین ماهیت طبیعت سیاسی توریسم خروجی چین، بسط قدرت نرم این کشور در نواحی کمتر توسعه یافته مانند افریقا می باشد. دولت چین از توریسم خروجی در جهت اجرای روابط پذیرفته شده ی خود با کشورهای آفریقایی استفاده می کند. چین مشتاق است تا چهره خود را به عنوان قدرتی نوظهور مطرح سازد که هدف توسعه را در کشور های ضعیف تر دنبال کرده و در صدد بوجود آوردن روابط هماهنگ است.

قدرت نرم بر اساس تعریف و نظریه جوزف نایی عبارت است از «توانایی بدست آوردن آنچه می خواهیم از طریق جذب کردن و نه از راه اجبار یا پرداخت هزینه». قدرت نرم از راه جذابیت های فرهنگی، ایده های سیاسی و مجموعه سیاست های کاربردی یک کشور حاصل می شود. توسعه یافتگی و استقرار قدرت نرم در طی زمان از طریق واسطه هایی چون دیپلماسی عمومی، صدور فرهنگ و مبادلات فرد با فرد با کشور های هدف صورت می پذیرد.

مروری تاریخی بر روابط چین –آفریقا

از زمان تاسیس جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹ تا کنون، قاره ی آفریقا نقش اساسی در سیاست بین الملل چین بازی کرده است. روابطی که ریشه هایی عمیق در تاریخ مشترک داشته و در سالهای اخیر شکوفا شده است. از زمان تاسیس جمهوری چین تا گشایش اقتصادی چین به سال ۱۹۷۸، سیاست آفریقایی چین بشدت متاثر از اید ئولوژی حاکمیتی بوده است با این ادراک که جهان سوم فضایی به منظور تحقق اهداف ایدئولوژیک و سیاسی در اختیار چین قرار داده است. بسیاری از پژوهشگران مشغول به کار در حوزه ی روابط چین-آفریقا مانند بروس لارکین معتقد هستند که چین تعهدی ایدئولوژیک به انقلاب جهانی داشته و این تعهد، نیروی پیشران در ورای نقش چین در افریقا بوده است.«مائو» خود ابراز داشته بود که چین نیازمند بازی کردن نقش تاریخی خود و مجاهدت در برابر استعمار و امپریالیسم در جهان سوم است.

عامل حیاتی دیگر در گسترش این روابط، انزوای بین المللی چین پس از جنگ های داخلی این کشور بوده است که آفریقا در آن زمان چین را به صورت موجودیت دولتی مستقل و قانونی  به رسمیت شناخت. چین در این برهه از تاریخ و در جستجوی متحد به منظور شکستن انزوای سیاسی خود، با کشور های آفریقایی برای بدست آوردن استقلالشان متحد شد. کنفرانس «باندونگ» اندونزی به سال ۱۹۵۵ باعث شد تا مردم آفریقا و آسیا نسبت به سیاست های استعماری دولت های غربی حساس شوند و این خود باعث تشدید و درگیر شدن هر چه بیشتر چین در آفریقا شد. این کنفرانس خود مبنایی برای طرح ایدئولوژیک و پایه فلسفی همکاری های جنوب- جنوب شد. روح و منطقی که تا به امروز در روابط چین-آفریقا مشهود و اثرگذار است.

اشتغال چین، هر چند محدود و نمادین، در قاره آفریقا ابعاد تکنولوژیک و اقتصادی داشته است. تعداد زیادی از تکنسین ها و همچنین پزشکان چینی با هدف ارتقا زندگی فقیرترین کشورهای قاره سیاه، به آفریقا رفتند. در دهه ۱۹۸۰، روابط چین- آفریقا با رکود موقت مواجه شد که این به دلیل سیاست های مدرن سازی و تغیرات بنیادی«دنگ جیائوپینگ» و پرداختن چین به مدرن سازی و بازسازی روابطش با خارج بوده است.

در دهه ۹۰ میلادی، دو عامل باعث بازگشت دوباره چین به آفریقا شد. نخست، انزوای سیاسی چین به دلیل وقایع میدان تیان آنمن و به دنبال ان پذیرش دولت های افریقایی (بر خلاف دولت های غربی) و نشان دادن فهم مشترک در برخورد چین با وقایع میدان تیان آنمن بود و دومین فاکتور ، مسایل اقتصادی به دلیل رشد سریع چین بوده است. نیاز چین به انرژی و مواد خام آفریقا برای دادن خوراک به صنایع رو به رشد چین از یک سو و همچنین نیاز به بازار های خارجی برای صادرات مازاد تولیدات چینی، پیکان توجه این کشور را بار دیگر به سوی چین چرخاند.

در اواخر دهه ۱۹۹۰، دولت چین استراتژی جدیدی در پیش گرفت و شرکت های دولتی و خصوصی چین را برای توسعه در بازار های خارجی تشویق کرد و در این زمان آفریقا مقصد نهایی بسیاری از این کمپانی ها شد. در سال ۲۰۰۹، چین مبدل به اولیت شریک تجاری افریقا شد و بین سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ مقیاس تجاری چین-افریقا به سرعت گسترش پیدا کرد. در این زمان حجم کلی مبادلات تجاری چین-آفریقا به ۱۹۸.۴۹ میلیارد دلار رسید که ۸۵.۳۱۹ میلیارد از این حجم به صادرات چین و ۱۱۳.۱۷۱ میلیارد به واردات چین از افریقا تعلق داشت.

منابع ملی و مواد خام در این میان سهم شیر (بیشترین سهم) را در صادرات افریقا داشت و تقاضای بالای چین ، قیمت ها را بالابرد که این خود باعث رشد کلی GDP در سارسر آفریقا شد. در سال ۲۰۱۴ تجارت دوطرفه به ۲۲۸ میلیارد رسید که این حجم، ۲ درصد بیشتر از مابقی تجارت خارجی چین در همان بازه زمانی بوده است. صادرات محصولات مکانیکی، الکترونیکی و فوق مدرن چین در این زمان ۱۳% رشد داشته است.

چرایی حضور توریست های چینی در آفریقا

علایق شخصی، مشوق های تجاری و سیاسی، عوامل موثر و پیشران برای حضور روز افزون توریست های چینی در آفریقا می باشد. با گسترش و قدرتمند شدن اقتصاد چین، توریست های چینی بیشتری می توانند هزینه ی سفر به مناطق دیگر دنیا را بپردازند. بر اساس آمار سازمان گردشگری جهانی ملل متحد (UNWTO)، چین در میان کشور های جهان، رتبه ی اول هزینه کرد توریسم خروجی را در اختیار دارد و مخارج چین در بازار توریسم خارجی در سال ۲۰۱۴ بالغ بر ۱۶۵ میلیارد دلار بوده است که این مبلغ با افزایش ۲۰% نسبت به سال ۲۰۱۳ روبرو بوده است.

مشابهت های فرهنگی، نزدیکی جغرافیایی و هزینه های پایین مسافرت، آسیا را مبدل به برترین مقصد گردشگری توریست های چینی کرده است و در این میان دومین مقصد گردشگری چینی ها اروپا بوده است و آفریقا به طرز شگفت آوری با پشت سر گذاشتن آمریکا، خود را به عنوان سومین مقصد گردشگری توریسم خارجی چین معرفی کرده است.

رشد پایه پولی چین و نزول پایه پولی برخی از کشورهای آفریقایی در سال های اخیر سفر به آفریقا را برای توریست های چینی مقرون به صرفه کرده است. بسیاری از توریست های طبقه متوسط چین به اروپا، آمریکا و آسیا سفر کرده اند و حال بسیاری بدنبال مقاصد جدید و هیجان انگیزتر برای اشتهای سفر رو به رشد خود می باشند. برای چینی ها، سفر به مناطق خارجی هیجان انگیز و داشتن ماجراجویی همه آن چیزی است که بوسیله آن میتوانند در میان خانواده، همکاران و دوستان خودنمایی کنند و افزایش شبکه های اجتماعی گوناگون این فرهنگ جدید را پرورش و گسترش می دهد.

قاره آفریقا با چشم انداز طبیعی منحصر به فرد و تنوع فرهنگی متمایز خود کاملا آسیا، آمریکا و اروپا متمایز است. کشورهایی مانند مصر، کنیا و آفریقای جنوبی تجربه هایی بدیع و منحصر به فرد را در اختیار گردشگران می گذارند که توجه آژانس های مسافرتی چین را به خود جلب کرده است. نتایج تحقیق ها در ۲۰۰۵ نشان داده است که مصر، با توجه به فرهنگ و تاریخ غنی خود، سومین مقصد جذاب برای توریست های چینی پس از آلمان و استرالیا بوده است و این در حالی است که مخاطبان تحقیق بیان داشته اند اگر می خواستند فاکتور آب و هوای خوب و امنیت را در نظر بگیرند ، مصر آخرین مقصد انتخابی می بوده است.

جدا از ظرفیت رو به گسترش و علاقه گردشگران چینی برای رفتن به آفریقا، افزایش فعالیت های تجاری چین در قاره آفریقا، مسیر های جدید پروازی را گسترش داده است. به عنوان مثال پرواز مستقیم از پکن به ژوهانسبورگ در سال ۲۰۱۲ با خط پروازی آفریقای جنوبی برقرار گردید که این خود مسافرت به آفریقا را تسهیل بخشیده است.

توریسم خروجی به مثابه ابزار سیاسی

پژوهشگران حوزه مدیریت و بازاریابی توریسم، اعطای عنوان «تایید وضعیت مقصد» (ADS) توسط چین به کشور های مرتبط با حوزه توریسم خروجی چین را تصمیمی سیاسی می دانند که بصورت کاملا همبسته به روابط استراتژیک و راهبردی چین و کشور های مورد نظر بستگی دارد و بیشتر سفر های تفریحی شهروندان چینی به کشور های خارجی توسط خط مشی ADS  جهت دهی میشود. ADS مکانیسمی کنترلی برای سامان دهی آژانس های مسافرتی داخلی و تور اپراتورهای بین المللی است که سرویس ها ی گردشگری اطمینان بخش و بی خطر را به گردشگران چینی تضمین می کند و موافقت نامه ای دولتی و دوجانبه می باشد. تنها آژانس های مسافرتی دارای گواهی ADS اجازه ی تبلیغ، برنامه ریزی و سازماندهی گروه های گردشگری شامل خدمات ویزا و پرداخت واحد پولی خارجی به طرف های خارجی را دارا هستند.

چین شرایط متعددی را در هنگام اعطای مجوز به کشور های خارجی در نظر می گیرد و کشورهای کاندید باید روابط خوب سیاسی با چین داشته باشند. علاوه بر این معیارهای متعدد مورد محک قرار میگیرد تا مشخص کند امنیت و ازادی سفر بدون تبعیض و همچنین سرویس ها و خدمات توریستی مناسب برای گردشگر چینی محقق شده باشد و در نهایت ADS باید متضمن جریان دوطرفه گردشگری باشد به این مضمون که به عنوان مثال تعداد گردشگران کشور های افریقایی در چین باید در یک بازه ی زمانی گسترش یابد.

توریسم خارجی به عنوان دیپلماسی قدرت نرم

پیام قدرت نرم این است که بیجینگ در تلاش است تا دولت های آفریقایی را متقاعد کند که چین قدرتی نیکخواه است که از کشور های کوچکتر و ضعیف تر حمایت می کند و روابط هماهنگ با دیگران را ترسیم می کند.

در سالهای اخیر پژوهشگران روابط بین الملل ( مانند شین و بینگ در سال ۲۰۱۳) بحثی را مطرح کرده اند که برای درک سیاست خارجی چین باید بپذیریم فلسفه ی مدرن کونفوسیوسی و سوسیالیزم مدرن اثراتی عمیق بر چشم انداز چینی روابط بین الملل داشته است.

چین همزمان با موفقیت خود در بوجود آوردن یک «دولت-ملت» واحد، راهی متمدنانه برای پذیرش نظم جهانی برگزیده است و روابط هماهنگ با دیگر بازیگران صحنه جهانی را بشدت مهم می داند. این بدین معنی است که چین نمیخواهد به چشم کشوری دیده شود که قدرت گرفتن خود را به هزینه ی دیگران انجام داده است.

به عنوان مثال توریست های چینی مزایای اقتصادی بیشتری را برای کشورهای آفریقایی به ارمغان می آورند در مقام مقایسه با گردشگران آفریقایی که از چین دیدار میکنند و این می تواند مثال و پیامی روشن برای دول و ملت های افریقایی باشد که چین از این کشور ها حمایت می کند. گذشته از توریسم ولی با سیاست بشدت هماهنگ، چین نقش خود را به عنوان شریک تجاری قابل اطمینان، اعطا کننده وام های بلا عوض و قدرت ضد هژمونی منطقه ای قدرت های بزرگ ایفا می کند.

کد خبر 3939955

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha