شهید مفتح عمده تلاش خود را معطوف این امر کرد که به زبان نسل جوان و با ادبیات خاص حوزویان و دانشجویان و بالاخره با منطق ویژه ایشان وحدت مورد نظر را محقق سازد و به بیان همسنگر آن شهید رهبر فرزانه انقلاب راز جاودانگی حرکت مفتح در پیوند حوزه و دانشگاه در همین نکته است .
از مشخصات ویژه در دو دهه 40 و 50 شمسی اقبال ویژه مردم ایران نسبت به مقوله ای است که در نگاه صاحبنظران و اندیشمندان این دوره از آن به عنوان اسلام سیاسی یاد می شود . پیش فرض این رویکرد، تلاش جهت بازخوانی و واکاوی نکات معطوف به سیاست و اجتماع دین و مسائلی است که از این حیث معقول واقع گردیده بودند.
اگر چه در شرایط و سالهای مورد بحث افراد و موسسات متعددی نقش آفرینی می نمودند اما جلوه ای ازجلوات این رویکرد تلالوئی خاص تر از سایرین پیدا کرد و موفق شد در کوتاه زمان گوی سبقت را از دیگران برباید و آن نگاه و رویکرد امام خمینی(ره) در شأن مصلحی اجتماعی بود که بر اسلاف خود تنها به اندیشه پردازی صرف بسنده نکرده بود و کوشش نموده بود لاک ذهنیت را به منظور حضور در عرصه عینیت شکاف دهد.
استراتژی آن بزرگوار در یک مقوله خلاصه می گردید و آن استراتژی آگاهی بخش به خلق بود. امام در این راه یکی از برجسته ترین و ماندگارترین اثرات حیات خود را که عبارت از تلاش جهت تربیت نیرو و کادرسازی بود به کام تشنه انسان مسلمان قرن بیستم تقدیم نمود.
در اضلاع منظومه استراتژیک آگاهی بخش امام ، فرزندان او در قالب های متفاوت نقش آفرینی می کردند. مطهری اندیشه های مارکسیستی را به چالش می کشید و اسلام را منقح تر از هر زمان ترسیم می نمود، بهشتی از اداره مدرسه در قم تا ساماندهی امور مسلمانان در اروپا را از هامبورگ پی جویی می کرد، عده ای با تبعید و شکنجه دست و پنجه نرم می کردند و در عین حال صدای حق طلبی ملت را پژواک می کردند و دیگرانی در کنار امام در نجف اشرف به تئوریزه کردن مبانی نظام پس از سلطنت کمک می کردند و ندای امام را در قالب درس، سخنرانی، پیام و ... از غربت نجف به ایران منتقل می کردند و در این میان مفتح یکی از اضلاع برجسته این هندسه آگاهی بخشی مبارزه و مقاومت بود که روح مبارزه را با آگاهی بخشی در قالب "تکبیر وحدت" سرلوحه اقدامات خویش قرار داده بود.
مفتح را عموما با عنوان منادی وحدت حوزه و دانشگاه می شناسیم اما آیا دیگران در این راه کوشش نکرده اند؟ مطمئنا جواب این سئوال منفی است اما چرا مفتح را با این عنوان می شناسیم؟ جواب این سئوال بی گمان در کنار تلاش مفتح برای پیوند میان علم و دین از یکسو و حوزوی و دانشگاهی از دیگر سو در این مقوله نهفته باشد که شهید مفتح عمده تلاش خود را معطوف این امر کرد که به زبان نسل جوان و با ادبیات خاص حوزویان و دانشجویان و بالاخره با منطق ویژه ایشان وحدت مورد نظر را محقق سازد و به بیان همسنگر آن شهید رهبر فرزانه انقلاب راز جاودانگی حرکت مفتح در پیوند حوزه و دانشگاه در همین نکته است .
شهید مفتح علاوه بر این که یک روحانی برجسته و فداکار و روشنفکر و آشنای به نیاز زمان بود خصوصیتی داشت که در تعداد معدودی از فضلای آن زمان این خصوصیت وجود داشت و آن قدرت ارتباط گیری با نسل جوان و دانشجویان و کسانی که مایل بودند پیام دین را با زبان روز از یک روحانی و یک عالم به دین بشنوند تصادفی هم نیست که روز اتحاد دانشجو و روحانی با حوزه و دانشگاه روز شهادت ایشان قرار داده شده است چون انصافا حلقه وصلی بود متناسب با چنین خصوصیتی.
به هر حال درشرایطی که بیش از ربع قرن از نقد آن بزرگوار می گذرد و در حالی که پله های متعددی از نردبان نیل به هدف وحدت حوزه و دانشگاه پیموده شده است اما همچنان به نظر می رسد تدقیق در راز ماندگاری رویکرد مفتح به وحدت حوزه و دانشگاه که همان ارتباط گیری منطقی مبتنی بر ذائقه جوانان حوزوی و دانشگاهی و در یک کلام تکلم به لسان ایشان امری است راهگشا که بیش از هر زمان بایستی در کانون گفتمان های فرهنگی مختلف قرار گیرد.
نظر شما