آیت الله سید مختار میرعظیمی در مورد شهادت حضرت زهرا(س) در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: سخن در این باب شالوده نظام فکری می شود که لزوم امامت و اهمیت آن و مباحث مربوطه را مطرح می سازد که جای بسی حرف دارد و برای استقرار آن تحول عظیم در دل حکومت اسلامی چون مسئله بعثت پیامبر، نیاز به پرداخت هزینهای گزاف است و این بهاء چیزی نیست جز کیفیت شهادت حضرت زهرا و محسن شش ماهه ایشان و مسئله اصلی نیز همان کیفیت و چگونگی شهادت در این مسیر برای حمایت و دفاع از امامت و ولایت است و نه حکومت و خلافت آن طور که مطرح شده بود مانند همان کیفیت خاص در قیام عاشورا که آن را متفاوت و ماندگار کرد.
جدا شدن مسیر خلافت از امامت و ایجاد انحراف در آن
وی افزود: بحث در خلافت، حکومت است ولی در بحث جانشینی حضرت علی مسئله اساسی بنیان گذاری اصل مهم امامت است که از اعتقادات تشیع است. حکومت بعد از پیامبر غصب شد در حالی که امامت بنیانی الهی، غیر قابل خدشه و بی نقص بوده و منصبی نیست که قابل غصب باشد. جدا شدن مسیر خلافت از امامت و ایجاد انحراف در آن، اسلام نو پا را در مسیری قرار داد که امامت جدای از حکومت به مسیر و مأموریت الهی خود ادامه دهد و مسیری پر چالش روبروی اهل بیت قرار گیرد و خلافت که با تنش و انحراف از مسیر مقرر الهی خارج شده زمینه بروز مشکلات بسیاری برای جامعه مسلمین می گردد.
وی ادامه داد: حضرت زهرا در فرازی از سخنان خود چنین می فرمایند: «امّا وَاللّهِ، لَوْتَرَکُوا الْحَقَّ عَلی اهْلِهِ وَاتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبیّه، لَمّا اخْتَلَفَ فِی اللّهِ اثْنانِ، وَلَوَرِثَها سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ، وَخَلْفٌ بَعْدَ خَلَفٍ حَتّی یَقُومَ قائِمُنا، التّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِالسَّلام؛ به خدا سوگند، اگر حقّ یعنی خلافت و امامت را به اهلش سپرده بودند و از عترت و اهل بیت پیامبر (صلوات اللّه علیهم السلام) پیروی و متابعت کرده بودند، حتّی دو نفر هم با یکدیگر درباره خدا و دین اختلاف نمی کردند و مقام خلافت و امامت توسط افراد شایسته یکی پس از دیگری منتقل می گردید و در نهایت تحویل قائم آل محمّد عجّل اللّه می گردید که او نهمین فرزند از حسین علیه السلام می باشد.»
موضوع غصب خلافت در خطبه شقشقیه
این کارشناس دینی گفت: آن چه در تاریخ ثبت و تآیید شده است این است که حضرت علی (ع) علی رغم همه تلاشها و استدلالها و احتجاجها در توضیح و تفهیم خطری که دامنگیر مسلمین خواهد شد از جانب پیامبر امر به موضعگیری خاصی شده اند که در توصیف آن در خطبه شقشقیه که مربوط به غصب خلافت است، چنین می فرمایند: «وَ لاَ یَرْقَی إلَیَّ الطَّیْرُ؛ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً، وَ طَوَیْتُ عَنْهَا کَشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِی بَیْنَ أَنْ أَصُولَ بِیَدٍ جَذَّاءَ، أَوْ أَصْبِرَ عَلَی طَخْیَةٍ [ظلمة] عَمْیاءَ، یَهْرَمُ فِیهَا الْکَبِیرُ، وَ یَشِیبُ فِیهَا الصَّغِیرُ، وَ یَکْدَحُ فِیهَا مُؤْمِنٌ حَتَّی یَلْقَی رَبَّهُ! فَرَأَیْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَی هَاتَا أحْجَی، فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًی، وَ فِی الْحَلْقِ شَجاً، أَرَی تُرَاثِی نَهْباً؛ و مرغ اندیشه را یارای پرواز به بلندای من نیست. [در آن زمان که خلافت به انحراف گراییده بود] پرده ای میان خود و زمامداری افکندم، و روی از آن گردانیدم و در اندیشه شدم که با دست بریده و بدون یاور [برای به دست آوردن حق غصب شده ام] پیکار نمایم، یا در برابر آن رویداد تاریک و پر ابهام صبر کنم. رویدادی که پیران را فرتوت، و جوانان را پیر می کند، و مؤمن در آن همواره در سختی به سر می برد تا آن که خدایش را دیدار نماید. به این نتیجه رسیدم که شکیبایی و صبر خردمندانه تر از مبارزه و پیکار است، پس در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو داشتم صبر کردم و نظاره گر غارت میراث خود شدم.»
