۶ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۰۴

سه‌شنبه‌ها با رادیو نمایش

گرفتاری هایی که موجب یک حسرت شدند

گرفتاری هایی که موجب یک حسرت شدند

نمایش رادیویی این هفته درباره فردی است که وقت نمی کند مادرش را می بیند و شخصی درباره یک حسرت برایش توضیح می دهد.

به گزارش خبرنگار مهر، هنرمندان اداره کل هنرهای نمایشی در قالب «یک حدیث یک زندگی» قصه هایی را طراحی کرده اند و این بار براساس حدیث «سخن نیک را از گوینده آن برگیرید اگرچه خود به آن عمل نکند» از امام محمد باقر (ع) یک داستان رادیویی طراحی شده است. در این داستان فردی با تلفن با مادرش صحبت می کند و در جواب او که درخواست دارد ببیندش از گرفتاری های خود می گوید و بعد شخص سومی به او از یکی از حسرت هایش می گوید و اینکه ناگهان ممکن است چقدر زود دیر شود.

بخشی از دیالوگ های این نمایش را در زیر می خوانید و می‌توانید نمایش را به طور کامل در فایل ضمیمه گوش کنید. همچنین مخاطبان می‌توانند برنامه های رادیو نمایش را روی موج ۱۰۷.۵ بشنوند.

-الو... نه دارم می شنوم... مادر من چرا گیر میدی الکی؟ میگم که وقت ندارم. شما همیشه عادت داری حرف های من و نفهمی. باشه. نه نمیام... می دونی چیه اصلا وقت دارم اما حوصله ندارم. یه ماهه همدیگر و ندیدیم خب نشده... نمی دونم چرا میشیینی روزا رو می شمری شما؟ می خوای دقیقه، ثانیه اش رو هم دربیار بگو. مادر من الان سرکارم. کاری نداری؟ خداحافظ... اصلا نمی فهمه چی میگم. آقا برای من چهار تا کنجدی بگذار الان نوبتم میشه.

*آقا ببخشید معذرت می خوام.

-جانم؟

*اجازه دارم یه صحبت کوچیکی باهاتون بکنم؟

-در مورد؟

*راستش خیلی اتفاقی فهمیدم که دارین با مادرتون حرف می زنین. اینکه ببخشید یاد خودم افتادم. منم مثل شما گیر بودم و همین بحث ها رو با پدر و مادرم داشتم.

-خب خدا رو شکر یک همدم پیدا کردم. یکی که حرف من و لااقل بفهمه فکر می کنه دارم بهونه میارم بخدا گیرم آقا والا گیرم.

*می دونم، می فهمم داداش همه آدما گیرن ولی یه چیزی بگم خیلی زود دیر میشه.

-یعنی چی؟...

کد خبر 4015432

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha