۲۷ آبان ۱۳۸۵، ۱۴:۲۸

/ هفته کتاب با پدید آورندگان کتاب /

وقتی آقاى مدیر از خر شیطان پائین آمد

وقتی آقاى مدیر از خر شیطان پائین آمد

خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب : سعید وزیرى - نویسنده و محقق نام آشنای ادبی سالیانی است که در ورامین سکنی گزیده و تا امروز آثار متعددى در قالب کتاب منتشر کرده است ، علاوه بر این مدیریت نشر واج را نیز بر عهده دارد .


این مؤلف و معلم پیشکسوت در گفتگو با خبرنگار مهر ، در معرفی بیشتر خود گفت : دمزآباد - زادگاه من - نام روستایى درجنوب شرقى ورامین است ، ازششم اردیبهشت سال 1318، یعنى روز تولدم تا امروز، خیلى چیزها به یاد دارم. بزرگترین هدیه ‏اى که در طول این سال‏ها نصیبم شده، همین هنر بزرگ نوشتن است . به خاطر دارم آرزوى پدرى بى ‏سواد را... او مى‏ خواست مرا به مدرسه ‏اى بفرستد تا به اصطلاح آن روزها " میرزا " شوم ، یعنى بتوانم به سهولت، بخوانم و بنویسم .

سعید وزیری افزود : مدرسه در روستاى دیگرى قرار داشت ، با مادربزرگم به آنجا رفتم. مدیر مدرسه سن و سال کم مرا براى ورود به مدرسه بهانه کرد. از مادربزرگ بیچاره اصرار و از او انکار! اما یک لحاف مخمل ، مسئله را حل کرد و آقاى مدیر از خر شیطان پائین آمد .

این نویسنده پیشکسوت که در هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با مهرسخن می گفت ، تصریح کرد : از چهارماهگى ‏ام ، در آسمان ورامین نفس کشیده ‏ام و با خشت‏ هاى این شهر، پختگى را تجربه کرده ‏ام. بعدها بزرگتر شدم و به اصطلاح شعرا ، قد کشیدم . نوجوان شدم، جوان شدم و کم‏کم نوشتم و خواندم. وقایع 30 تیر، 28 مرداد، 16 آذر، تشکیل دولت اسرائیل، انقلاب چین، انقلاب الجزایر، 15 خرداد و... را دیدم و درباره هر یک، اندیشیدم. حضور بنده در عرصه آموزش و پرورش از سال 1338 شروع شد و این فعالیت در سال 73، به بهانه بازنشستگى متوقف گردید. البته در حال حاضر نیز تدریس مى‏کنم که یکى از موارد تدریس من، قصه ‏نویسى است.

امروز احساس مى ‏کنم که اگر ننویسم، حضور ندارم حتى اگر بازنشسته نباشم . پیوندى اساسى میان تألیف و تحقیق وجود دارد که تا اندازه ‏اى آن را احساس کرده ‏ام.

وزیری با اشاره به تعامل خود با صفحات ادبی و فرهنگی مطبوعات کشور اظهار داشت : نگاه من به مطبوعات بیشتر فرهنگى است تا سیاسى و اجتماعى . حتى نشریاتى که ادعاى کار فرهنگى هم ندارند ، بدون آنکه خودشان بخواهند ، مستقیم یا غیرمستقیم به فرهنگسازى مشغولند و همین موضوع ، علت تعلق خاطر من به مطبوعات است . یک نشریه به راحتى مى ‏تواند پل ارتباط اهل قلم با مخاطبان باشد، البته بعضى‏ها معتقدند که چاپ آثار ادبى در مطبوعات نیازمند تدابیر و تمهیدات خاصى است که من خیلى با این نوع نگاه موافق نیستم .

در واقع مطبوعات به ویژه مطبوعات ادبى، یکى از ارکان انتشارات است که جایگاه و اهمیت ویژه ‏اى دارد. من بیش از پنجاه داستان کوتاه و چندین مقاله در مجلات و نشریات گوناگون منتشر کرده ‏ام. رمان تربیتى " مدرسه آبعلى " در مجله رشد معلم که انتشار آن، یک سال به طول انجامید و رمان " کارمند کارگزینى " در نشریه توسعه و پژوهش بخشى از فعالیت‏هاى مطبوعاتى من است که در برخى موارد ، کماکان این ارتباط هنوز برقرار است.

این نویسنده با یاد آوری اینکه کتابهای ادبی هم نیازمند آسیب شناسی جدی هستند ، تصریح کرد :  ادبیات را باید از دو منظر و بعد نگریست . کمى و کیفى؛ آثار کیفى خیلى محدود و اندک است، درباره آثار کمى هم مى ‏توان بسیار گفت و نوشت ، به نظر من، عشق به ادبیات و کتاب در این کشور هیچ گاه رنگ پایان نمى ‏پذیرد و روندى عادى دنبال مى‏شود . هر کتابى مطلبى و حرفى درخور فهم و حال مخاطب دارد که ممکن است از دید حرفه ‏اى‏ ها صعود یا نزول تلقى شود ، به اعتقاد من به همان اندازه که خلاقیت و آفرینش ، دشوار و طاقت‏ فرساست، قضاوت آسان است . باید دید مخاطبان امروز کتاب‏هاى ادبى از این نوع آثار، چه انتظارى دارند.

وی در ادامه گفت : سبک و مبحث سبک ‏شناسى در محیط هاى ادبى ، مطبوعات و دانشگاه هاى ما دور از دسترس باقى مانده است که این موضوع  جاى تامل دارد . البته با این نظریه هم چندان موافق نیستم که همه کسانى که مى‏توانند در بخش محتوا، کار قابل اعتنایى کنند، تلاش خود را نصفه و نیمه به حال خود گذاشته و در فرم محدود شوند؛ با این فرضیه که صاحب سبکى خاص باشند ، بدیهى است که ادبیات معاصر - منظورم از انقلاب مشروطه تا امروز است - از رخدادهاى تاریخى، اجتماعى و مسائلى که بر هیچ کس پوشیده نیست، به شدت اثرپذیر است. ما نویسندگان و شاعرانى داشته و داریم که آثارشان از نظر سبک ‏شناسى، بحث ‏انگیز و در خور توجه است، البته تعدادشان خیلى زیاد نیست.

وی با اشاره به روند کتابخوانی و مطالعه در دوران کودکی و نوجوانی اش گفت : ما شبهاى زمستان، یا کتاب امیرارسلان مى‏خواندیم یا رستم ‏نامه. گاهى هم خاورنامه که به زندگی پربار حضرت على(ع) اختصاص داشت . عادت به کتابخوانى را پدرم در من به وجود آورد ، اول دبیرستان که بودم به وادى ادبیات کشیده شدم. قضیه این بود که روزى یک معلم جوان و با احساس، که انشاء درس مى ‏داد، کتابى را آورد و شروع کرد به خواندن! ما متعجب شدیم . آن داستان با توصیف میدان ورامین شروع مى ‏شد و این نقطه آغاز الفت من با داستانهاى امروزى بود .

کد خبر 408183

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha