خبرگزاری مهر، گروه استانها – بهنام عبداللهی: همه تعجب کردند. مگر میشود یک امام جمعه به یک عکاس زنگ بزند و بگوید «ممنون آقای عکاس که افتخار کسب کردید، من به شما تبریک میگم؟» اما شد.
او با کارهای عجیب سادهاش به تبریز آمد. او آن روزهای اول وقتی به یک جلسه میرسید به همه سلام میداد؛ لبخند میزد. او به منتخب استان در خانه مطبوعات کشورو برگزیدهها زنگ میزد و تبریک میگفت؛ او از درب معمولی مصلی به نماز جمعه میآمد، او هرروز پای حرف مردم مینشست، و با همه اینها عنوان امام جمعه یک کلانشهر را بر دوش دارد.
آلهاشم کارهای خارقالعاده نمیکند و شاید اگر کارهای خارقالعاده میکرد، حالا در سطح کشور معروف و محبوب همه نبود.
مردم او را دیدهاند که تنهایی میرود نانوایی و برای خانهاش نان میخرد، میرود از سوپرمارکت ماست و پنیر میخرد به همراه همسرش برای خرید پارچه راهی بازار می گردد، وقتی که امکان و فرصتش را دارد سوار مترو و تاکسی میشود و به نماز جمعه میرود، او سوار بیآرتی هم میشود.
او را میبینیم که سر راهش در هر مراسم ختمی که در یک مسجد برگزار میشود شرکت میکند؛ حتی او را میبینیم که سرزده به یک اداره میرود، سرزده به بچههای بهزیستی سر میزند، چندساعت از محلات و کوچههای پایینشهر بازدید میکند، او کارهای خارقالعاده انجام نمیدهد و شاید برای همین آلهاشم است.
روزهای اول تعجب مردم آذربایجان و کل ایران را برانگیخت. از همان موقع که از یک عکاس تشکر کرد. این موضوع حتی تیتر یک روزنامه سراسری هم شد. اما بعدها یک پسر جوان یادداشتی نوشت: «من وقتی در تهران سرباز بودم، آقای آلهاشم را که آنموقع رئیس عقیدتی سیاسی ارتش بود نمیشناختم. یکروز منتظر تاکسی بودم که او با ماشینی که خود میراند رسید و مرا تا مقصدم رساند.»
آن پسر جوان نوشته بود که هیچکس همراه او نبود و حتی راننده هم نداشت، کلی هم با مهر و محبت رفتار کرده، بدون اینکه خود را معرفی کند. از این یادداشت میتوان فهمید که رفتار آلهاشم ریشه دارد.
ریشهاش در خیابان وحدت است؛ از محلات پایینشهر تبریز. پدرش آیتالله آلهاشم همچنان در آن خیابان زندگی میکند، در خانهای ساده. آیتالله سیدمحمدتقی آلهاشم از علمای برجسته تبریز است و مردم او را دوست دارند. سیدمحمدعلی هم پسر آن پدر است؛ پسر پدری که فکر نکرد میتوان در بالای شهر برجستهتر بود.
همبازیان دوران کودکی سیدمحمدعلی میگویند از همان بچگی همینطور بوده؛ همه را دوست میداشته، به بزرگ و کوچک احترام میگذاشته و هرگز بخاطر اینکه پسر یک پدر عالم بود میان خودش و دوستانش مرزی ترسیم نمیکرد.
او هنوز هم همان است. این را همه میگویند. خودش را نمیگیرد. آلهاشم مردم را اولویت خود میداند، به عقیده او اینکه مردم در آسایش باشند، از همهچیز واجبتر است. جایش که بیفتد، عصبانی هم میشود، جایی که حقوق مردم به خطر بیفتد. او نمیگذارد بخاطر برگزاری یک همایش یا برنامه، کل خیابان را ببندند.
خرداد سال گذشته به عنوان نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی و به عنوان ششمین امام جمعه تبریز منصوب شد. مردم زیادی به استقبالش رفتند و او کاری کرد که آن مردم زیاد، نهتنها پشیمان نشدند، بلکه صفوف نماز هر جمعه طولانی تر شد.
یکسال است که نماز جمعه تبریز با حضور پرشور مردم برگزار میشود، یکسال است که هیچ نماز جمعهای بدون پشتوانه چندین هزار نفری مردم خوانده نمیشود. از پارسال، جمعهای نیست که مصلی تا آخرین ردیفاش پر نباشد.
آلهاشم با درگیر کردن خود مردم در نماز جمعه، این امر دینی را پررنگتر کرده است. او از نخبگان فرهنگی و دینی جامعه مخصوصا نوجوانان و جوانان در بینالصلاتین تقدیر میکند. تبریزیها هربار که به نماز جمعه میروند تعجب نمیکنند که اقدامی دیگر از امام جمعه شگفتزدهشان کند؛ یکبار پخش کردن کیسههای غیرپلاستیکی برای کفش میان نمازگزاران، یکبار اعلام اینکه از این پس در خطبههای نماز جمعه چند دقیقهای راجع به محیط زیست صحبت خواهد شد. همه اینها باعث شدهاند مردم عادی بجای کارکنان ادارات و ارگانهایی مشخص صفوف نماز را پر کنند.
همین اواخر یکی از روزنامههای محلی تبریز حرکتهای آلهاشم را «حرکت در مرز مردمیبودن و کارهای عوامفریبانه» خواند. همه از این روزنامه منتقد انتقاد کردند جز خود آلهاشم که زنگ زد به مسئول نشریه و از مطلب مسئولانهشان تشکر کرد.
آلهاشم در این مدت نسبتا کوتاه نشان داده زیاد به صحبت کردن علاقه ندارد. سخنرانیهایش از ۱۵دقیقه متجاوز نمیشود ولی سعی میکند حرفهایی بزند که نشاتگرفته از تفکر واقعی و اعمال خود است.
آلهاشم زیاد درمورد اهمیت وقت و زمان و... سخنرانی نمیکند، اما در یکی از همایشها که مسئولان خود همایش دیر آمدند، او برنامه را ترک کرد و نشان داد وقت مردم بیارزش نیست.
در بحبوحه اغتشاشات در سراسر کشور، این تنها تبریز و تبریزیها بودند که در آرامش و آسایش به سر میبردند، خیلیها میگویند یکی از دلایل آرامش تبریزیها امام جمعهشان بود.
آن زمان که سایتهای معاند بازی تراکتورسازی را وعده آغاز اغتشاشها در تبریز اعلام کرده بودند، آلهاشم با همراه کردن چندتن از مسئولان دیگر، به استادیوم رفت و از تیم شهرش حمایت کرد. او ۹۰دقیقه به علاقه مردم وقت صرف کرد و شاید همین توجه برای جوانان کافی بود که در نهایت ادب، احترام و آرامش بعد از بازی استادیوم را ترک کنند.
آلهاشم در این مدت به وظایفش عمل کرده، حتی آن دسته وظایفی که «وظیفه» اش نیست. او به افتتاح طرحهای شهری میرود، کلنگزنی میکند، او تمام وقتش را در سطح شهر سپری میکند، در همایشها، جلسات، معابر عمومی، وسائط نقلیه و... که توانسته در اولین سالگرد حضور خود در تبریز، از مردم نمره عالی را بگیرد.
حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدعلی آلهاشم به گفته بزرگان، یک الگوی کمنظیر برای ائمه جمعه و تمام مسئولان کشور است، اما همان مسئولان باید بدانند که تنها با همراه نداشتن محافظهایشان، برگزار کردن دیدارهای مردمی، سفر با مترو و... نمیتوانند آلهاشم باشند. مردم دلی را از غیردلی خیلی زود تشخیص میدهند، هرچند زیاد به زبان نمیآورند.
نظر شما