خبرگزاری مهر، گروه بین الملل-سعید صادقلو*: روز سوم مهرماه ۱۳۹۶، برابر با ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۷ میلادی، همه پرسی جدایی اقلیم کردستان از کشور عراق برگزار گردید که نتیجۀ آن، رأی موافق ۹۲ درصدی شرکت کنندگان به این جدایی بود.
البته نتیجۀ این همهپرسی، از اول کار، مانند روز روشن بود و کسی گمان نمیکرد که مسئولان اقلیم، همهپرسیای را برگزار کنند که نتیجهاش خلاف میل و هدف خود آنها باشد! نتیجهای که با توجه به پیشزمینههای برگزاری این همهپرسی و هدف برگزارکنندگان آن، پر واضح بود.
در واقع این همهپرسی را میشود یک نوع «دورهمی» خودسرانه، کورکورانه و افراط گرایانه نامگذاری نمود.
نتیجۀ این همهپرسی از قبل روشن بود و اساساً امکان نداشت که نتیجۀ این همهپرسی خودساخته و متعصبانۀ قومی، «نه» به جدایی باشد. بنابراین پر واضح بود همه پرسیای که توسط خود سران اقلیم کردستان برگزار شود، از درون آن «قطعا»، «بلی» بیرون خواهد آمد.
اما قصد دارم در ادامه به مطلبی بپردازم که از دید کارشناسان مربوطه، به دور ماند و یا به آن کمتر توجه شد و آن، این است که، همه پرسی استقلال کردستان عراق، فارغ از اینکه، چه کسی برگزار کننده آن بوده است، یا با چه کیفیتی برگزار گردیده است و... ، باز هم از اساس باطل است و رسمیت ندارد. اما به چه دلیل؟
اقلیم کردستان عراق چه بخواهیم چه نخواهیم، جزیی از کشور عراق است. از منظر ژئوپلیتیک انسانگرایانه و صلحگرایانه، انسانها حق تعیین سرنوشت خود در هر فضای جغرافیایی که در آن زیست میکنند را دارا میباشند.
در جغرافیای سیاسی، زمانی که از کشور به مفهوم State سخن به میان میآید، حداقل با سه رکن ملت، سرزمین و حکومت مواجه هستیم که به موازی هم، پدیدهای به نام کشور را واقعیت میبخشند، و بدون هرکدام از آنها، هیچ کشوری وجود خارجی نخواهد داشت.
زمانی که از زاویه انسانیتگرایانه و صلحگرایانه به ملت و حقوق طبیعی آن وارد شویم، به نقطهای خواهیم رسید که کلیت فضای جغرافیای کشور باید به اختیار، رأی و نظر کلیت مردم آن سرزمین اداره گردد و هرکدام از اجزای ملت، از حق تعیین سرنوشت به عنوان یک حق طبیعی و ذاتی برخوردار میباشند.
با توجه به این برداشت منطقی، در کشور عراق، هر شهروند عراقی، در هر فضای جغرافیایی که زندگی میکند، حق اظهار نظر و بیان نظر خود را دارد و این حق طبیعی او است. بنابراین اگر به عنوان مثال، بخواهد برای شهر بغداد تصمیم مهمی از طریق مراجعه به آرای عمومی (همه پرسی) گرفته شود و از طرف دیگر، نتیجۀ آن تصمیم، همۀ بخشهای کشور عراق را متاثر و درگیر موضوع نماید، وظیفه این است که از همۀ مردم کشور عراق، این نظرخواهی انجام گردد، چرا که تاثیرگذاری آن تصمیم بر همۀ ملت عراق، حتی آن شخصی که در حاشیۀ شهر کوچک ام قصر -جنوبیترین شهر کشور عراق- زندگی میکند نیز وجود دارد.
گذشته از این مسئله، اگر تصمیمی به سرنوشت ملی و به سرنوشت یک ملت ارتباط داشته باشد، طبیعی است که باید کل ملت راجع به آن نظر دهند، و نه فقط مردمی که در آن منطقه ساکن هستند.
با این اوصاف، همه پرسی اقلیم کردستان، در کنار سایر عواملی که دلیل و برهانی بر رسمیت نداشتن این همه پرسی بودند، یک دلیل محکم، قوی و اساسی نیز در مردود شدن خود پیدا میکند. و آن این است که اگر قرار باشد ناحیهای از یک کشور به واسطۀ برگزاری همه پرسی، اعلام استقلال کند، به علت اینکه این استقلال تاثیرگذاری مهمی در سرنوشت کشور و ملت عراق دارد، بنابراین جامعۀ مشارکت کننده در این همهپرسی، نباید تنها آن بخش از ملت باشند که در ناحیه اقلیم کردستان حضور دارند و زندگی میکنند.
نتیجه میگیریم آحاد شهروندان کربلایی، نجفی، بغدادی، بصرهای و... نیز حق مشارکت و ابراز نظر در این خصوص را به عنوان یک حق طبیعی و ذاتی دارا هستند. بنابراین از منظر ژئوپلیتیک انسانگرایانه و صلحگرایانه، همهپرسی اقلیم کردستان عراق، یک همهپرسی مردود و عقیم بود و یکی از مهمترین دلایل آن این است که به کلیت ملت عراق، حق اظهار نظر داده نشد.
یادمان باشد اقلیم کردستان فقط برای مردمانی که در آن ناحیه زندگی میکنند نبوده و نیست، بلکه تمامی آحاد ملت عراق، کردستان را جزیی از کشور خود میدانند و بنابراین حق اظهار نظر و حق تعیین سرنوشت برای همۀ آنها باید رعایت میشد.
*فعال رسانهای و دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک
نظر شما