روزهای پایانی سال همراه با آشفتگی های معمول و البته نامعمولی که خاص این خانواده است موقعیتی باورپذیر برای حضور کارگر خانه (روحی ـ ترانه علیدوستی) به وجود می آورد. شخصیتی که محوریتی خاص در قصه پیدا می کند و در واقع تأثیراتی انکارناپذیر بر جای می گذارد.
روحی شخصیت ویژه ای است که می تواند به فهرست شخصیت های ماندگار سینمای ایران اضافه شود: دختری جوان که به تبع کارش کنجکاوی های خاصی دارد و با اضافه کردن موقعیت او به عنوان یک دختر عقدکرده از طبقه فرودست که شم زنانه خوبی دارد و باهوش هم هست، راز تأثیرگذاری و ماندگاری او تا حدی آشکار می شود.
روحی شخصیتی است که با تکیه بر مجموع این ویژگی ها بر اتفاقات پیرامونش آگاهانه تأثیر می گذارد. حضور این شخصیت از بعد فیلمنامه ای به قدری کارکردی است که می بینیم بدون حضور او بسیاری از ماجراها اتفاق نمی افتادند و سمت و سوی قصه به جهت دیگری می رفت. حضور روحی در خانه سیمین (پانته آ بهرام) به بهانه آرایشگاه و انعکاس حرف ها و اتفاقات موجود به مژده (هدیه تهرانی)، آتشی را روشن می کند که زمینه اش قبلتر چیده شده است.
تأثیرگذاری روحی فقط به انتقال ناآگاهانه اطلاعات از خانه سیمین محدود نمی شود، بلکه وقتی اوضاع میان مژده و حمید (حمید فرخ نژاد) بغرنج می شود با وساطت و دروغی که در لحظه می سازد، شرایط را آرام می کند. نکته جذابی که در مورد این وجه از شخصیت روحی تعلیق ایجاد می کند و در فصل های پایانی افشا می شود کاربردی است که نویسنده از پنهان نگاه داشتن این راز می گیرد و جایی آن را افشا می کند که حمید در مسیر رساندن روحی به خانه اش، علت و انگیزه او را از دروغی که گفته می پرسد.
مژده ابتدا به عنوان شخصیتی معرفی می شود که به نوعی دچار مشکل با همه آدم های پیرامونش از همسر تا شوهرخواهر و ... است. نداشتن تعادل روحی او به خصوص در برخورد ابتدایی با روحی نمادین می شود که بدون دلیل او را از کار بازمی دارد و مزدش را هم می دهد. بحران روحی مژده که با پناه بردن به داخل کمد و حمام خانه بروز پیدا می کند در لحظه ای که با خواهرش خلوت می کند و عاجزانه از ارتباط حمید با سیمین (آرایشگر همسایه) می نالد، برجسته می شود. در حالی که تنها دلیلش برای این ادعا آن است که "بوی اونو میده".
در ادامه، رفتارهای عصبی مژده و ماجرایی که با رفتن به محل کار حمید با چادر ایجاد می کند همه در راستای برجسته کردن نداشتن تعادل روحی مژده عمل می کنند. درست جایی که مخاطب می پندارد همه معادلات را حل کرده و به جواب روابط پیچیده شخصیت های فیلم رسیده، نویسنده برگ برنده اش را رو می کند.
حمید در خودرو انتظار می کشد و در نمایی بسته درِ خودرو باز می شود و کسی که کنارش می نشیند سیمین است. همه معادلات به هم می ریزد و چینش های ذهن مخاطب از نو شروع می شود. در تمام این مدت مژده دچار شک و توهم و بدبینی نبوده و در تمام این مدت حمید در حال دروغ گفتن بوده و ... در تمام این مدت سیمین نقشی دوگانه را ایفا می کرده است.
شخصیت سیمین به عنوان ضلع سوم دو مثلث اهمیت پیدا می کند؛ یکی مثلث عاشقانه و آشنای همیشگی (مژده، حمید و سیمین) و دوم مثلث زنانه (مژده، روحی و سیمین). نقش دوگانه این شخصیت وقتی اهمیت پیدا می کند که این شخصیت را از جهت نوشتاری و انتخاب بازیگر مورد بررسی قرار می دهیم. سیمین تا لحظه گره گشایی با توجه به عملکردها و رفتار بیرونی، زنی مثبت و متعارف به نظر می آید که حتی رفتارش با روحی معقولتر از مژده است. رفتار صاحبخانه و همسایه در ایجاد مشکل و دردسر برای او هم تنهایی و در اقلیت بودنش را پررنگ می کند.
در انتها وقتی معلوم می شود او همان نقش آشنای زن متجاوز را بر دوش دارد، این نقش به چالش کشیده می شود و در واقع به نوعی این شخصیت هم احیاء می شود. وقتی به نوع انتخاب بازیگر نقش سیمین و مژده هم نگاه می کنیم، این نکته پررنگتر می شود. مشخص است که مژده از جهت ویژگی های فیزیکی و ... از موقعیت بهتری نسبت به سیمین برخوردار است. تفاوت عمده میان این دو شخصیت را باید در روحیات آنها جستجو کرد.
آرامش و به نوعی مهری که در سیمین وجود دارد او را از شخصیت عصبی و به نوعی بیمار مژده متمایز می کند. این تفاوت ها تا حدی گرایش حمید را به سیمین تعدیل و البته توجیه می کند. مهمتر از همه اینکه تیپ آشنا و قدیمی زن متجاوز با چنین تمهیدات ظریفی احیاء شده و به عنوان زنی تنها، مادری مهربان و یک قربانی مناسبات عاطفی جامعه مورد تحلیل قرار می گیرد.
"چهارشنبه سوری" از آن جهت به زندگی واقعی جامعه معاصر نزدیک است که پیام تلخ و جهانی دنیای امروز را دوباره خوانی می کند: "مناسبات تلخ جامعه امروز را با لبخند بپذیرید و با آن کنار بیایید". همان حرفی که فیلم "دیشب باباتو دیدم آیدا" هم به نوعی قصد بیان آن را داشت.
نظر شما