به گزارش خبرنگارمهر، محمد اسفندیاری جمعه شب در نشست نقد و بررسی کتاب «چگونه کتاب بخوانیم» که درانتشارات آستان قدس رضوی برگزار شداظهارکرد: طبق اعلام یونسکو در سال ۱۳۵۳ سرانه مطالعه در ایران ۱.۵ ثانیه در سال بود که پس از انقلاب و در فاصله سالهای ۵۷ تا ۵۹ که سد سانسور شکسته شد و کتابهای گوناگون توسط احزاب و گروههای مختلف به چاپ رسید، آمار فروش و سرانه مطالعه کتاب افزایش یافت.
وی با بیان این که در سال ۱۳۶۰ اوضاع دگرگون شد و آمار فروش بار دیگر کاهش یافت افزود: در سال ۷۳ یکی از استادان جامعهشناسی در تهران تحقیقی انجام داد و سرانه مطالعه هر ایرانی را به طور متوسط یک دقیقه در سال اعلام کرد که این سرانه اکنون نیز تقریباً همین میزان است.
این کتابپژوه با اشاره به این که در حال حاضر تعداد و تنوع کتاب نسبت به اوایل انقلاب افزایش یافته است، اظهار کرد: با این حال تیراژ این کتابها کاهش چشمگیری دارد.
اسفندیاری وضعیت سرانه مطالعه و کتابخوانی را در کشور اسفناک توصیف و خاطرنشان کرد: این امر برای کشور ما که یک کشور اسلامی با تمدن ۲۵۰۰ ساله است، باعث شرمساری است.
وی در خصوص دلایل پایین بودن سرانه مطالعه در کشور نیز گفت: یکی از دلایل این است که امروزه برای کتاب رقیبهای بسیار زیادی مانند رادیو، تلویزیون، ماهواره و اینترنت به وجود آمده و این رقیبها باعث کاهش کتابخوانی و در نتیجه کاهش تیراژ کتابها شده است. در جوامع پیشرفته این رقیبها در خدمت کتاب هستند و فرهنگ کتابخوانی را ترویج میکنند اما در کشور ما اینگونه نیست.
کتاب های زرد مردم را «کتاب زده» کرده است
این منتقد کتاب بیان کرد: همچنین انتشار برخی کتابهای سطحی و به اصطلاح «زرد» مردم را کتابزده کرده و علاوه بر این، مشکلات معیشتی نیز مزید بر علت شده است.
اسفندیاری در خصوص اثر «چگونه کتاب بخوانیم» نیز گفت: تصور میکنیم هر فردی که سواد خواندن و نوشتن داشته باشد، میتواند کتاب هم بخواند اما این تصور نادرست است؛ در زمینه چگونه کتاب خواندن به لحاظ منبع خلأ وجود دارد و میتوان گفت این کتاب، تنها اثر فارسی درباره آیین مطالعه است.
وی با بیان این که «مارتیمر جی.ادلر» و «چارلز لینکلن ون دورن» به عنوان نویسندگان اثر تلاش کردهاند اثری جامع کامل تدوین کنند تصریح کرد: نویسندگان در این کتاب تقریبا تمام ابعاد و اضلاع مسئله کتاب خواندن را به درستی دیدهاند و نحوه خواندن کتابهای عمومی و تخصصی را به مخاطبان میآموزند.
این کتابپژوه طولانی بودن کتاب مذکور را یکی از نقاط ضعف این اثر دانست و تأکید کرد: چنین کتابهای مرجع و راهنمایی باید مختصر و به تعبیری «ساندویچی» باشند تا مخاطب حوصله خواندن آنها را داشته باشد؛ همچنین نویسندگان در این کتاب مطالب را به خوبی توضیح دادهاند اما بهتر بود برای درک بهتر موضوعات مثالهای بیشتری مطرح میکردند.
اسفندیاری به این نکته نیز اشاره کرد که «محمد صراف تهرانی» به عنوان مترجم این اثر، ترجمه روان و خوبی از کتاب ارائه کرده است به گونهای که مخاطب متوجه نمیشود این کتاب برگردانی از یک اثر است.
وی سخنان خود را با چند توصیه به علاقهمندان به کتاب پایان داد و گفت: بر خلاف باور عمومی، معتقد هستم هر کتابی ارزش یک بار خواندن را ندارد. بسیاری از کتابها حتی ارزش یک بار ورق زدن را هم ندارند. باید در مرحله اول کتاب خوب را بیابید و سپس کتاب خوب را بخوانیدو بعد از پایان مطالعه کتاب، حتما دو مرتبه آن را مرور کنید زیرا این امر به درک بهتر مطالب و ماندگاری آنها در ذهن کمک میکند، همچنین از کتابها چکیده تهیه و آن را مرور کنید.
نظر شما