به گزارش خبرگزاري مهر، پايگاه مطالعاتي روسيه، آسياي مركزي و قفقاز(ايراس) در مقاله اي به قلم پرويز قاسمي به بررسي رقابت چين و آمريكا براي نفوذ درمنطقه آسياي مركزي پرداخته است كه به شرح زير است :
اولويتهاي چين در زمينه مسائل امنيتي درمنطقه آسياي مركزي كاملا روشن و واضح است : توسعه وگسترش سازمان همكاري شانگهاي. پكن براي شركاي آسياي مركزي خود در سازمان همكاري شانگهاي مبلغ 900 ميليون دلار به عنوان وام و اعتبار كالا تخصيص داده است.
برخي از كارشناسان و صاحب نظران در اين زمينه از تهديدات بالقوه و احتمالي چين نسبت به كشورهاي منطقه به لحاظ تقويت موقعيت اقتصادي آن سخن به ميان مي آورند. اين در حالي است كه چين (همچون روسيه) با وجود قرار گرفتن در راس هرم توسعه همكاريهاي اقتصادي و امنيتي با كشورهاي آسياي مركزي، برخلاف دولتهاي غربي، رهبران منطقه را به خاطر نقض اصول دموكراسي مورد انتقاد قرار نمي دهد.
اين مسئله سبب جلب اعتماد و اطمينان هيئت حاكمه ورهبران منطقه شده است؛ به ويژه آنكه اين كشورها بيش از هر زمان ديگري تمايل و گرايش به سوي چين و روسيه به عنوان يك نيروي متقابل در برابر غرب پيدا كرده اند. نگراني عمده چين از عواقب و تبعات انقلاب قرقيزستان است. به دنبال تظاهرات سراسري 24 مارس 2005 مخالفان در بيشكك،حكومت عسگر آقايف سرنگون و انقلاب آلاله اي جايگزين آن گرديد.
مقامهاي چين در آن زمان پس از تحليل و ارزيابي دقيق تحولات قرقيزستان، متفق القول بر اين نكته تاكيد داشتند كه با وجود تحولات مذكور مي بايست براي حفظ صلح، ثبات و موقعيت كنوني روابط با قرقيزستان هم درسطح مناسبات دوجانبه وهم در چارچوب سازمان همكاري شانگهاي تلاش نمود.به دنبال انقلاب آلاله اي، چيني ها نگران شكل گيري رويكردي جديد در سياست خارجي بيشكك بودند (وهستند). برداشت كلي كارشناسان چيني از تحولات قرقيزستان در سال 2005 اين واقعيت را آشكار مي كند كه آنها ازمسائل زير به شدت نگران هستند :
- احتمال تاثير انقلاب قرقيزستان بر مناطق مرزي آن كشور با چين و فعال شدن جدايي طلبان اويغور؛
- احتمال تغيير در سياست خارجي قرقيزستان و تجديد نظر نسبت به حضور در سازمان همكاري شانگهاي؛
- احتمال استفاده آمريكا از پايگاه نظامي خود در ماناس براي تشديد فعاليتهاي جاسوسي عليه چين؛
- به مخاطره افتادن روابط بازرگاني و احتمال لغو قرار داد مرزي منعقد شده بين دو كشوردرزمان عسگر آقايف – (كه به تاييد پارلمان نيز رسيده بود؛
با گذشت زمان و به مرور، بسياري از تهديدها و نگرانيهاي مقامهاي چيني از تحولات روي داده در كشور همسايه برطرف گرديد. همكاريهاي دوجانبه بازرگاني ميان دو كشور نه تنها كاهش نيافت، بلكه حجم اين همكاريها به ميزان قابل ملاحظه اي افزايش يافت. سطح مناسبات سياسي پكن و بيشكك نيز ارتقا يافت. تنها مسئله و مشكل جدي كه حل نشده باقي ماند و نگراني چيني ها از بابت آن هنوز هم به قوت خود باقي مانده است،مسائل امنيتي ناشي از وجود پايگاه هوايي آمريكا در ماناس است.
