۱۵ آذر ۱۳۸۲، ۱۳:۴۶

نگاهي به معضل كودك آزاري در جامعه

وقتي خانه شكنجه گاه كودك مي شود

 وقتي خانه شكنجه گاه كودك مي شود

خبرگزاري مهر - بر روي پيكر نحيفش آثار كبودي و سوختگي به وفور ديده مي شود ، صورت معصوم و رنگ پريده ، بدني لاغر و رنجور و چشمان سرد و بي فروغ همه حكايت از زخمي عميق بر جسم و روح لطيفش دارد ، براستي اين كودكان بايد تاوان كدامين گناه را بپردازند؟

 با نگاهي به تيتر روزنامه ها مي توان متوجه درصد  رو به افزايش كودك آزاري در جامعه شد ، وضعيتي كه نه در خارج از خانواده  بلكه در خانه كه بايد محل آرامش و آسايش  فرزندان باشد  ،  رخ مي دهد .

طبق تعريف سازمان بهداشت جهاني خشونت خانگي  به هرگونه رفتارغير طبيعي اطلاق مي شود  كه منجر به آزار رساندن به خود و ديگران از جمله آزار جنسي ، جسمي و رواني  مي شود  و  كودك آزاري شايعترين نوع اين خشونت  است .

  امروزه يكي از مسايلي كه اذهان روان شناسان ، كارشناسان پزشكي قانوني  و كل جامعه را به خود معطوف كرده مساله كودك آزاري از سوي والدين  در محيط خانه است ،   مساله اي كه اگر چه  جديد  نيست   اما اينك به  صورت جدي در آمده است .

 معاون امور اجتماعي سازمان بهزيستي در اين باره  مي گويد : بر اساس نظر سنجي هايي كه از سوي يونيسف در 35 كشور اروپايي و آسياي مركزي  صورت گرفته ، در اين كشورها از هر 10 كودك 6 نفربا رفتارهاي خشونت آميز در خانواده خود  مواجه هستند . 

بچه هاي  طلاق ؛ قربانيان كودك آزاري

 دكتر سيد حسن علم الهدايي  اظهار مي دارد :  66 درصد كودك آزاري ها در كشور ما  از سوي مردان اعمال مي شود  و دختران بيش از پسران در معرض اين  كودك آزاري ها  قرار دارند.   همچنين  25 درصد كودك آزاري ها در خانواده هاي طلاق اتفاق مي افتد  و اين در حالي است كه آمارها نشان مي دهد   بر اساس  يك گرايش نادرست فكري و تربيتي در ايران بيش از  50 درصد والدين در خانواده هاي ايراني معتقدند كه تنبيه به عنوان يك ابزار تربيتي براي كودك لازم است  و 40 درصد والدين ايراني  نيز به تنبيه بدني گرايش دارند .

 وي  مي گويد :  كودك آزاري جسمي و بدني  اولين نوع كودك آزاري است كه بيشتر در خانواده هاي نيازمند و در معرض از هم پاشيدگي اتفاق مي افتد ، كودك آزاري عاطفي   نوع دوم كودك آزاري شامل  تحقير،  سرزنش  و خدشه دار كردن شخصيت كودك مي شود كه علاوه بر خانواده هاي  مشكل دار در خانواده هاي نسبتا مرفه جامعه نيز ديده مي شود  .

فشار اقتصادي ، عامل كودك آزاري

 علم الهدايي كار پيش از موعد كودكان  در مزرعه  و كارگاههاي زير زميني  و  خيابانها را پيش از15 سالگي  و نيزكودك ربايي كه  به منظور انتقام گرفتن از والدين و يا باج خواهي مالي  صورت مي گيرد را از مصاديق عمده كودك آزاري در تمام كشورهاي جهان  عنوان مي كند و با اشاره به مورد اخير آزار" اميد " 9 ساله از سوي مادرش اظهار مي دارد :  موارد كودك آزاري هاي جسمي  از اين قبيل كه منجر به مرگ مي شود  اكثرا  در خانواده هاي از هم پاشيده و به دليل اعتياد و يا زنداني بودن يكي از والدين اتفاق مي افتد كه در اين زمينه نيز پدر كودك به دليل جرم اعتياد به زندان افتاده  ومادر با داشتن چند فرزند  به عنوان يك زن سرپرست خانوار بار تامين مخارج خانواده را به دوش مي كشيده است .

 وي مي افزايد : فشارهاي اجتماعي  و روحي  مادر اميد به حدي مي رسد كه در يك لحظه  كنترل خود را از دست داده و در يك اقدام جنون آميز كودك معصوم را به بدترين شكل  كتك مي زند . 