وی افزود: لزوم اطاعت از اولی الأمر و وفای به عهد طبق آیات قران از جمله : «وَ مَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَن یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِینًا ؛ و هیچ مرد و زن مؤمنی را نرسد که چون خدا و فرستاده اش به کاری فرمان دهند، برای آنان در کارشان اختیاری باشد؛ و هر کس خدا و فرستاده اش را نافرمانی کند قطعاً دچار گمراهی آشکاری گردیده است.» باعث شده شرایط سختی برای حضرت علی پیش آید.
میرعظیمی گفت: ایشان امر به موضع گیری خاص و دشواری شدهاند که پیامبر آن را برای حفظ شالوده اسلام با توجه به خطراتی که اسلام تازه تأسیس را سخت تهدید می کند، لازم و ضروری دانسته اند، حضرت زهرا درباره آن چنین می فرمایند: «ما صَنَعَ ابُوالْحَسَنِ إلاّ ما کانَ یَنْبَغی لَهُ، وَلَقَدْ صَنَعُوا ما اللّهُ حَسیبُهُمْ وَ طالِبُهُمْ؛ آن چه را امام علی (ع) نسبت به دفن رسول خدا و جریان بیعت انجام داد، وظیفه الهی او بوده است و آنچه را دیگران انجام دادند خداوند آنها را محاسبه و مجازات می نماید.»
توصیف امیرالمومنین از شرایط آن دوره
وی ادامه داد: حضرت علی در توصیف شرایط آن موقع می فرمایند: « َوَ اللّهِ مَا کَانَ یُلْقَی فِی رُوعِی، وَ لاَ یَخْطُرُ بِبَالِی، أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ صلّی اللّه علیه وآله عَنْ أَهْلِ بَیْتِهِ، وَ لاَ أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّی مِنْ بَعْدِهِ! فَمَا رَاعَنِی إِلاَّ انْثِیَالُ النَّاسِ عَلَی فُلاَنٍ یُبَایِعُونَهُ، فَأَمْسَکْتُ یَدِی حَتَّی رَأَیْتُ رَاجِعَةَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الإِسلاَمِ، یَدْعُونَ إِلَی مَحْقِ دِینِ مُحَمَّدٍ صلّی اللّه علیه وآله ، فَخَشِیتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ اْلإسلامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَی فِیهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً، تَکُونُ الْمُصِیبَةُ بِهِ عَلَیَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلاَیَتِکُمُ الَّتِی إِنَّمَا هِیَ مَتَاعُ أَیَّامٍ قَلاَئِلَ، یَزُولُ مِنْهَا مَا کَانَ، کَمَا یَزُولُ السَّرَابُ، أَوْ کَمَا یَتَقَشَّعُ السَّحَابُ؛ فَنَهَضْتُ فِی تِلْکَ الْأَحْدَاثِ حَتَّی زَاحَ الْبَاطِلُ وَ زَهَقَ، وَ اطْمَأَنَّ الدِّینُ وَ تَنَهْنَهَ؛ به خدا سوگند، هرگز تصور نمی کردم که عرب پس از درگذشت پیامبر، خلافت را از خاندان او برگرداند، یا پس از پیامبر آن را از من دور کند. مرا به درد و فریاد نیاورد مگر شتافتن مردم به سوی فلان برای بیعت کردن با او. من مدتی دست از بیعت کشیدم، تا آنکه دیدم گروهی از مردم از اسلام برگشتند و مردم را به نابود کردن دین محمد فرا می خوانند. پس ترسیدم که اگر اسلام و مسلمانان را یاری نکنم رخنه ای در دین یا ویرانی ای در آن خواهم دید، که مصیبت آن بر من بزرگ تر از محروم شدن از حکومت بر شماست، حکومتی که متاع چند روزه ی دنیاست و همچون سرابی دستخوش زوال خواهد شد، یا مانند ابر از هم خواهد پاشید. پس در میان آن آشوب و بلوا قیام کردم تا آنکه باطل نابود شد و از بین رفت، و دین استوار و پابرجا گردید.»