در بيانيه پاياني اجلاس سران سازمان همكاري شانگهاي در سال 2005 در آستانه قزاقستان، لزوم برچيده شدن پايگاههاي آمريكا از خاك قرقيزستان (ماناس ) و ازبكستان ( خان آباد ) مورد تاكيد قرار گرفته بود. تاشكند در اواخر سال 2005 و اوايل سال 2006 با فشار بر آمريكا موفق شد آنها را مجبور به ترك پايگاه خود در ازبكستان نمايد، ولي دولت قرقيزستان با بهانه قرار دادن مشكلات مالي ، پايگاه نظاميان آمريكايي در ماناس را به عنوان يكي از منابع مهم تامين بودجه قلمداد نموده و موضوع تعطيلي پايگاه مذكورراعملا مسكوت نگه داشته است.
واشنگتن و بيشكك پس از گفتگوها و مذاكرات بسيار، در نهايت در زمينه تمديد موافقت نامه مربوط به پايگاه ماناس به توافق رسيدند. واشنگتن براي حفظ پايگاه خود به اجبار با افزايش مبلغ اجاره آن به 200 – 150 ميليون دلار در سال موافقت كرد. از سوي ديگر دولت قرقيزستان با وجود درخواستهاي مكررنمايندگان رسمي آمريكا در بيشكك مبني بر امكان گسترش توان يگان هوايي در پايگاه ماناس ، بر ممنوعيت استفاده آمريكا ازهواپيماهاي جاسوسي از نوع آواكس تاكيد نموده است.
در حال حاضر و به دنبال تشديد بحران در زمينه برنامه هسته اي ايران، آمريكا درصدد مطرح كردن دوباره استفاده از هواپيماهاي جاسوسي در پايگاه هوايي خود در قرقيزستان است. بديهي است كه آمريكايي ها علاوه بر اهداف رسمي و اعلام شده خود – حمايت از نيروهاي ائتلاف براي مبارزه با تروريسم در افغانستان - از اين پايگاه براي مقابله با نفوذ چين و روسيه درمنطقه استفاده و بهره برداري مي نمايند.
چين با سرعت بخشيدن به فعاليتهاي ديپلماتيك خود و با استفاده از اهرم سازمان همكاري شانگهاي براي تغيير و برهم زدن صف آرايي و توازن نيروها درآسياي مركزي تلاش مي نمايد. به اعتقاد آريل كوئن مشاورارشد علمي بنياد Heritage ، تلاشهاي مسكو و پكن براي تقويت نفوذ خود در قرقيزستان، منافع آمريكا در اين منطقه را مورد تهديد قرار داده است .
چين با ارائه پيشنهاد تاسيس پايگاه نظامي در قرقيزستان، درصدد گسترش نفوذ نظامي خود درآسياي مركزي مي باشد. چنين اقداماتي – نظامي كردن منطقه – درآينده راه را براي توسل به شيوه هاي نظامي به ويژه براي مقابله با مسائلي همچون افراط گرايي مذهبي، تروريسم، جدايي طلبي و مواد مخدر هموار مي كند. شايان ذكر است كه ارتش چين تا كنون در چندين نوبت اقدام به برگزاري تمرينهاي نظامي مشترك با يگانهاي نظامي كشورهاي عضو سازمان همكاري شانگهاي نموده و برگزاري رزمايش مشترك با ارتش روسيه در تابستان سال 2005 كه براي اولين بار در تاريخ مناسبات دو كشور صورت گرفت ، حائز اهميت مي باشد.
پكن به شدت از ناحيه استان سين كيانگ و جدايي طلبي اويغورها احساس نگراني مي كند. پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، چين از دولتهاي آسياي مركزي خواست تا از جدايي طلبان سين كيانگ حمايت نكنند. در طول اين مدت، چين و كشورهاي آسياي مركزي ضمن گسترش همكاريها در زمينه هاي امنيتي در مناطق مرزي ، چندين موافقت نامه نيز درزمينه مبارزه با تروريسم و جدايي طلبي امضا نموده اند.
برخي از كارشناسان چيني در آوريل سال 2005 در تحليل انقلاب قرقيزستان از ضعف و ناتواني روسيه سخن به ميان آوردند. به اعتقاد آنها، روسيه آگاهانه نسبت به حوادث و رويدادهايي كه درآن زمان درحال تكوين و شكل گيري بود وروند آن نيز بر همگان واضح و مشخص بود، بي تفاوت عمل كرد و در واقع روسيه در اين زمينه اشتباه فاحش و نابخشودني را مرتكب شده است.
تسزي چژيتائو يكي از كارشناسان برجسته چيني عقيده دارد كه روسيه بايستي از سازمان پيمان امنيت دسته جمعي وشرايط قرارداد منعقده در سال 1992 براي كمك به عسگر آقايف كمك مي گرفت. وي همچنين مي نويسد:" سرنگوني حكومت عسگرآقايف ضربه و شكست سنگيني براي روسيه به شمار مي رود. كودتاي سياسي در قرقيزستان كه به دنبال انقلابهاي رنگي در گرجستان و اوكراين اتفاق افتاد؛ نمونه ديگري از كاهش تاثيرو نفوذ روسيه در جمهوريهاي شوروي به شمار مي رود.
دولتهاي سابق اوكراين و گرجستان نيز همچون قرقيزستان مناسبات دوستانه اي با روسيه داشته و در واقع اين كشورها در سيطره نفوذ سنتي روسيه قرار داشتند. سريال توطئه هاي رنگي در حقيقت براي تضعيف روسيه در منطقه طراحي و پياده شده بودند. ولاديمير پوتين رئيس جمهوري روسيه مي بايست اوضاع را پيش بيني مي نمود و يا از انقلابهاي گرجستان و اوكراين درس مي گرفت.
روسيه در مقايسه با اوضاع اوكراين و انقلاب نارنجي واكنش سستي در قبال انقلاب قرقيزستان واكنش سستي از خود نشان مي دهد. ولاديمير پوتين در قضيه انقلاب نارنجي آشكارا از كانديداتوري ويكتور يانوكوويچ و دولت طرفدار روسيه، حمايت كرد .
دولت چين از نتايج انتخابات رياست جمهوري قرقيزستان در 10 ژوئيه 2005 به شدت نگران بود. بسياري از كارشناسان اين فرضيه را محتمل مي دانستند كه باقي اف به خاطر شرايط موجود، پس از پيروزي در انتخابات رياست جمهوري ، سياست حمايت ازآمريكا را دنبال نمايد؛ سياستي كه مي توانست براي چين و به طوركل براي سازمان همكاري شانگهاي خطرناك باشد.
تسزي چژيتائو در اين زمينه مي نويسد: اگر سياستهاي آمريكايي در انتخابات ماه ژوئيه به پيروزي برسد، درآن صورت موضوع حضور قرقيزستان در سازمان همكاري شانگهاي و استقرار دفتر منطقه اي "مبارزه با تروريسم" سازمان درآن كشور با ترديد و چالش روبرو خواهد شد. تحقق چنين فرضيه اي تهديد بزرگي براي آينده سازمان همكاري شانگهاي بوده و مي تواند تاثيري منفي در احداث خط راه آهن چين - قرقيزستان- ازبكستان داشته باشد. اين خط آهن كه تا اروپا امتداد خواهد داشت، در صورت احداث و تكميل، مسيرخط آهن سين كيانگ به خاورميانه و منطقه خليج فارس را به طول 600 كيلومتر كوتاهتر خواهد نمود. جاده ابريشم جديد قرن 21 به منظور اتصال پكن با پاريس طراحي شده است.
مناسبات پكن- بيشكك در سال 2006 به روال عادي و طبيعي خود بازگشت. هرچند برخي تحليلگران چيني، بروز انقلاب و تغيير حكومت در قرقيزستان را ناشي از اشتباه عسگر آقايف درعدم مبارزه براي حفظ قدرت عنوان مي نمايند،ولي دولت كنوني آن كشور اينك سياست همكاري استراتژيك با چين و روسيه را - كه در حال حاضر براي دولت چين خيلي مهم مي باشد- در پيش گرفته است.
مناسبات چين – ازبكستان به دنبال حوادث و رويدادهاي 15 – 12 ماه مي 2005 انديجان گسترش يافت. روسيه و چين از اقدامات دولت ازبكستان در سركوب شورش انديجان كه توسط جنبش افراطي اسلامي اكرميه صورت گرفته بود، حمايت نمودند.
كارشناسان دو نوع تحليل و ارزيابي از مواضع چين در حمايت از اسلام كريم اف ارائه مي نمايند : تلاش براي مقابله با نفوذ آمريكا در ازبكستان و دلايل سياسي داخلي . چين در داخل كشور خود با مشكل جدايي طلبي اويغورها روبرو است كه آن هم رنگ و بوي افراط گرايي اسلامي دارد.
به دنبال برچيده شدن پايگاه نظامي آمريكا ازخان آباد، آهنگ و روند توسعه مناسبات تاشكند – پكن سرعت بيشتري به خود گرفت. ديدار رسمي رئيس جمهور ازبكستان از چين از 21 تا 24 ماه مي 2005 كه بلافاصله پس از حوادث انديجان صورت گرفت، داراي اهميت ويژه اي مي باشد.
به دنبال اين سفر و مذاكرات روساي جمهور دوكشور، قراردادي در زمينه سرمايه گذاري چين براي بهره برداري ازمنابع معادن نفتي ازبكستان، گسترش روابط بازرگاني، همكاري در مبارزه مشترك عليه تروريسم، افراط گرايي و جدايي طلبي هم در سطح دوجانبه و هم در چارچوب سازمان همكاري شانگهاي به امضاي دو طرف رسيد.
حجم مبادلات بازرگاني چين با قزاقستان درآسياي مركزي رتبه نخست را دارد. ( نزديك به 7 ميليارد دلار در سال 2005). اولويت كليدي چين در قزاقستان با واردات نفت از اين كشورمرتبط مي شود. در پايان سال 2005 خط لوله نفت چين- قزاقستان " آتاسو- آلاشانكوي" به بهره برداري رسيد و قرار است ظرفيت خط لوله مذكور هرسال افزايش يابد و از طريق آن در ميان مدت 30 – 25 ميليون تن نفت در سال به چين صادر گردد.
در تنظيم خط مشي و اصول استراتژيكي چين نسبت به قزاقستان، ثبات سياسي دولت نظربايف از اهميت و جايگاه ويژه اي براي پكن برخوردار است. با برگزاري انتخابات رياست جمهوري در قزاقستان در دسامبر سال 2005، كاملا مشخص شده است كه انقلاب رنگي در اين كشور جايگاه و محلي از اعراب ندارد.
بدين ترتيب سياست چين درآسياي مركزي در سالهاي 2006 – 2005، تجربيات و امتحانهاي مختلفي را پشت سرگذاشته است. يكي از مهمترين آنها، انقلابهاي رنگي مي باشد كه پكن بطور موفقيت آميزي از عهده آنها بر آمده است. پكن حضور اقتصادي و سياسي خود را در منطقه هم در سطح مناسبات دوجانبه و هم در سطح سازمان همكاري شانگهاي كه يكي از مهمترين اولويتهاي استراتژك آن كشور مي باشد، حفظ و افزايش داده است.
همزمان اين كشور تماسها و ارتباطات خود را با تركمنستان به ويژه در زمينه انرژي و گازگسترش داده است. به طور كلي
مي توان گفت كه نفت و گاز، يكي ازمهمترين دلايل وعوامل اقتصادي و استراتژيكي است كه چين را به سوي تنظيم و گسترش روابط با كشورهاي آسياي مركزي سوق داده است. افزايش نيازهاي داخلي به انرژي، رهبري چين را مجبور كرده است تا به طور جدي بدنبال يافتن شركاي جديد صادركننده انرژي برآيد. كنترل نفت اوراسيا مي تواند منطقي ترين اقدام در اين جهت باشد.
نظر شما