به گزارش خبرگزاری مهر، جهان امروز پر از خشونت در انواع مختلف آن است ، خشونتی که توسط افراد ، گروهها، دولت ها و نهادهای گوناگون صورت می گیرد.در سطح فردی خشونت به حالت ناهنجاری اجتماعی بروز می کند که پیامدهای محدودی دارد. این نوع خشونت ها علل وعوامل متنوعی دارد که می توان به عواملی چون فقر، بی عدالتی، اختلاف طبقاتی، عوامل روانشناختی و اجتماعی و انگیزه های مذهبی اشاره کرد.
اما خشونت درسطح دوم یعنی گروهها در دو گستره داخلی و بین المللی شکل می گیرد. درگستره داخلی گروههای قومی، اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی، و مذهبی به دلیل تضاد منافع و دیدگاهها ممکن است در مقابل یکدیگر به خشونت متوسل شوند. این نوع خشونت ها برای برخی از جوامع عواقب وحشتناکی بدنبال دارد.
کشورها و ملت هایی هستند که سالیان متمادی دچار این گونه خشونت ها هستند به عنوان مثال کشورهای آفریقایی مانند سودان و نیجریه، یا فیلیپین و سریلانکا سالیان متمادی درگیرخشونت های گروهی درون ملی هستند.
خشونت های گروهی در این کشورها باعث شده است که هیچ گاه در مسیر توسعه و پیشرفت قرار نگیرند و همواره دچار بی ثباتی ، ناامنی و فقر باشند اما خشونت در نوع سوم توسط دولت ها صورت می گیرد. دولت ها در کاربرد مشروع خشونت سازمان یافته تخصص دارند. منظور این است که دولت ها در استفاده هماهنگ شده از زور مرگ آفرین قدرت نهادینه شده ای دارند.
در گستره داخلی دولت بر اساس حاکمیت می تواند برای اداره امور جامعه از خشونت مشروع و قانونی استفاده کند. اما مشکل اصلی در خشونت نوع سوم، استفاده های زیرکانه ای است که دولت ها در سطح بین المللی استفاده می کنند و به دلیل مهارت و شرایط بین المللی قابل پیگیری و شناسایی نیستند .
جدی ترین مثال این حوزه دولت های آمریکا و اسرائیل هستند . دولت آمریکا با بهانه مبارزه با خشونت گروههای سازمان یافته تروریستی (خشونت نوع دوم) به خشونت آفرینی وسیعی در سطح بین المللی دست زده است و به دلیل اینکه از قدرت برتر و هژمونیک برخوردار است قابل پیگیری و تحقیق درست نیست.
معضل اساسی جهان امروز ناهنجاری هایی است که توسط دولت ها با عنوان مبارزه با تروریسم، جنگ پیشگیرانه انجام می گیرد. این خشونت ها جهان را به جنگلی شبیه کرده است که خشونت ساختاری نظامی، سیاسی، اقتصادی، نژادی و مذهبی در آن حکومت می کند.
دولت ها تنها نهاد بین المللی هستند که مدعی انحصار به کارگیری خشونت سازمان یافته هستند . این انحصار زمانی که در سطح بین المللی به عامل بی عدالتی تبدیل می شود باعث گسترش خشونت در تمام گستره جهان می شود امری که امروزه جهان را به لبه پرتگاه برده است.
اما خشونت نوع آخر توسط نهادهای بین المللی غیر از دولت صورت می گیرد. در این مورد دولت ها به صورت غیر مستقیم با قراردادن کارگزاری های اجبار ذیل یک نقطه واحد و با اقتدار لازم برای طلب اطلاعات به عدم رقابت و وحدت می رسند و با سازوکارهای نهادی که بر اجماعی نامتمرکز تکیه دارند، اقدام می کنند. به عنوان مثال در حوزه امنیت نظامی ، یک نظام بهینه امنیت دسته جمعی مانند ناتو به قالبی برای کاربرد خشونت در چارچوب یک نهاد بین المللی تبدیل شده است. یا آژانس بین المللی انرژی اتمی در بعضی مواقع خشونت سیاسی قدرتمندان رانشان می دهد. همانطور که WTO بانک حهانی، شرکت های بزرگ نفتی خشونت اقتصادی را ارائه می دهند.
دانشمندان و محققان روابط بین الملل باید معنی و گستره خشونت را در سطح جهان در نظر بگیرند و آن را به عنوان یک متغیر بسیار مهم بین المللی به حساب آورند اما آنچه در این حوزه اساس است توجه به چهره های پنهان خشونت است که توسط دولت ها به صورتی گسترده اعمال می شود و کمتر مورد کاوش قرار می گیرد.
نظر شما