وی افزود: امام در ادامه سخن خود در زمان خلافت خویش چنین فرمودند: «هان ای مردم آگاه باشید روزی که رسول گرامی از میان ما رخت بر بست، فکر می کردیم کسی با ما، درباره حکومتی که او پی افکنده بود، نزاع و رقابت نمی کند و به حق ما چشم طمع نمی ورزد؛ زیرا ما وارث و ولی و عترت او بودیم، اما بر خلاف انتظار، گروهی از قوم ما به حق ما تجاوز کرده و خلافت را از ما سلب کردند و حکومت به دست دیگران افتاد... به خدا سوگند اگر ترس از ایجاد شکاف و اختلاف در میان مسلمانان نبود و بیم آن نمی رفت که بار دیگر کفر و بت پرستی به سرزمین اسلام باز گردد و اسلام محو و نابود گردد، با آنان به گونه دیگری رفتار می کردیم.»
هدف اصلی در زندگی پیامبر و ائمه، حفظ اسلام اصیل است
وی گفت: روشن است که هدف اصلی در زندگی پیامبر و ائمه، حفظ اسلام اصیل است و هر چیز ارزشمندی برای پیشبرد این هدف والا باید اهدا گردد. حضرت زهرا نیز با درک کامل از شرایط در آن برهه خاص وارد عمل شده و انقلابی به راه می اندازد، همان طور که امام حسن (ع) به حسب شرایط زمانش سکوت می کند در حالی که امام حسین قیام می کند، حضرت زینب چون پدر گرامیش صبر پیشه می کند و با فصاحت ذاتی اش پرده از ظلمهای یزید برداشته و پیام عاشورا را که در صحرایی بی آب و علف مانده برای همیشه ماندگار می کند و اینها رسالتهایی است که اهل بیت برای حفظ اسلام و معرفی مسیر واقعی مکلف به آن هستند و طبق آیات قرآن سلیقه و عقیده شخصی هیچ جایگاهی در آن ندارند: «مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا؛ از میان مؤمنان مردانی هستند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند. برخی از آنان به شهادت رسیدند و برخی از آنها در [همین ] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند.»
این کارشناس دینی گفت: با حوادث بعد از رحلت پیامبر، مسئله حکومت با جدا شدن امامت از آن و با برنامه ریزی قبلی و طبق دسیسه بدخواهان صرفأ تبدیل به خلافت محض گردید و خلفای اموی و عباسی آنرا بر خلاف سنت پیامبر به سلسله پادشاهی تبدیل کردند و این همان چیزی بود که حضرت زهرا با اشراف کامل بر اهمیت سیاسی آن به عنوان مدافع امامت و ولایت و برای جدا کردن راه از بیراهه ای که برای آن تجمع کرده و همت گماشته اند، در انقلاب خونین خود، راهی جز اهداء جان مبارک برای زنده نگاه داشتن آن ندیدند و پیام قرآنی «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الأمر منکم» و داستان تضییع حق اهل بیت را برای همیشه در تاریخ اسلام ماندگار کردند تا آیندگان بدانند که مقابله با انحراف خطرناک پیش آمده یک فریاد قدرتمند و حرکتی شجاعانه و منحصر به فرد و بهایی گزاف می خواهد تا حق را از باطل جدا کند و آن چیزی نیست جز بذل جان کسی که پیامبر درباره او فرموده: «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد، خدا را آزار داده است.» حضرت خطاب به مهاجرین و انصار در جواب همه ستمهایی که بر ایشان جاری شد چنین فرمودند: «إلَیْکُمْ عَنّی ، فَلا عُذْرَ بَعْدَ غَدیرِکُمْ، وَالاْمْرُ بعد تقْصیرکُمْ، هَلْ تَرَکَ ابی یَوْمَ غَدیرِ خُمّ لاِ حَدٍ عُذْوٌ؛ از من دور شوید و مرا به حال خود رها کنید، با آن همه بی تفاوتی و سهل انگاری هایتان ، عذری برای شما باقی نمانده است آیا پدرم در روز غدیر خم برای کسی جای عذری باقی گذاشت.»
امیرالمومنین با حرکت مدبرانه خود انوار امامت را ثبات بخشید
آیت الله میرعظیمی گفت: چنین شد که امیرالمؤمنین علی (ع) بعد از رحلت پیامبر بی یار و یاور نماند، چرا که سپاهی به اوج قدرت و عظمت و جلالت زهرای اطهر داشت. روش مخصوصی که ایشان برای انزجار ابدی از عوامل این انحراف نشان دادند اعلامی بود مبنی بر این که اسلام در خطر است و علی تنهاست و یار و یاور می خواهد و «هل من ناصر ینصرنی» سر می دهند در حالی که شکی نیست که یاری خداوند برای آنان کافی است ولی این فریادها اتمام حجتی برای شنوندگان آن در طول تاریخ شد، خداوند در قران با تعبیری جالب مبنی بر ضعیف بودن عمل مخالفان علی رغم به کار گیری تمام همتشان، چنین بشارت میدهد: «ُیرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ؛ میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا گر چه کافران را ناخوش افتد نور خود را کامل خواهد گردانید.» ایشان با حرکت مدبرانه خود انوار امامت را ثبات بخشید هر حق آن به جا نیامد ولی اصل آن معرفی شده و جاویدان ماند و علی رغم تلاشها روش ابداعی خلافت مورد تآیید اهل بیت قرار نگرفت و با به وجود آمدن شرایط نامساعد برای اهل بیت و رهروان آنها، بشارت حکومت عدل جهانی و روشن بودن نور الهی تحت پرچم امامت و ولایت توسط منجی الهی اعلام و نور امیدی برای شیعیان گردید.
وی ادامه داد: با تأملی در خطبه های حضرت زهرا میبینیم که اتمام حجت با اطرافیان در صدر سخنان قرار دارد. حضرت زهرا میداند که گروه مقابلش عزم خود را جزم کرده و لذا فقط متذکر می شود و این تذکر معنایش این است که شما می دانید چه میکنید و در عملی کردن توطئه خود مصمم هستید، در حالی که از پیامبر شنیده اید: «إن الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک؛ خداوند بواسطه خشنودی فاطمه خشنود و بواسطه خشم او خشمگین می شود.» حضرت زهرا در خطبه خود فرمودند : «إنّی اُشْهِدُاللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ، انَّکُما اَسْخَطْتُمانی وَ ما رَضیتُمانی وَ لَئِنْ لَقیتُ النَبِیَّ لا شْکُوَنَّکُما إلَیْهِ؛ خدا و ملائکه را گواه می گیرم که شما مرا خشمناک کرده و آزرده اید و مرا راضی نکردید و چنانچه رسول خدا را ملاقات کنم شکایت شما دو نفر را خواهم کرد.»
وی افزود: حضرت زهرا در سخنان خود می فرمایند: «إذا حُشِرْتُ یَوْمَ الْقِیامَةِ، اشْفَعُ عُصاةَ أمَّةِ النَّبیَّ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ؛ هنگامی که در روز قیامت برانگیخته و محشور شوم، خطاکاران امّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله، را شفاعت می نمایم.» تآکید بر کلمه خطا نیز تأییدی بر این است که تعمد و مصمم بودن آنها در راهی که در پیش گرفتند، به دور از خطا بوده و قابل گذشت نیست چرا که قبلآ این مسیر کاملآ تبیین شده است و ایشان فرموده است: «اگر به آن چه شما را امر نمودیم عمل می کنی و آن چه شما را بر حذر داشته ایم دوری می کنی، از شیعیان ما هستی و إلا هرگز»
وی تصریح کرد: آنان در جریان غصب فدک برای تضعیف قدرت اهل بیت و دور کردن آنها از شعاع خلافت، به خیال خود فاطمه را از نعمتی بزرگ محروم کردند در حالی که غافل بودند تمام آسمانها و زمین مهریه زهراست و این تحریم ظاهری سندی برای رسوایی آنان تا ابد خواهد شد. در قسمتی از سخنان حضرت آمده است: «لاتُصَلّی عَلَیَّ اُمَّةٌ نَقَضَتْ عَهْدَاللّهِ وَ عَهْدَ ابی رَسُولِ اللّهِ فی امیرالْمُؤ منینَ عَلیّ، وَ ظَلَمُوا لی حَقیّ، وَاءخَذُوا إرْثی ، وَخَرقُوا صَحیفَتی اللّتی کَتَبها لی ابی بِمُلْکِ فَدک؛ افرادی که عهد خدا و پیامبر خدا را درباره امیرالمؤمنین علیّ علیه السلام شکستند و در حقّ من ظلم کرده و ارثیّهام را گرفتند و نامه پدرم را نسبت به فدک پاره کردند، نباید بر جنازه من نماز بگذارند.) فرضی را که یکی از علمای سنی درباره فدک در مناظره ای ارائه داده، وجهی منطقی است که جای تأمل دارد، در قسمتی از آن می خوانیم: «من نمیگویم که خلفاء به زور، فدک را از مسلمانان میگرفتند و به فاطمه میدادند، من میگویم چرا خلیفه وقت، رضایت مسلمانان را در پس دادن فدک جلب نکرد؟ چرا به مانند پیامبر برنخاست و در میان اصحاب او نگفت: مردم زهرا دختر پیامبر شماست، او میخواهد مانند زمان پیامبر، نخلستانهای فدک در اختیار او باشد، آیا حاضرید با طیب نفس و رضایت قلبی فدک را به زهرا پس بدهید؟»
صبر نما و به قضا و مقدّرات الهی خوشنود باش!
این کارشناس دینی اظهار داشت: حضرت زهرا در حادثه یورش به خانه امام علی برای بیعت اجباری و آتش زدن در و سقط حضرت محسن در اثر قرار گرفتن بین در و دیوار و شکسته شدن پهلوی مبارک، بیشتر از ۷۵ و یا ۹۵ روز پس از رحلت پیامبر زنده نماندند و در بستر بیماری خطاب به حضرت امیر المؤمنین چنین فرمودند: «إنَّ رَسُولَ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَهِدَ إلَیَّ وَ حَدَّثَنی أنّی اَوَّلُ اهْلِهِ لُحُوقا بِهِ وَلا بُدَّ مِنْهُ، فَاصْبِرْ لاِ مْرِاللّهِ تَعالی وَ ارْضَ بِقَضائِهِ؛ همانا رسول خدا با من عهد بست و اظهار نمود: من اوّل کسی از اهل بیتش هستم که به او ملحق میشوم و چارهای از آن نیست، پس تو صبر نما و به قضا و مقدّرات الهی خوشنود باش» و در ادامه سفارشات خود به حضرت فرمودند: «فَاکْثِرْ مِنْ تِلاوَةِ الْقُرآنِ وَالدُّعاءِ، فَإنَّها ساعَةٌ یَحْتاجُ الْمَیِّتُ فیها إلی اُنْسِ الاْحْیاء؛ پس از آن که مرا دفن کردی، برایم قرآن را بسیار تلاوت نما و برایم دعا کن، چون که میّت در چنان موقعیّتی بیش از هر چیز نیازمند به اُنس با زندگان می باشد.» و شیعیان را چنین مورد عنایت خاصه خود قرار داده و حق مادری را به نحو احسن ادا کرده و فرمودند: «إلهی وَ سَیِّدی ، أسْئَلُکَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ، وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فی مُفارِقَتی اَنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شیعَتی ، وَشیعَةِ ذُرّیتَی؛ خداوندا، به حقّ اولیاء و مقرّبانی که آنها را برگزیدهای و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائی من با ایشان از تو می خواهم گناه خطاکاران شیعیان و پیروان ما را ببخشی»
وی افزود: فقط خدا می داند در آن لحظات بسیار سخت که حضرت علی مشغول تدفین دخت پیامبر بودند فقط کوهی چون ایشان میتوانست سنگینی آن مصیبت عظیم را متحمل شود چرا که فرشتگان در آسمان طاقت از کف داده بودند. حضرت در حالی که سخت اشک می ریختند خطاب به پیامبر فرمودند: «... و ستنبئک ابنتک بتضافر امتک علی هضمها فأحفها السؤال و استخبرها الحال . هذا و لم یطل العهد و یخل منک الذکر)( به زودی دخترت تو را از ستمها و حق کشیهایی که امتت، همداستان، در حق او روا داشتند، آگاه خواهد ساخت. این ستمها در حالی شد که هنوز از رفتن تو مدتی نگذشته و یادت از میان نرفته بود.»
آیت الله میرعظیمی در پایان گفت: بدین ترتیب با غروب طلعت نورانی حضرت زهرا در اثر ستمی که در حق ایشان روا شد؛ نه تنها حق اهل بیت بلکه حقوق مسلمانان برای همیشه در تاریخ زیر پا نهاده شد و مزد رسالت سنگین پیامبر که فقط اکرام اهل بیت بود به طریقی بسیار ناخوشایند پرداخت شد و حضرت زهرا زخمی و پهلو شکسته و چون یاس کبود به دیدار پدر و لقاء الله پیوست. بررسی و شناخت عمیق ابعاد زندگی این بانوی بی همتا از قدرت قلمها و ادراک خارج است و دریافت جرعه ای از آن توفیقی عظیم است که آنرا از درگاه خداوند منان خواستاریم.
نظر شما