معاون امور اجتماعي بهزيستي با بيان اينكه  متاسفانه عليرغم تاكيد فراواني كه در دين مبين اسلام  نسبت به تكريم كودك و محبت به او شده اما  به دليل جهل و ناآگاهي والدين نسبت به حقوق كودك ،  رشد شخصيت او و در يك كلام  فقر فرهنگي  و غفلت خانواده نسبت به اخلاق ديني و آموزه هاي تربيتي  اسلامي ، آزار و اذيت كودكان  همواره ادامه دارد مي گويد : در كشور ما 70 درصد كودك آزاري ها در درون خانواده اتفاق مي افتد كه اين كودك آزاري ها به صورت جسمي ، جنسي و رواني از سوي ناپدري ، نامادري  و بعضا  به وسيله پدر و مادر واقعي كودكان اتفاق مي افتد .  

وي با بيان اينكه تنها در آبان ماه 15 مورد كودك آزاري شديد منجر به انتقال به بيمارستان  گزارش  شده  ، اظهار مي كند :  اين تعداد تنها مواردي هستند كه  برملا شده  وچه بسيار كودك آزاري هايي كه پنهان باقي مي ماند .

ارتقاي فرهنگي والدين ، راه حل مشكل

علم الهدايي  وضع قوانين و مجازات هاي سنگين را براي ريشه كني اين معضل عملي ندانسته  و تصريح مي كند : نمونه بارز اين مساله وجود قوانين و مجازاتهاي سنگين در رابطه با سوداگران مواد مخدر است اما متاسفانه هيچ تاثير بازدارنده اي نداشته و اين معضل همچنان لاينحل باقي مانده است  اما شايد با فضا سازي فرهنگي  - تربيتي  و گسترش اخلاق اسلامي  و آموزش مهارتهاي زندگي به  والدين براي آموختن نحوه ارتباط با كودكان شايد بتوانيم به بهبود وضعيت و ريشه كني اين معضل در دراز مدت اميدوار باشيم .  

  وي  بر اين باور است : عمده  كودك آزاريها را  در كشور ما را  بين سنين 4 تا 14 سالگي بيان كرده و ادامه مي دهد :  فضاي خشونت آميز در خانواده ، انتظارهاي غير واقعي و نا به جا از كودكان بدون توجه به  توانايي هاي آنها ،  برآورده نشدن آرزوهاي دوران كودكي والدين  و انتظار تجلي آنها از فرزندان ، بد سرپرستي و طلاق ، ازدواج هاي مجدد ، بيكاري و فقر معيشتي و كيفيت نامطلوب زندگي ، بيماري هاي رواني و عدم تعادل شخصيتي ،  بروز رفتارهاي شديد عصبي نظير جنون آني در والدين، تجربه  مورد آزار قرار گرفتن خود والدين در دوران كودكي، خلاء هاي قانوني در رابطه با حقوق كودكان ، تعداد زياد فرزندان و پر جمعيتي خانواده ، فقدان آموزش مهارتهاي زندگي مخصوصا دررابطه با زوج هاي جوان به  دليل عدم تجربه لازم در برخورد با كودكان ، غفلت از مسايل تربيتي و پروشي در مدارس  و معلوليتها از جمله عوامل اصلي بروز كودك آزاري در ميان خانواده ها محسوب مي شود .  

 علم الهدايي همچنين به تشكيل كميته حقوق كودك با همكاري قوه قضائيه و بهزيستي اشاره كرده و مي گويد : اين كميته در حال شكل گيري است و كارشناسان و صاحب نظران  نيز مشغول انجام بررسي هاي كارشناسي در اين زمينه هستند   و با توجه به اينكه تا كنون هيچ مرجع رسمي به عنوان متولي حقوق كودك وجود نداشته اميدواريم كه با تشكيل اين كميته سياستگذاري هاي جديدي در رابطه با دفاع از حقوق قانوني كودك در جامعه و خانواده صورت گيرد .

وي با بيان اينكه  تمام تلاشهايي كه براي احقاق حقوق كودك در كشور اتفاق مي افتد به دليل منسجم و سازمان يافته نبودن ، به نتيجه نمي رسد ، مي گويد :  به موجب اين طرح سازمان بهزيستي متولي دفاع و حمايت از حقوق كودكان در جامعه خواهد شد  و  اميدواريم   در برنامه چهارم توسعه اين مساله به صورت قانون در آيد تا بهزيستي بتواند از اين طريق لايحه اي را براي حمايت از حقوق كودكان به دولت ارائه دهد .  

علم الهدايي به مقايسه قوانين حقوقي كودك در كشورهاي ديگر پرداخته و مي گويد :  در كشوري مانند انگلستان تنها گذاشتن كودك زير11 سال در منزل جرم قانوني  محسوب مي شود  و مجازات دارد ، به گونه اي كه  اگر پليس متوجه اين عمل شود جريمه  سنگيني براي والدين در نظر مي گيرد چرا كه تنها ماندن كودك در خانه ممكن است موجب بروز مسائل جبران ناپذيري شود . 

ضعف و خلا قوانين

يك قاضي ديوان عالي كشور و عضو هيات علمي دانشگاه   در مورد  پديده كودك آزاري مي گويد :  در قوانين كشور ما در مواردي به  كودك آزاري  اشاره شده و آنرا جرم دانسته اما متاسفانه اين قوانين در مورد  كودك آزاري از سوي افراد غريبه بوده  و در مورد اعمال كودك آزاري از سوي  والدين كودك مقدار زيادي ابهام وجود دارد .

 دكتر بهرام بهرامي اظهار مي دارد  : از آنجا كه كودك آزاري در منزل رخ مي دهد اين عمل در جاي خود يك نوع خشونت خانگي محسوب مي شود ،  به طور مثال وقتي يك نامادري درصدد شكنجه  كودك بر مي آيد طبيعي است  كه كودك خردسال نمي تواند شكايت كند و سرپرست قانوني او يعني پدر نيز معمولا شكايت نمي كند ،  زيرا نمي خواهد   شاهد زنداني شدن همسرش باشد .

ضرورت آموزش زوج هاي جوان

 وي با بيان اينكه  پيش از اعمال مجازات بايد به فكر پيشگيري از بروز اين مساله در جامعه بود ، اظهار مي دارد :  اعمال مجازات بايد آخرين راه حل اين مساله باشد ،  آنچه بايد در درجه اول به آن پرداخت  آموزش افرادي است كه قصد تشكيل خانواده  و فرزند دار شدن را  دارند و ما بايد آموزش اوليه را براي چگونگي رفتار با خانواده و فرزندان داشته باشيم  .

بهرامي تصريحمي كند :  اميدواريم در طرحي كه در دستور كار قرار دارد  بتوانيم  اقدامات اساسي  در جهت رفع نارسائي ها انجام داده  و با سياستگذاريهاي  دقيق در اين زمينه  هر گونه استثنا در زمينه كودك آزاري را از بين برده و در اين موارد غريبه و والدين را به يك چشم ببينيم . 

  دكتر فاطمه قاسم زاده  روانشناس و عضو هيات علمي دانشگاه با بيان اينكه آزار كودكان بايد در جامعه جرم محسوب شود ، اظهار مي دارد :  كودك آزاري بايد در جامعه يك جرم شناخته شده و مانند ديگر  جرايم براي آن مجازاتي در نظر گرفته شود،   از سوي ديگر شهروندان نيز بايد نسبت به اين مساله حساس بوده و در صورت مشاهده موارد  كودك آزاري در ميان همسايگان و بستگان  نسبت به آن بي تفاوت نبوده و  موضوع را اطلاع دهند .  

 قاسم زاده با بيان اينكه خانواده كودك آزار نبايد از مجازات استثنا باشند ،  اظهار داشت : در صورتيكه اين آزار از سوي خانواده باشد ، خانواده نيز بايد مورد پيگرد قانوني قرار بگيرد ، چرا كه تحقيقات نشان داده است كه بيشتر كوك آزاري ها در محيط خانه كه بايد مكاني امن براي كودكان باشد اتفاق مي افتد و  صدا و سيما به عنوان يك رسانه گروهي در اين زمينه  مي تواند نقش موثري در روشن كردن اذهان عمومي  در خصوص حقوق كودك و رعايت آن  داشته باشد . 

وي تصريح مي كند :  در خانواده هايي كه از سطح رفاهي و اقتصادي مناسبي برخوردار نيستند ،  وجود اختلالات شخصيتي و سابقه بيماري هاي رواني ،  معلوليت هاي مغزي ، هوشي و يا بعضي بيماري ها نظير بيش فعالي،   ابتلاي والدين به برخي از بيماري هاي رواني و اعتياد  و زنداني شدن يكي از والدين از يكسو  و فقر اقتصادي از سوي ديگر دلايل عمده افزايش كودك آزاري در جامعه است . همچنين درصد قابل توجهي از كودك آزاري ها در خانواده هايي رخ مي دهد كه والدين  به خصوص پدر به افسردگي  و بيماري هاي حاد رواني   و يا اعتياد مبتلا يند ،   به طوريكه  به هنگام فشار ناشي از مشكلات در يك لحظه كنترل خود را از دست داده  و به ضرب و شتم كودك مي پردازند كه گاهي اين مساله تا حد مرگ مي انجامد .  

به راستي چه كسي بايد از اين موجودات  كوچك ، معصوم و ضعيفي كه بنا به ويژگيهاي خلقت در مقطعي از زندگي قرار دارند كه قادر به دفاع از خويش نيستند ، دفاع كند ؟  تا كي بايد شاهد پر پر شدن  استعداد ها و توانايي هاي كودكاني باشيم كه به جاي نوازش كودكانه ، طعم تلخ  ضرب و شتم والدين را هر شب و روز احساس مي  كنند؟  آيا زمان آن نرسيده كه قانونگذاران به حقوق كودك اهميت بيشتري داده ودر جهت ايفاي اين حقوق گامهاي اساسي  و جدي تري بردارند !  

 

کد خبر 42261

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha