موسيقي هنر مستقلي است
"حسين دهلوي"، آهنگساز و موسيقيدان پيشكسوت در اين باره گفت: موسيقي هنر مستقلي است و بايد جايگاه آن را حفظ كرد و نيازي به افزودن واژه شعر به واحد موسيقي نيست .وي درباره تغيير نام و افزودن واژه شعر به "دفتر موسيقي" گفت : موسيقي را نبايد به واسطه و يا مرتبط با هنر ديگري مورد ارزيابي قرارداد چرا كه موسيقي از ديرباز هنر مستقلي بوده است همين طور كه شعر نيز هنر مستقلي محسوب مي شود.
دهلوي در پاسخ به دلايل افزودن واژه شعر به نام دفتر امور موسيقي آن را مرتبط با ترانه هاي سروده شده دانست وگفت : اين كه برخي از آثار موسيقايي با كلام توليد و ترانه و تصنيف هايي ساخته مي شود شايد اصلي ترين دليل اين تغيير نام باشد درحالي كه مي شد كلام و ترانه ها مورد ارزيابي و نظارت قرار بگيرد ولي احتياجي به افزودن آن بر نام واحد موسيقي نباشد.
پيامدهاي مثبت و منفي تغيير نام دفتر موسيقي در آينده مشخص مي شود
تغيير نام "دفتر موسيقي" به "دفتر موسيقي و شعر"اگر منوط به ايجاد محدوديت ها در سياست گذاري هاي كلان امور موسيقي نشود مشكلي را ايجاد نمي كند
"هوشنگ كامكار"آهنگساز و مدير گروه موسيقي" كامكارها" همچنين به ارتباط ميان شعر وموسيقي اشاره كرد وگفت:هنر در حوزه هاي مختلف جزء جدا نشدني از يكديگر هستند وقطعا ادبيات ريشه و شاكله اصلي تمام هنرها را تشكيل مي دهد كه به نوعي روح هنر وهنرمند را تازه مي كند كه در اين ميان شعر نيزجايگاه ويژه اي دارد بنابراين نمي توان منكر حضور مثبت ادبيات وشعر در هنر شد ؛ ولي در نهايت نبايد فراموش كرد كه شعر همواره يار ساز و آواز در موسيقي بوده است- البته موسيقي بدون كلام به ويژه در موسيقي هاي نواحي و بومي جايگاه ارزنده اي دارد -به اين ترتيب بايد حضور شعر در كنار موسيقي را به شرط اينكه ايجاد محدوديت نكند پذيرفت.
نبايد سرنوشت شعر و موسيقي را به هم گره بزنيم
مهدي آذرسينا ،آهنگساز و نوازنده كمانچه ضمن بيان اين مطلب در خصوص اضافه شدن واژه شعر به دفتر امور موسيقي گفت : هر كدام از اين دو مقوله هنري براي خود عظمتي هستند و هركدام در فضايي شكل مي گيرند و تكوين پيدا مي كنند كه مركزها و دفترها و نام ها چنان نقشي درماهيت و نمود نهايي آنها ندارند با تمام رابطه اي كه اين دو هنر (شعر و موسيقي) با هم دارند ولي اين ارتباط بر خلاف آنچه تلقين مي شود به هيچ عنوان به معني نياز موسيقي به شعر نيست و هر كدام توان عرض اندام توام با استقلال را دارند و نبايد سرنوشت اين دو هنر را به هم گره زد.
خالق اثر خنياگر در ادامه اظهارداشت: همواره سعي كرده ام حق موسيقي با كلام را بي سيطره كلام نشان دهم و در اين راه كلام و خواننده را كه صاحب و راوي كلام است ، صرفا در خدمت ارايه موسيقي مورد نظر شكل داده ام و نه اين كه شعر و خواننده را اصل و مبنا قراردهم و هر چيزرا در خدمت او؛كلام وشعر هم مي تواند ابزاري باشد در دست موسيقيدانان همچنان كه اين كلام مي تواند در دست خوشنويس وسيله نمايش هنري او باشد همانطوري كه موسيقي و خوشنويسي و...به دست كارگردان سينما وسيله هاي بيان هنري او هستند و از سوي ديگرموسيقي و شناخت وزن و متر و دور و ضرباهنگ براي شاعر وسيله اي است در زيبايي بيان شعري ، در هر صورت اگر اين مسائل و مطالب در جمعي صاحب نظرمطرح شده ومورد رايزني قرار مي گرفت و در اهداف تاثير و تشكيل مراكز سياستگذاري بازنگري لازم صورت مي گرفت ، اين تغيير نام اتفاق نمي افتاد.
اهالي موسيقي نگرانند
آنچه امروز موجب نگراني اهالي موسيقي شده است ، سياست هاي نامعلوم مسئولان در افزودن واژه شعر به نام "دفتر امور موسيقي" است.
"كيوان ساكت" نوازنده تار درباره تغيير نام و احيانا كاربري دفتر موسيقي گفت : اين دفتر در ابتدا نام "مركز كل سرود و آهنگ هاي انقلابي " را داشت و پس از آن به "مركز موسيقي" و سپس به"دفترامورموسيقي" تغيير نام داد و حالا هم واژه"شعر"به آن افزوده شده است؛مسئولان اين تغيير نام ها بدون اعلام دلايل خود، دست به اين تغييرات مي زنند ؛ معلوم نيست كه آنها در واقع چه اهدافي را دنبال مي كنند ، سوال اينجا است كه آيا اين تغيير، زمينه اي براي اعمال محدوديت هاي بيشتر برموسيقي رنجور ونحيف ايراني است يا اينكه خير،هدف تحديد نبوده وصرفا تغيير نامي ساده است؟
اين آهنگساز در ادامه به عدم مشورت با اهالي موسيقي اشاره كرد وگفت: سياست گذاران در امور موسيقي براي اتخاذ هر تصميمي بايد اين نكته را در نظرداشته باشند كه براي جلوگيري ازاعمال فشار وايجاد محدوديت برموسيقي اصيل و ارزشمند ملي و ايراني ،بايد با اهالي موسيقي مشورت كنند.
دفتر امور موسيقي جوابگوي موسيقي باشد كافي است
فعاليت در عرصه موسيقي ارزشمند ايراني تا اندازه اي است كه اگر ده ها مركز در زمينه فعاليت هاي موسيقي ساخته شود باز هم كم است و بهتر است اين دفتر به خوبي پاسخگوي امور موسيقي باشد.
" شاهين فرهت " آهنگساز سمفوني حضرت پيامبر در ادامه خاطر نشان كرد:دامنه فعاليت درعرصه موسيقي آنقدر وسيع است كه به جرات مي گويم شبيه چاي عميق نفت استخراج نشده است؛كه هر چه از آن برداشت كنيم باز هم كم است بنابراين گمان مي كنم همين دفتر امور موسيقي در وزارت ارشاد تا كنون جوابگوي نياز اهالي موسيقي نبوده است چه برسد به اينكه واژه شعر را نيز به آن اضافه كنيم.
اين آهنگساز در ادامه خاطر نشان كرد:موسيقي ايراني با پشتوانه محكم فرهنگي كه دارد بيش ازپيش بايد مورد توجه قرار گيرد ومن تعجب مي كنم از مسئولان وسياست گذاران عرصه فرهنگي كه چرا با اتخاذ تصميم هايي از اين دست موجبات دل نگراني را براي اهالي موسيقي فراهم مي كنند.
موسيقي بي نياز از پسوند و پيشوند است
"علي رضا قرباني"خواننده گفت : زماني كه مركز موسيقي به دفتر موسيقي تغيير نام داد اين سوال ايجاد شد كه تغييراتي از اين دست چرا وبا چه هدفي صورت گرفته است؟ و حالا هم در كمال تعجب "دفتر امور موسيقي "به "دفترموسيقي وشعر "تغيير نام داده است ؛گرچه شعر و موسيقي همواره در تعامل با يكديگر بوده اند اما اين دو ، مقوله هايي مستقل و بي نياز از پسوند و پيشوند هستند.
خواننده اركستر ملي در ادامه به تغيير نام دفتر موسيقي اشاره كرد وگفت:تغيير نام "مركز موسيقي " به" دفتر امور موسيقي"وبعد هم تبديل آن به "دفتر شعر وموسيقي"درست مانند تغيير اداره كل يك سازماني به اداره وبعد هم تبديل آن به يك دفتر كوچك ودر نتيجه محدود كردن دايره فعاليت سازمان مربوط است؛ بنابراين نگراني اهالي موسيقي ايجاد محدوديت و پايين آمدن سطعح كيفي آثار توليد شده در عرصه موسيقي است.
اگر هدف كلام بوده "دفتر ترانه و موسيقي" بهتر است
سرپرست گروه موسيقي "خورشيد"گفت :براي تغييراتي اين چنيني اهميتي قائل نيستم چرا كه معتقدم آنچه در نهايت اهميت دارد گامهايي است كه اين مركز يا دفتردرراستاي پيشبرد اهداف موسيقي ارزشمند ايراني بر مي دارد.
"مجيد درخشاني" در ادامه متذكر شد: ولي در نهايت تغييرنام مراكز دولتي اگر منجر به محدوديت امور موسيقي نشود امر غير معمولي نيست چون اين مراكز در زمينه هاي مختلف موسيقي، سياستگذاراني هستند كه بايد همواره مسائل ومصالح موسيقي ارزشمند را در نظر داشته باشند ولي متاسفانه به كرات ديده شده كه مركز موسيقي ويا دفتر موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد حمايت هاي خودش را براي گروه خاصي در نظر گرفته وكمتر حمايتي را از گروه هاي مستقل موسيقي داشته اند بنابراين چه فرقي مي كند كه نام اين مركز و تغييرات احتمالي آن چه باشد .
اين نوازنده تار در پايان متذكر شد :با اين اوصاف در نهايت اميدوارم كه تغيير نام دفتر موسيقي به دفتر شعر وموسيقي سياستگذاري ها را در بخش كلان موسيقي تحت الشعاع قرار ندهد.
تغيير نام دفتر موسيقي به "موسيقي و ترانه" صحيح تر بود
مقوله شعر بسيار گسترده تر از آن است كه خود به تنهايي نياز به مركزي مستقل نداشته باشد و بهتر مي بود كه دفتر امور موسيقي به دفتر موسيقي و ترانه تغيير مي كرد .
مديرخانه ترانه بنياد نويسندگان و هنرمندان در اين باره گفت : شعر و ترانه بدون اينكه يكي به ديگري برتري داشته باشد ، دو بحث كاملا تخصصي ودر واقع دو رشته مختلف ادبي هستند .
ايمان اهورا افزود : پس از انتخاب نام " شعرو موسيقي " براي اين دفتر ، شاهد اعتراض برخي از موسيقيدانان كشور ، مبني بر برتري موسيقي بر شعر بوده ايم ، به اعتقاد من ، صرف نظر از ديدگاه زير مجموعه اي نسبت به اين دو مقوله ، در صورتي كه بخواهيم اهميت تاريخي هر يك از اين دو را مد نظر قرار دهيم ، هنر اصلي سرزمين ما ، شعر محسوب مي شود .
اهورا ايمان ادامه داد : سرزمين ما سرزمين مولانا ، حافظ ، سعدي و ...است ، نه سرزمين باخ و بتهون و موتزات .حتي در حيطه موسيقي ، در اين كشور عنصر كلام حائز نقش محوري بوده و هست . آثاري در تمدن ما به عنوان آثار موسيقي ، بر جاي مانده اند كه بر پايه كلام بوده اند و نقش كلام در موسيقي نقش محوري و اساسي است .
هنراصلي مملكت ما شعراست؛ سرزمين ما سرزمين مولانا ، حافظ ، سعدي و ...است ، نه سرزمين باخ و بتهون و موتزات ...
اهورا ايمان در مورد آثار توليد شده در حيطه موسيقي ترانه اي مي گويد : مدتي است در ارشاد تغييراتي در شوراي شعر ايجاد شده است . اما آنچه كه مسلم است ، ما تنها با ايجاد تغييرات در شوراهاي شعر نمي توانيم شاهد تحولي شگرف در موسيقي ترانه اي باشيم .بلكه به كارگيري افراد متخصص در حوزه تصميم گيري ها و شوراهاي موسيقي مي تواند تحول لازم را در اين زمينه ايجاد كند .
ايمان معتقد است ، امروز برخي از آثار موسيقي ، با وجود ارزش بالاي موسيقايي و عامل خلاقيت ، موفق به اخذ مجوز از وزارت ارشاد نمي شوند . به عكس برخي از آثار نازل ، از اين مركز مجوز دريافت مي كنند . بنا براين مي توان گفت امروزه بعضا سياست يك بام و دو هوا اعمال مي شود .
نظر شما