۶ فروردین ۱۳۹۷، ۱۱:۱۲

کربلای ایران میعادگاه عاشقان شد

مهمانانی که ویژه دعوت شدند/ کاروانی از « داش مشتی های» نکا

مهمانانی که ویژه دعوت شدند/ کاروانی از « داش مشتی های» نکا

ساری - داداش مجیدهایی که تا دیروز شهر از دستشان آسایش نداشت و امروز توبه کرده و مهمان ویژه راهیان نور در اردوگاه شهدای مازندران شدند و معتقدند، ویژه دعوت شده اند.

خبرگزاری مهر – گروه استان‌ها- حسن قمی: اردوگاه شهدای مازندران در شلمچه و هفت‌تپه، مهمان زیادی دارد، مهمانانی که معتقدند ویژه از سوی شهدا دعوت‌ و به سرزمین‌های نور پاگشا شده اند.

کاروان متفاوتی که به اسم شهید مدافع حرم سعید کمالی از شهرستان نکا به مناطق عملیاتی جنوب آمد، سخنان معروف مرحوم آیت‌الله مجتهدی را در اذهان تداعی می‌کرد؛ «در کربلا داش‌مشتی‌ها به یاری امام حسین (ع) رفتند و شهید شدند، مقدس‌ها استخاره کردند، استخاره‌شان بد درآمد».

حالا داش‌مشتی‌های نکایی برای اولین بار به همراه خانواده شهید مدافع حرم سعید کمالی و خانواده‌های شهید عباس حسینی، شهید عباسعلی، علیرضا و علی‌اکبر بدوی، شهید نعمت‌الله فغانی و شهید علی‌اصغر آبرین از شهرستان نکا، به کربلای ایران آمدند تا پسر و برادر، مادران و خواهران شهدا باشند.

روحانی کاروان در حال مداحی است و داش‌مشتی‌ها با سربند لبیک یا زینب (س) در حال سینه‌زنی هستند، شور و حالی در شلمچه بپا کردند و سوژه اکثر زائرانی که در شلمچه هستند، شدند. حاج‌آقا محمدی روحانی کاروان می‌گوید: «روز تولدم همراه این داش‌مشتی‌ها زائر کربلای ایران شدم، و هم‌قسم شدیم درراه شهدا ثابت‌قدم باشیم.

همراه و همقدم کاروان خاص شدیم، معروف است به مجید شاه، با دست و گردن خالکوبی‌شده، یک زنجیر کلفت هم در گردنش، وقتی با رفقایش پا به کربلای ایران می‌گذارد همه نگاه‌ها را به خود جلب می‌کند. سید مجید رضی جوان ۳۰ ساله نکایی که به گفته خودش از وقتی پا به علقمه گذاشت طاقت ایستادن نداشت، نشست و زارزار گریه کرد، وی که غیرت و مردانگی را در گردن‌کلفتی می‌دانست، اما حالا غیرت و مردانگی را در شهید ۱۷ ساله‌ای دیده که در گودال کوچکی جان داد.

مجید، داستان تغییر مسیر زندگی‌اش را از یک خواب تعریف می‌کند و می‌گوید بعدازآن دور هرچه خلاف را خط بزرگ قرمز کشیدم و توبه کردم و بعد از توبه هیئتی راه انداختیم به نام هیئت عاشقان امام حسین (ع) نکا، حالا با رفقایم که بالای دویست نفر از کسانی که شبیه خودم هستند، شدیم بچه هیئتی، بچه مسجدی، دیگر سراغ کارهای خلاف نرفتم.

از داش‌مشتی می‌پرسم، از راهی که انتخاب کردی پیشمان نیستی؟ با گردنی برافراشته سرش را بلند می‌کند و پاسخ سؤالم را این‌طور می‌دهد: «بدبختی زیادی در زندگی کشیدم، اما وقتی سرم به سنگ خورد، راهم را جدا کردم. دیگر بدبختی این دنیا، برایم بدبختی نبود، چون امام حسین (ع) را پیدا کردم و شدم سینه‌زن هیئتش. شدم نوکر خادم‌های امام حسین (ع). ای‌کاش کربلا بودم و برای امام حسین (ع) جان می‌دادم

با بغض ادامه می‌دهد، از وقتی فهمیدم پدر شهید مدافع حرم سعید کمالی همراه کاروان ما است، شدم پسرش، رفتم و دستش را بوسیدم و شروع کردم به عذرخواهی. پدر شهید می‌گفت چرا عذرخواهی؟ گفتم: سعید نیست که همراه شما باشد، یا ساک مادرش را بگیرد و در سفر مراقب شما باشد. اما من هستم و می‌شوم پسرتان

 سربند کلنا عباسک یا زینب (س) را به سرش بسته، اسم عقیله بنی‌هاشم می‌آید، سرش را پایین می‌اندازد می‌گوید: «برای پیوستن به مدافعان حرم اسم نوشتم، من و چهار نفر دیگر از دوستانم. سرم را برای حضرت زینب (ع) می‌دهم. حاضرم جانم را برای مسلمان و شیعیان در هرکجای جهان باشند، بدهم

جنس حرف‌های سید مجید شعاری نیست، وقتی خاک تب‌دار شلمچه به گفته خودش دل‌سنگش را نرم کرد و ستاره‌های آسمانش، راه به او نشان دادند: «اگر می‌بینید الان سرمان بلند است و زنان شهر و کشورم در امنیت هستند به خاطر غیرت شهداست

شب است و شلمچه کم‌کم از زائر خلوت می‌شود. دیگر وقت رفتن است. سید مجید، هم‌عهد می‌شود با شهدای گمنام شلمچه و با صراحت می‌گوید: برخی مسئولین دارند به مملکت خیانت می‌کنند، و در تلاش هستند طرح‌های آمریکایی و اسرائیلی را در ایران اجرا کنند. آن‌ها می‌خواهند ما سرسپرده و نوکر آمریکا باشیم. اما نمی‌دانند، جوانان ایرانی رگ غیرت دارند و برای رهبر، وطن و ناموس شاهرگ می‌دهند.

امسال بیش از ۳۰ هزار زائر از مازندران روانه سرزمین های عملیاتی و نور شدند.

کد خبر 4258442

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha