۲۰ آبان ۱۳۸۵، ۱۸:۵۸

حضور پردامنه قشر مرفه در محصولات اخیر سینمای ایران

حضور پردامنه قشر مرفه در محصولات اخیر سینمای ایران

خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر : فیلم‌های سینمای ایران که با طرح موضوع‌های مختلف اجتماعی ساخته می‌شوند، بیش از همه به مشکلات طبقه مرفه جامعه توجه دارند که همین مسئله می‌تواند در طولانی‌مدت روی سینما و جامعه تاثیر منفی بگذارد.

به گزارش خبرنگار مهر، بین سال های پایانی دهه 60 تا اواخر دهه 70 هالیوود برای تضمین استقبال مخاطبان از فیلم های خود سراغ مسائل و مضامین اجتماعی رفت و در آثارش از موسیقی، صحنه های کمدی، عشق های دوران جوانی و پایان بندی آموزنده و شاد استفاده کرد. از سوی دیگر، داستان ها در خانواده های ثروتمند و طبقه مرفه بیش از سایر گروههای اجتماعی اتفاق می افتاد و استفاده از این مولفه ها تبدیل به نوعی سنت در آثار هالیوودی آن سال ها شد.

نمایی از "آتش بس" تهمینه میلانی

به نظر می رسد در سال های اخیر سینماگران ایرانی نیز برای آشتی دادن مخاطبان با به سمت استفاده از همین مولفه ها روی آورده اند. به گونه ای که نگاهی به فیلم های اکران امسال و موفقیت نسبی آنها نشان می دهد فیلمسازان ما نیز از کمدی، سکانس های پرتحرک، موسیقی و بیش از همه بردن داستان میان خانواده های مرفه استفاده می کنند. این مسئله نوعی نگاه بورژوازی را در فیلم های ایرانی رواج داده که در طولانی مدت می تواند بر جامعه و حتی تعداد سینماروها تاثیر بگذارد.

"قتل آنلاین" مسعود آب‌پرور با آنکه مضمونی پلیسی جنایی دارد، داستان چند جوان را روایت می کند که در یک گروه اینترنتی عضویت دارند، اما از شب عروسی دو تن از اعضا این گروه، سایر اعضا به قتل می رسند. وقوع صحنه هایی از فیلم در سالن بیلیارد، مراسم ازدواج در سطح بالا و شرایط مالی شخصیت های داستان به طور مشخص بر اساس امکانات ثروتمندان شکل می گیرد.

"تقاطع" ابوالحسن داودی نیز که داستانی حادثه ای دارد و شرایط سه پسر و دو زن و خانواده های آنها را بر اثر تصادف سهمگین دو خودرو نشان می دهد، در خانواده های مرفه جامعه اتفاق می افتد. پسر یک خانواده ثروتمند با خودرو مادرش در خیابان ها جولان می دهد و دوست او شرایط مالی بسیار خوبی دارد محور اصلی داستان می شوند و این مسائل به اتفاقات تلخ پایانی منجر می شود.

"عروسک فرنگی" کاری از فرهاد صبا که مضمونی عاشقانه دارد و به عشق مردی میانسال به دختری جوان می پردازد. در این فیلم نیز مرد از وضعیت و امکانات مالی بسیار خوبی برخوردار است و همین مسئله عاملی می شود تا این شخصیت میانسال بتواند با شجاعت و به آسانی عشق خود را به دختر جوان مورد علاقه اش ابراز کند و او هم می پذیرد!

"میم مثل مادر" رسول ملاقلی پور با آنکه به ژانر دفاع مقدس مربوط می شود و داستان از خودگذشتگی مادری را بیان می کند که با وجود مشکلات فراوان فرزندش را به دنیا می آورد و او را بزرگ می کند، اما در زیرساخت داستان علت اصلی تعارضی است که میان زن و مرد داستان به خاطر موقعیت اجتماعی و مالی پدر خانواده رخ می دهد و همین باعث اقدام فداکارانه مادر می شود.

"چه کسی امیر را کشت" مهدی کرم‌پور با مضمونی اجتماعی داستان برخورد اطرافیان یک کارخانه دار موفق و ثروتمند را بیان می کند که هنگام رسیدن به محل کار خود در یکی از شهرهای شمالی دچار سانحه رانندگی می شود، در اصل به خاطر تقابل میان شخصیت ها برای به دست آوردن پول بیشتر اتفاق می افتد و بیان مسائل عشقی بهانه ای مضحک است.

تمامی این فیلم ها به طور مستقیم یا غیرمستقیم خانواده های مرفه را به عنوان کانون اصلی اتفاقات انتخاب می کنند. مهمترین ایرادی که به این مسئله وارد است، نبود توجه کافی به اقشار مختلف جامعه است. به خصوص اینکه در تمام کشورها قشر متوسط بیشترین درصد خانواده های شهری را تشکیل می دهند و آثار سینمایی که به این مسئله بی توجهند در اصل بخش عمده ای از مسائل و موضوع های جامعه را از دست می دهند.

شکل گیری اتفاقات در خانواده های ثروتمند موجب می شود طراحی صحنه و لباس فیلم به این سمت سوق پیدا کند. این مسئله باعث رواج تجمل گرایی بیمارگونه و مدگرایی غیرمنطقی می شود و شرایطی را فراهم می کند که گاه مخاطبان سینما جای اینکه به داستان توجه نشان دهند، تمام حواس خود را معطوف ابزار و وسائل صحنه و پوشش شخصیت های داستان کنند تا پس از خروج از سینما دنبال راهی برای به دست آوردن این وسائل باشند یا به شکل خاصی از مد توجه نشان دهند.

فیلم سینمایی "آتش بس" ساخته اخیر تهمینه میلانی امسال مخاطبان بسیاری را متوجه خود کرد. این فیلم داستان یک زوج تحصیلکرده را روایت می‌کند که از مرحله آشنایی، نامزدی و ازدواج به مرحله طلاق می‌رسند. این زوج از وضعیت مالی رویایی برخوردارند. چنین فیلمی وقتی با استقبال بسیار زیاد افراد جامعه رو به رو می شود با توجه به اینکه به تبلیغ آشکار بورژوازی می پردازد، نوعی کارکرد منفی در زمینه گرایش به تجملات و مسائل حاشیه ای زندگی را رواج می دهد که روی جوانان تاثیر منفی بیشتری خواهد گذاشت.

امسال فیلم های دیگری هم اکران شدند که شخصیت های آنها ثروتمند بودند. شخصیت اصلی "چند می گیری گریه کنی" فردی بسیار ثروتمند است. در "ازدواج به سبک ایرانی" شخصیت اصلی داستان یک حاجی بازاری قدرتمند و پولدار است. در "زیر درخت هلو" صفا نوکر خانواده ای بزرگ و ثروتمند است که حساب دارایی های خود را ندارند. در "هوو" همه شخصیت های داستان دنبال پول قهرمان ساده و ثروتمند داستان هستند. "چهارشنبه سوری" هم با آنکه مضمونی اجتماعی دارد، مرد خانواده در موقعیتی است که به ازدواج دوم فکر می کند.

البته در این فیلم ها شخصیت های ثروتمند در شرایط نامناسب روحی، معنوی یا گرفتاری های اخلاقی نشان داده می شوند و فیلم ها تلاش می کنند به طریقی افراد ثروتمند را مورد نکوهش قرار دهند. اما حقیقت ماجرا این است که حاشیه های زندگی افراد ثروتمند می تواند به اندازه ای برای اقشار متوسط و فرودست جامعه جذابیت داشته باشد که شاید پیام اصلی داستان چندان دیده نشود. مهمتر اینکه مدگرایی آنقدر که در فیلم های ایرانی رواج پیدا می کند، در آثار خارجی تبلیغ نمی شود.

کد خبر 404962

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha