۳۰ مهر ۱۳۸۵، ۱۷:۴۵

تحولات تئوريك در روابط بين الملل (8)

مولفه هاي نظام سياسي حاكم بر روابط بين الملل

مولفه هاي نظام سياسي حاكم بر روابط بين الملل

خبرگزاري مهر - گروه بين الملل :جهان امروز داراي نظام سياسي خاصي است. مولفه ها ي اين نظام منافع ملي، دموكراسي ، ليبراليسم و توليد علم و سرمايه است . اين مقال به بررسي ويژگي هاي اين نظام معرفتي مي پردازد.

به گزارش خبرگزاري مهر، نظام  كنوني جهان يك نوع فرهنگ خاص را بوجود آورده است. فرهنگي كه با اصولي چون مشروعيت دادن به تغييرات سياسي و عادي بودن آن، پذيرش حاكميت مردم و دوري گزيدن از حكومت هاي مطلقه، دموكراسي  ( دروغ يا واقعي)،   ايدئولوژي هاي مختلف و متكثر، علم گرايي ، جنبش هاي جديد اجتماعي، NGO ها وسازمان هاي جديد مردمي بين المللي سازمان بندي شده است.

اين نظام خاص با توجه به اصول و ابزارهايي كه دراختيار دارد درخدمت بقاي نظام جهاني است كه از همزيستي تناقض گونه اي ميان عام گرايي جهانشمول از يك سو و جلوه هاي خاص گرايي از سوي ديگر تشكيل شده است . اين فرهنگ خاص چارچوب ذهني و رفتاري است كه نظام جهاني در درون آن عمل مي كند.

ازاساسي ترين ابزارهاي فرهنگ كنوني جهاني ليبراليسم است. ايدئولوژي ليبراليسم به حالتي محافظه كارانه درپي حفظ و گسترش خويش است و باهر تغييري كه موافق پايداري و سياست آن نباشد، مخالفت مي كند.

ليبراليسم در تلاشي جهاني در پي آن است كه يك سياست اجماع را بوجود آورد و همه چيز را حول يك محور مركزي جمع كند و به نوعي مركزيت گرايش هاي سياسي و فكري دست يابد. اين همان چيزي است كه از اركان استعمار نوين مي باشد كه البته پيامدهاي خطرناكي براي دنيا بدنبال آورده است.

دومين ركن نظام كنوني جهاني دموكراسي است. عاملي كه مانند چكشي دو سر در مناطق مختلف جهان به كار گرفته مي شود. دموكراسي يك سر نرم و سازگار دارد كه بر سر بعضي از كشورها به صورت مثبت فرود مي آيد. به عنوان مثال اسرائيل از دموكراسي مورد خواست هژمون (ايالات متحده) به وجه مثبت و نرم آن استفاده مي كند. اما وجه سرسخت وناسازگار دموكراسي همه چيز را مي كوبد و براي آن تفاوتي نمي كند كه مردمان يك كشور با تمام زندگي آنها باشد همچنان كه درعراق و فلسطين ديده مي شود.

يكي ديگر از ابزارهاي فرهنگ جهاني نهادهاي بين المللي است كه به نوعي نماد تثبيت شده قدرت در يك قرن اخير هستند. آيا سازمان هايي چون شوراي امنيت و WTO نماد قدرت و ساختار يكسويه جهان نيستند. اين ركن فرهنگ جهاني پيام آور فقر، بي عدالتي سياسي  واقتصادي در جهان هستند. گرچه موارد مذكور ريشه هايي فراتر از يك قرن اخير دارند وبه تاريخ چند صد ساله بشر بر مي گردند.

يكي ديگر ازپايه هاي فرهنگ كنوني جهاني تقسيم كارتثبيت شده جهان است كه كشورهاي ثروتمند به عنوان كارفرما و كشور هاي فقير به صورت كارگر عمل مي كنند. كار و فعاليتي كه تمام ارزش افزوده آن به جيب ثروتمندان مي رود. فلذا از تغيير نظام توليد و كاري در جهان جلوگيري مي كنند. اين امر را با مانع تراشي و سنگ اندازي در مقابل كشورهايي انجام مي دهند كه مي خواهند خود را از توليد سخت افزاري به نرم افزاري برسانند.

آيا جلوگيري از ورود كشورها به عرصه هاي نوين توليد انرژي مانند انرژي هسته اي غيزاز اين معنا مي دهد. گرچه دغدغه امنيتي نيز قابل چشم پوشي نيست.

اما اساسي ترين ركن نظام جهاني كه زير ساخت تمام عناصر و ابزارهاي ديگر است، نظام معرفتي است كه غرب بدان شكل داد. اين نظام معرفتي دانش مدار و قدرت محور مي باشد كه همه چيزرا به صورت حساب شده درخدمت قدرت قرار مي دهد. ساختار معرفتي كنوني جهاني براساس مولفه هايي چون علم به جاي فلسفه، ناسيوناليسم به جاي بشريت، منافع ملي و شخصي به جاي مصالح جهاني وانساني و زور و بي عدالتي به جاي عدالت و منطق شكل گرفته است . بدين خاطر است كه هر كشور بايد فقط به منافع خود فكر كنند و به دنبال بيرون آوردن گليم خويش از آب باشد.

درپايان بايد گفت كه انديشمندان روابط بين الملل درهر كشوربايد با توجه به همين نظام معرفتي براي روابط بين الملل براي كشور خويش نسخه  بپيچند و واقعيت خشك جهان را با چشم منافع و اهداف ملي نگاه كنند.

کد خبر 396366

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha