به گزارش خبرنگار مهر، نمایشگاه عکس های منصوره معتمدی با عنوان «ی پلاک» جمعه ۳۱ شهریور در خانه عکاسان ایران افتتاح شود. این نمایشگاه شامل عکس هایی است که هر کدام جلوه هایی از زندگی خانواده های شهدای دفاع مقدس را که در طول ۱۰ سال ثبت شده است به نمایش می گذارد.
معتمدی درباره این عکس ها و مدت زمانی که مشغول تهیه این مجموعه بوده است به خبرنگار مهر گفت: من ۱۰ سال به صورت مداوم به خانواده های مختلف شهدا از شهرهای مختلف سر زدم و از هر کدام از آنها همراه با یاد و خاطره شهیدشان عکسی گرفتم. یکی از مادران این شهدا با پلاکی در دست رو به روی دوربینم نشست و دیگری با کت دامادی پسرش و یکی دیگر میان عکس چهار شهیدش نشست و از او عکاسی کردم. در واقع می خواستم از زوایای مختلف زندگی شهدا را بعد از شهادتشان ببینم و اینگونه یاد و خاطره شان را به گونه ای دیگر حفظ کنم.
وی با اشاره به اینکه نمایشگاهی که افتتاح شد ۵۰ عکس از میان این مجموعه عکس است، توضیح داد: قرار بود ۲ سال پیش این مجموعه تبدیل به کتاب شود که بعد از ازدواج و رفتنم به بوسنی این کار به تعویق افتاد و امیدوارم که این آثار به کتاب تبدیل شود.
این عکاس با بیان اینکه آخرین تصویری که از یاد و خاطره شهدا به تصویر کشیده مربوط به شهید علی اصغری است، بیان کرد: شهید علی اصغری بعد از ۳۰ سال به وطن باز می گشت. جالب است بدانید اسم پسر شهید هم علی اصغر بود و وقتی پدرش شهید شد، مادرش او را سه ماهه باردار بود. در معراج شهدا پسر برای اولین بار با پدر رو به رو می شود در حالیکه قیافه او کاملا شبیه زمان شهادت پدرش بود و وقتی از او پرسیدم حس و حالت چگونه است، گفت «همه در این سن پسردار می شوند، من پدردار شدم.»
معتمدی که سال ها در مجموعه رسانه ای همشهری عکاسی می کرده و از همانجا عکاسی از خانواده شهدا را آغاز کرده است، گفت: من برای گرفتن این مجموعه عکس از شلمچه تا بهشت زهرا و هر جا نشانی از شهدا و خانواده هایشان بوده، رفته ام. حتی برخی از عکس هایم از نقاشی دیواری های شهداست.
وی افزود: با اینکه خانواده ما شهید نداشت ولی من از کودکی با شهدا قرابت داشتم و وقتی به مزار شهدا می رفتیم شروع می کردم به ریختن آب سر مزارشان و حتی صحبت کردن با آنها و بعد از گذشت سال ها برایم مهم بود سراغ پدر و مادر شهدا بروم.
وی در پایان با بیان اینکه برای هر کدام از عکس ها استیتمنت جداگانه ای تهیه کرده است در این باره بیان کرد: داستانی که در این استیتمنت ها بیان کردم کامل نیست ولی گریزی به زندگی آنهاست.
نظر شما