۱۹ فروردین ۱۳۹۶، ۹:۱۱

بیایید بترسیم

بیایید بترسیم

قزوین- زلزله اخیر مشهد یک بار دیگر یادآور شد که باید از زلزله ترسید و نگذاشت زلزله‌خیزی و حادثه‌خیزی ایران برای‌مان لوث شود؛ چراکه تبعات آن لوث‌شدنی نیست.

خبرگزاری مهر- گروه استانها، میترا بهرامی: «زلزله نسبتا شدیدی مشهد را لرزاند»؛ این خبری بود که پیش از ظهر شانزدهم فروردین‌ماه منتشر شد و زلزله ۶ ریشتری مشهد و پس‌لرزه‌های متعدد آن، دل ایران را لرزاند.

این زلزله گرچه در مقایسه با زلزله‌های دیگر سهمگین نبود؛ اما یک بار دیگر زنگ هشدار را برای کشورمان به صدا درآورد و قزوین هم به واسطه قرار داشتن روی گسل زلزله و موقعیت جغرافیایی و استراتژیک آن در این زمینه باید هشیارتر می‌شد.

ایران زلزله‌خیز است. این را بارها شنیده و هراسان و نگران شده‌ایم. گاهی هم آن‌قدر این جمله برای‌مان تکراری و یکنواخت می‌شود که از خود بی‌تفاوتی نشان می‌دهیم.

چندان هم مقصر نیستیم؛ زیرا تا بوده، شعار بوده و همایش و سخنرانی و امثال آن؛ اما کمتر کار عملی دیده‌ایم.

هولناک‌ترین زلزله کشور ما برمی‌گردد به ۱۳ سال پیش؛ نیمه شب پنجم دی‌ماه ۸۲ و زمانی که مردم شهر در خواب بودند. زلزله، بی‌خبر آمد و به خانه‌های آرام سرکی کشید. زمین بم از خواب بیدار شد، با صدای بم غرید و بم تاریخ را با خاک یکسان کرد.

حاصل آن جنبش زمین و غرش بم، هزاران کشته و تخریب تمام شهر بود. این سانحه اما چندین و چند معلول هم بر جای گذاشت؛ آنان‌که با تن و بدن سالم خوابیدند و یک‌شبه دچار معلولیت شدند. چشم که گشودند، دنیای‌شان دنیای دیگری بود. دیگر دنیای آنانی نبود که تا پیش از پنجم دی‌ماه صاف راه می‌رفتند و زندگی عادی‌شان را داشتند. حالا دنیای‌شان شده بود دنیای معلولیت. تعدادشان هم کم نبود. در همان یک‌شب یک‌هزار و ۷۰۰ نفر به تعداد معلولان استان کرمان اضافه شد. ذره‌بین زمان در آن سوز سرمای زمستانی، بر نقشه جغرافیای بم آمد و آن را با معلولیت بزرگ کرد.

این زلزله حدود ۶۶ معلول ذهنی، ۲۲۸ معلول ضایعه نخاعی و ۳۸۲ معلول جسمی- حرکتی بر جای گذاشت و پس از آن بود که ۲ مرکز ویژه شبانه‌روزی و توانبخشی معلولان ضایعه نخاعی در بم راه‌اندازی شد.

حادثه خبر نکرد و ما با آن‌که می‌دانستیم هر آن ممکن است سرزده از راه برسد و دنیا را روی سرمان آوار کند، هیچ نکردیم. به زلزله چنان میدان دادیم که برای خود تاخت، جولان داد و رفت و ما هنوز نمی‌دانیم اگر بنا باشد دوباره در هر نقطه دیگری بغرد و بجنبد، چگونه باید خود را از آن نجات دهیم.

سال ۶۹ پس از زلزله تلخ و ‌سهمگین رودبار و منجیل سازمان نظام مهندسی ساختمان و نهادهای دیگری شکل گرفتند و بسیاری از روستاها و شهرها بازسازی شدند؛ مثل جاهایی که پس از هشت سال جنگ ویرانگر بازسازی شده بودند. اما دوباره ۱۴ سال بعد همان اتفاق که در شمال ایران رخ داده بود، در جنوب کشور هم چهره سهمگین خود را نمایان کرد و باز هم همان ویرانی‌ها، تلفات، جان دادن‌ها و معلولیت‌ها.

آری، ایران زلزله‌خیز است و این زلزله‌خیزی، تهدیدش می‌کند و بر آمار معلولانش می‌افزاید. با رویکرد نامناسبی که نهادهای حمایتی به طور معمول در پیش گرفته و اقدامات رفاهی را به جای توانمندسازی در نظر گرفته‌اند، به راستی تا کی بناست از پیشگیری خودداری کنیم، با سیاست‌های نابه‌جا معلول تولید کنیم و نهادهای حمایتی آنان را زیر چتر خدمات نامناسب و ناچیز خود بگیرند؟

آیا وقت آن نرسیده است که این ایران زلزله‌خیز، خود را مقاوم کند، آموزش‌ها را فراگیرد، ایمنی‌اش را ارتقا بخشد و خود را آماده کند برای مقابله با زلزله؟

عقل می‌گوید باید ساختمان‌ها را مقاوم‌سازی کرد، تجهیزات ایمنی را مهیا ساخت، نهادها و مجموعه‌های مرتبط با موضوع را به درستی سازماندهی کرد و اقدامات ایمنی در برابر زلزله را آموخت؛ چنان‌که در موقعیت خطر بتوان با انجام آن جان خود و دیگران را نجات بخشید.

باید با نگاه پدافندی به موضوعات نگریست و با همین نگاه، تمام اقدامات را برای وقوع بحران به کار گرفت تا هر حادثه‌ای به بحران تبدیل نشود و اگر شد، بتوان از آسیب‌ها و تبعات بیشتر آن جلوگیری کرد.

نگذاریم زلزله‌خیزی و حادثه‌خیزی ایران برای‌مان لوث شود، تکرار و کلیشه شود؛ چه، آثار و تبعات آن لوث‌نشدنی است. چنان فکر و ذهن و جسم و جان را درگیر می‌کند و می‌خراشد که بی‌تفاوتی به آن شدنی نیست. نگذاریم حرف زلزله لوث شود.

گاهی هراس خوب است. آری، هراسی که خداوند در وجودمان نهاده خوب است؛ مشروط به این‌که منتهی شود به برنامه‌ای، طرحی و کاری که ما را از خطر آن در امان می‌دارد. بیایید بترسیم.

کد خبر 3947063

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha