به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر جلسه چهلم از سلسله دروس خارج فقه «نظام عمران و شهرسازی اسلامی» آیت الله اراکی است که در ادامه می خوانید؛
مقدمه
نظام عمران شهری از یک جوهر، و یک قالب و صورتی برخوردار است و این مسئله به نظام عمران شهری در شهرهای اسلامی هم اختصاص ندارد و همه جا همین قاعده جاری است. جان و روح نظام عمران شهری را آن ساختار فکری و ارزشیای تشکیل داده است که نظام عمران شهری را جهت میدهد. آنچه در این سلسله دروس به آن خواهیم پرداخت همان ساختار به اصطلاح ایدئولوژیک نظام عمران شهری است که به وسیلۀ فقه اسلام تبیین شده و میشود و کار فقها است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاةُ عَلی سَیدِنَا مُحَمَّدٍ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ الطَّیبِینَ الطّاهِرِین
نقش عُرف در رنگ پردازی در عمران شهری
به بحث رنگها در فقه عمران شهری پرداختیم؛ در مجموع، از روایات وارده در رابطه با رنگها، رنگهای مثبت که مطلوبیت اجمالی آنها از شرع به دست آمده است معرفی شدند. البته اینکه میگوییم مطلوبیت اجمالی به خاطر آن است که نمیخواهیم بگوییم این رنگها در همهجا و در همهچیز مطلوبیت دارند، اما مطلوبیت اجمالی دارند و از مطلوبیت چنین رنگی در موارد متعدده، مطلوبیت اجمالی آن به دست میآید؛ لذا در جاهایی که مانعی نباشد و دلیل بر نامطلوبی در مورد رنگ خاصی نباشد و حتی ذوق عرفی نفرتی از این رنگ نداشته باشد، این رنگ، اولویت خواهد داشت. گاهی در مورد خاصی، ذوق عرفی، رنگی را نمیپسندد لذا باید آن را کنار گذاشت؛ مثلاً بیان شد رنگ سفید، مطلوبیت دارد، حالا اگر ذوق عرفی آن را نپسندید و استفاده از آن خلاف عرف شد از آن استفاده نمیکنیم مثلاً اگر رنگی در جایی لباس شهرت شود، استفاده از آن حرام است؛ اگر استفاده از آن رنگ موجب انگشتنمایی شود، موجب حرمت است. مطلوبیت اجمالی یعنی اگر در موردی دیدیم که ذوق عرفی برخلاف نیست، دلیل شرعی هم برخلاف نباشد، این رنگ بر سایر رنگها، رجحان دارد.
دسته دوم از رنگهای مطلوب که بر روی آنها هم بحث میکنیم رنگهای آبی، صورتی و زرد هستند؛ به عبارتی بنا بر آنچه در روایات آمده است این سه رنگ هم مطلوبیت دارند. البته تأکیدی که بر مطلوبیت این سه رنگ هست، کمتر از تأکیدی است که بر مطلوبیت آن سه رنگ اول یعنی سفید و سبز و قرمز وجود دارد.
رنگ آبی در سیره اهل بیت علیهم السلام
درباره رنگ آبی مواردی وجود دارد که دلالت میکند ائمه اطهار علیه السلام اشیاء آبیرنگ را دوست داشتند یا مطلوبشان بوده است که ازجمله «طَیلَسان أزرق» است. طیلسان چیزی شبیه شنل است؛ پارچهای که تمام بدن مردان را میگرفت و ظاهراً معرّب کلمه طالشان فارسی بوده است. «طیلسان: ثوبٌ یُحیطُ بالبدن، یُنسَجُ للبس، خالٍ عن التفصیل و الخیاطة. یعنی پارچهای بوده است که آن را برای احاطه به بدن درست میکردند؛ طوری که بدن را بپوشاند و در آن خیاطی نبوده است، یعنی لباس نبوده بلکه روپوش بوده است. طَیلَسان بُرش داشته است اما برشی که برای طراحی لباس باشد و مانند یقه و دکمه نداشته است.
مرحوم شیخ کلینی به سندش از یونس روایت میکند: «مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ قَالَ: رَأَیْتُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام طَیْلَسَاناً أَزْرَقَ.» من بر روی امام رضا علیه السلام طیلسان و شنل آبیرنگ دیدم. این روایت در وسائل الشیعة، ابواب احکام الملابس، باب ۱۸، حدیث ۱ آمده است.
علاوه بر این، روایت دیگری در قربُ الإسناد آمده است که عبد الله بن جعفر فرمود: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ نَاجِیَةَ أَنَّهُ کَانَ اشْتَرَی طَیْلَسَاناً طِرَازِیّاً أَزْرَقَ بِمِائَةِ دِرْهَمٍ، وَ حَمَلَهُ مَعَهُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ لَمْ یَعْلَمْ بِهِ أَحَدٌ، وَ کُنْتُ أَخْرُجُ أَنَا مَعَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ، وَ کَانَ هُوَ إِذْ ذَاکَ قَیِّماً لِأَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ عَلَیْهِ السَّلَامُ، فَبَعَثَ بِمَا کَانَ مَعَهُ، فَکَتَبَ: «اطْلُبُوا لِی سَاجاً طِرَازِیّاً أَزْرَقَ» فَطَلَبُوهُ بِالْمَدِینَةِ فَلَمْ یُوجَدْ عِنْدَ أَحَدٍ، فَقُلْتُ لَهُ: هُوَ ذَا هُوَ مَعِی، وَ مَا جِئْتُ بِهِ إِلَّا لَهُ. فَبَعَثُوا بِهِ إِلَیْهِ وَ قَالُوا لَهُ: أَصَبْنَاهُ مَعَ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ». این شخص طیلسان آبیرنگی به صد درهم خریده بود و برای امام کاظم علیه السلام برده بود. حضرت فرمود: آن طیلسان ازرقی که برای ما خریدهای بیاور.
این طرازیّ که در روایت آمده است از طراز میآید و اینکه طراز گفته میشده است به خاطر آن بوده است که این طرف و آن طرف طیلسان را با نخهای زیبایی نقشهنگاری میکردند. یعنی حاشیههای آن را با نخهای رنگی نقش میزدند.
رنگ زرد در سبک زندگی معصومین علیهم السلام
رنگ زرد هم از همان رنگها است که در روایات ادلهای برای مطلوبیتش وارد شده است. این مطلوبیت از آیه «صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرین» نیز برداشت میشود؛ چراکه «تَسُرُّ النَّاظِرین» در آن آمده است. این عبارت، مدح این رنگ است و این مدح، کاشف از مطلوبیت رنگ زرد در نظر شارع دارد. البته علاوه بر این آیه، روایات متعددی هم در این مطلوبیت وارد شده است.
شیخ کلینی رحمةالله علیه به سند از امام باقر علیه السلام روایت میکند که فرمود: «عَنْهُ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا بَلَغَ بِهِ جَابِرَ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: مَنْ لَبِسَ نَعْلًا صَفْرَاءَ لَمْ یَزَلْ یَنْظُرُ فِی سُرُورٍ مَا دَامَتْ عَلَیْهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ.». یعنی هر کس نعلین زرد بپوشد، تا زمانی که آن را پوشیده است این کار موجب سرورش خواهد شد -و اثر روانی مثبت روی او خواهد گذاشت-؛ چراکه خداوند متعال فرموده است: «صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ». لذا از این تحلیل و استدلال، مطلوبیت مطلق رنگ زرد، استفاده میشود.
مرحوم عیّاشی در تفسیرش از امام صادق علیه السلام نقل میکند: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ أَبِی الْبَخْتَرِیِّ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ: «مَنْ لَبِسَ نَعْلًا صَفْرَاءَ، کَانَ فِی سُرُورٍ حَتّی یُبْلِیَهَا». عَنْهُ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا بَلَغَ بِهِ جَابِرَ الْجُعْفِیَّ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام، قَالَ: «مَنْ لَبِسَ نَعْلًا صَفْرَاءَ، لَمْ یَزَلْ یَنْظُرُ فِی سُرُورٍ مَا دَامَتْ عَلَیْهِ؛ لِأَنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- یَقُولُ: «صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ»». یعنی کسی که نعل زرد بپوشد تا زمانی که این نعلین کهنه شود در سرور خواهد بود، همانگونه که خداوند فرمود: «صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ».
همچنین در روایت آمده است: «مَنْ لَبِسَ نَعْلًا صَفْرَاءَ لَمْ یُبْلِهَا حَتَّی یَسْتَفِیدَ عِلْماً أَوْ مَالًا».
چون در این روایات تعلیل به آیه شده است، مطلوبیت رنگ زرد، نه برای خصوص نعل زرد بلکه به طور مطلق استفاده میشود. مگر در دو سه مورد که استثناء شده است که ما استثناء خاصی هم متعرض نشدیم.
پس این از رنگهای مطلوب که اجمالاً به شش رنگ مطلوب رسیدیم که عبارتاند از: «سفید، سبز، قرمز، صورتی، آبی و زرد».
رنگ های نامطلوب از نظر شرع مقدس
اما رنگهای منفی؛ دو رنگ هست که اجمالاً از روایات استفاده میشود که در شرع این دو رنگ منفیاند. یکی از آنها رنگ سیاه است. از روایات استفاده میشود که این رنگ در همهجا نامطلوب است مگر در سه مورد: «پاپوش (خفّ)، عمامه و اَبا (کساء)». به استثناء این سه مورد، رنگ سیاه نه تنها مطلوبیت شرعی ندارد بلکه کراهت شرعی دارد.
شیخ کلینی و شیخ صدوق رحمةالله علیهما از حضرت صادق علیه السلام روایت کردهاند: «مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: یُکْرَهُ السَّوَادُ إِلَّا فِی ثَلَاثَةٍ الْخُفِّ وَ الْعِمَامَةِ وَ الْکِسَاءِ». ظاهراً «کساء» اعم از عباء است؛ یعنی هم شامل عباء میشود و هم شامل چیزهای دیگری که مثل عباء، فراگیر باشد، «کل ما یُکسَی به». این روایت در وسائل الشیعه، ابواب لباس المصلی، باب ۱۹، حدیث ۱ و همچنین همین باب، حدیث ۲ آمده است.
در روایت دیگری شیخ صدوق رحمةالله علیه به سند صحیح از امام صادق علیه السلام روایت میکند: «وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی الْیَقْطِینِیِّ عَنِ الْقَاسِمبْنِ یَحْیَی عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ فِیمَا عَلَّمَ أَصْحَابَهُ لَا تَلْبَسُوا السَّوَادَ فَإِنَّهُ لِبَاسُ فِرْعَوْن». [لباس مشکی نپوشید، به دلیل اینکه لباس فرعون است.]
در روایتی دیگری از امام صادق علیه السلام وارد شده است: «عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَسِّنِ بْنِ أَحْمَدَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ أُصَلِّی فِی الْقَلَنْسُوَةِ السَّوْدَاءِ فَقَالَ لَا تُصَلِّ فِیهَا فَإِنَّهَا لِبَاسُ أَهْلِ النَّارِ». «قلنسوة» معرّب شبکلاه است. پس از روایات متعددی کراهت رنگ سیاه استفاده میشود. البته مگر در همین موارد استثناء که مطرح شد.
مورد دوم از موارد رنگ منفی، رنگ سرخ تند است؛ بیان شد که رنگ قرمز مطلوبیت دارد اما از روایات استفاده میشود که سرخ تند مطلوبیت ندارد، مگر در چند جا که مطرح خواهیم کرد. از موارد استثناء، یکی برای عروس است که مطلوبیت دارد و در روایت وارد شده است که اشکالی ندارد. در روایت از حضرت امام صادق علیه السلام آمده است: «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: یُکْرَهُ الْمُفْدَمُ إِلَّا لِلْعَرُوسِ». قبلاً هم بیان شد که مراد از «مُفدَم» رنگ قرمز تند است.
از روایت استفاده میشود که رنگ قرمز تند، حتی در لباس، کراهت ندارد، مگر در جاییکه پوشیدن چنین رنگی، لباس شهرت باشد. از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است که فرمود: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام نَهَانِی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم عَنْ لُبْسِ ثِیَابِ الشُّهْرَةِ وَ لَا أَقُولُ نَهَاکُمْ عَنْ لِبَاسِ الْمُعَصْفَرِ الْمُفْدَمِ.». حضرت علی علیه السلام به طور صریح میفرمایند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از لباس شهرت، نهی کرده است و من (امام صادق علیه السلام) نمیگویم که از لباس قرمز تند، نهی کرده است؛ پس این نهی از لباس سرخ تند در جایی است که تبدیل به لباس شهرت شده باشد.
بنابراین از این روایات استفاده میکنیم که از بین رنگها، آن رنگی که تاحدودی مسلّم است که مکروهیت دارد -مگر در مواردی که بیان شد- رنگ سیاه است. سایر رنگهایی که نام بردیم، برخی مطلقاً استحباب دارند و برخی استحباب اجمالی دارند. هذا تمام کلامنا در رنگها که استفاده از این رنگها باید در سطح شهر هم رعایت شود. وقتی ما از مطلوبیت رنگی بحث میکنیم، یعنی اگر خواستند دیوارها، مغازهها، درب خانهها و جاهای دیگری از شهر را رنگآمیزی کنند از این رنگهایی که مطلوبیت شرعی دارد، بیشتر استفاده کنند.
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
نظر شما