فرهاد حسنزاده در گفتگو با خبرنگار مهر، سیاستگذاریها در حوزه کودک و نوجوان را مورد نقد قرار داد و خواستار تغییر نگاه مدیران شد و گفت: به نظرم در مورد کودک و کودکی ما کلید قفل بزرگی را گم کردهایم. نه تنها کلید را گم کردهایم که هر روز قفلی دیگر بر این در بسته میزنیم و گرهی دیگر بر این کلاف سردرگم. همه اینها برمیگردد به نوع نگاه مدیران و مسولان فرهنگی و غیرفرهنگی ما به دوران کودکی. آنها سالهاست که به ظاهر این جمله کلیشهای را میگویند که کودکان آیندهسازان مملکت هستند و باید برایشان چنین و چنان کرد. در حالی که سال هاست از بیان این شعار میگذرد و کودکان دیروز، جوانان امروز هستند که ارکان فعلی جامعه را تشکیل دادهاند و حالا باید از این مدیران پرسید که چه بر سر کودکان دیروز آوردید که امروز چهره زیبایی از آنها نمیبینیم؟
نامزد جایزه هانس کریستین اندرسن ادامه داد: آمارها در زمینه مطالعه کتاب و کتابخوانی و همچنین اعتیاد و جرم و فساد اداری فاجعه است و باز هم مدیران فرهنگی ما همان سیاستهای اشتباه را دنبال میکنند و از خود نمیپرسند، چه کردهاند که طبق نظرسنجیها و آمار و ارقام مردم ایران در صدر عصبانیترین مردم دنیا هستند. یا با اختلاسگرها و کسانی که سرمایههای مالی ملی را به بازی گرفته اند برخورد کیفری و قانونی میشود ولی آیا کسی هست که با نابود کنندگان سرمایههای انسانی در سالهای گذشته برخورد قانونی کند؟
حسنزاده در پاسخ به این سوال که نهادهای دولتی و غیردولتی باید به رفع کدام دغدغه در حوزه کودک و نوجوان اقدام کنند، گفت: من جوابی برای این پرسش شما ندارم؛ جز این که سیاستگذاران در جادهای اشتباه میرانند و بهتر است جاده را عوض کنند. بهتر است چشمشان را به علایم و تابلوهای هشدار دهنده باز و از تجربه دیگران استفاده کنند. بهتر است موقع تقسیمبندی بودجه کشور، بودجه آموزش و فرهنگ و سلامت کشور را چند برابر کنند و فکر نکنند این مبالغ بازگشت ندارد و صرفا هزینه است. بهتر است ساختمان پوسیده آموزش و پرورش را تخریب کنند و بنایی نو بسازند. ساختمانی که از بچهها انسانهای خلاق و پرسشگر بار بیاورد نه انسانهایی مطیع و فرمانبردار که مغزشان انباشته از اطلاعات است و دانششان هیچ کار و کاربردی در زندگیاش ندارد.
نویسنده رمانهای «هستی» و «زیبا صدایم کن» ادامه داد: باید سیستمی که از کودکان معصوم، انسانهایی میسازد که عصبی و پرخاشگر هستنند و خوشبختی را در داشتن خانه و ماشین و پول میدانند، زیر سوال برود. اصلا مدیران ما نیاز به بازنگری اساسی در خود و طرز تفکرشان دارند. شما ببینید آش، آن قدر شور شده که خود رئیس جمهور هم نسبت به بخشی از سیستم آموزش کشور که همان کتابهای درسی است واکنش نشان داد و گفت این کتاب ها برای بچههای دیروز است نه فردا.
حسن زاده با انتقاد از نشر بی رویه کتابهای کمک آموزشی گفت: جامعهای که کتاب و مطالعه را به کتاب های آموزشی و کمک آموزشی محدود کند و از ظرفیت ادبیات و هنر یعنی شعر و داستان و نمایش و فیلم و موسیقی بهره نگیرد رو به نیستی و پستی و انحطاط میرود. با این حال خرسندم که در کنار تمام این آسیب، نهادهای مردمی مرتبط با حقوق کودکان تا حدودی رشد کرده اند و این افراد، همان کسانی هستند که از اقدامات دولت ناامید شده و خودشان مشغول رسیدگی به بخش آسیبپذیر جامعه هستند؛ البته اگر این نهادها، صرفا کمک مالی و کارهای خیریهای بکنند دولت را تنبل و آماده خوار می کنند و فرهنگ ترحم را گسترش میدهند؛ علاوه بر این کمک گیرندگان هم آسیبهای روانی خواهند دید و باور فقر و نداری در آنها تقویت خواهد شد. پس چه خوب است که این حمایتها سازمان دهی و آموزش و آگاهی و فعالیتهای مدنی و مشارکتی در آن پررنگتر شود. چه خوب است این نهادهای مردمی به بچهها ماهیگیری بیاموزند و نه فقط ماهی به آنها بدهند.
نظر شما