خبرگزاری مهر – سرویس فرهنگ؛ علیرضا جباری دارستانی
دعوا از پست اینستاگرامی یک بازیگر شروع شد و با هشتگی که رد دعوت ضیافت افطار رئیس جمهور را علنی میکرد به سوژهای حساس و مورد توجه تبدیل شد. سپس با ارائه پیامهایی تقریبا مشابه با مضمون محوری وضعیت بد اقتصادی مردم و توجه کردن به رنجدیدهها به جای افطاری دادن و... تبدیل به موج شد و بسیاری از چهرهها و سلبریتیهای تلویزیون و سینما هم با این موج همراه شدند.
اینکه در بین تمامی رشتههای هنری بیشتر از همه اهالی سینما محمل چنین کنشهایی میشوند، تقریبا مشخص است، سینماگران از همه سلبریتیترند و حجم و جنس اقبالی که به انها میشود بیشتر و متفاوتتر از باقی سلبریتیهای دیگر عرصهها است. به هر حال سلبریتیها دست به دست هم داده بودند تا به اصطلاح خودشان نوعی از مقاومت مدنی را به آزمون بگذارند و حالا دو سه روز بعد از این اتفاق این آزمون که اتفاقی تاریخی محسوب میشود باید واجد برخی بررسیها و واکاویهای انتقادی قرار بگیرد.
نخستین انتقادها به این حرکت که تلاشی از سوی سلبریتیها بود برای کم کردن فاصلهای که اتفاقا خودشان از مردم، رنجدیدهها، طردشدهها، حذفشده ایجاد کرده بودند، در قطب مخالف همان جریان سلبریتیهای بیش از حد دیده شده شکل گرفت. دسته دوم سلبریتیها که به هر دلیل نمیخواستند مهمانی افطار دولت را به یک رویداد پرتنش و تقابلآمیز با ریاست جمهوری تبدیل کنند، به این دعوت پاسخ مثبت دادند و در پیامها و سخنانی که در رسانهها از آنها منتشر شد، خیلی ظریف به نقد رویکرد یکسونگرانه دسته اول سلبریتیها هم اشاره شده بود.
قصه کم کم داغ و داغتر میشد. هر دو گروه اعلام موضع کرده بودند و مانند همه اتفاقات حول سلبریتیها، این بار هم در حول این رویداد، دو گروه هیجانی مخالف و موافق گرد آمدند و به غیرتحلیلیترین شکل ممکن، و از این نظر سطحیترین فرم موجود به تقدیس و تقبیح سلبریتیهای حاضر در یکی از دو دسته متقابل پرداختند. این فضای داغ به روزنامهها و مجلات و سایتهای موافق دولت یا مخالف هم کشیده شد و همه تلاشها صورت گرفت تا به نوعی کنشهای پر از تناقض، از هر دو سوی جریان به عنوان یک کنش اصیل سیاسی که در آن موظف به تعین تکلیف خود با حقیقت هستید، در نظر گرفته شود. اما به نظر نمیرسد در اینجا خبری از این شجاعتها و جسارتها برای تعین تکلیف با حقیقت وجود داشته باشد... .
حالا چند روزی از آن کنش میگذرد و همه چیز کماکان طبیعی است؛ دیگر کسی با کسی دعوا ندارد و همه با هم هستیم و اتفاقا نمیترسیم و این دوستیها است که باقی میماند! نیاز به هیچ جدیتی نیست. هنوز پروژههای سینمایی پر و پیمانتر از قبل چه با کمک دولت و چه با کمک نهادهای موازی با دولت، ادامه داد و همه چیز آرام است! یا اصلا چرا دولت؟ از طرف طیفی پولشو که پول بیت المال را از طریق یک بروکراسی رانتی و قوانینی که فقط برای یک عده الزام اجرایی دارند، به جیب زدهاند، اتفاقا با همکاری هر دو دسته سلبریتیها – چه افطاری خوردهها و چه تحریمیها – همچنان برقرار است و هیچ کس هم مشکلی با دیگری ندارد. راستی چرا کسی دعوت به سفره رنگین و چرب پروژههای تولید شده از پولهای بادآورده که مشکوک به پولشویی هستند را رد نمیکند؟ چرا هیچ نمایشی از رد و امتناع حضور در پروژههایی که حق آن رنجدیدهها و طردشدهها بیشتر از هر جای دیگر در آنها ضایع شده است دیده نمیشود؟ و چرا دولت و ارگان و نهاد و اختلاسگر و پولشو و ... در حال تولید محصول پرسود سینمایی است هیچ کس به فکر مردم و سفره خالی آنها نیست؟ و اگر واقعا نیست چطور میتوان جنگ زرگری هفته پیش را باور کرد؟
معلوم است که باور نمیکنیم. ما به یمن فعالیت همین سلبریتیها است که معنای دقیق «نمایش» را فهمیدهایم. هفته پیش در یک فضای غیرنمایشی نمایش خوبی دیدیم و خوب میدانیم که آنچه در شرایط تولید پروژههای پرسود در قالب نمایش اجرا میشود، اتفاقا نمایش نیست، آنجا اصل قصه در جریان است، رگ تپنده حیات آنجاست و آن عرصه اصلا عرصه نمایش نیست که کسی جلوی کسی بایستد یا مانع او شود و البته «هزینه» بدهد. برای هیچکس عجیب نیست که چطور بعد از خوابیدن غبار این دعواها و بگیر و ببندهای اینستاگرامی و توئیتری و فیسبوکی به افطاری رئیس جمهور، افطارخوردهها و افطارنخوردهها درست به یک اندازه عزیز و دوست و دوستداشتنی و هنرمند و درخشان و... باقی میمانند.
تنها یک سوال باقی میماند؛ هر دو طرف دعوا مدعیاند مردمی هستند، فقط شاید شکل حمایتشان از مردم تفاوت داشته باشد! یکی با نرفتن «پیام» میرساند و دیگری با رفتن و سخنرانی کردن «پیام» را منتقل میکند! سوال این است مطالبات و پیامی که در جلسه ضیافت افطاری منتقل شد، دقیقا چه بود که اگر آن معترضترها و نرفتهها، به ضیافت افطار رفته بودند، آن را انتقال میدادند؟ و آنچه که به عنوان مطالبه اظهار شد دقیقا کجای مطالبات مردمی بود؟ حضور «بهروز وثوقی»؟ یا حل مشکلات صنفی شما؟
آری در اینجا نه حقیقتی وجود دارد و نه کنش اصیل سیاستی برای تعین تکلیف خویش با آن! چون قرار نیست هیچکس هزینه بدهد. همه سر سفرهایم، چه به ضیافت افطار بیایید، چه نیایید! هزینهها را کسان دیگری داده و میدهند؛ همانهایی که آن دعوا از ابتدا در یک قالب نمایشی به خاطر آنان و ادعای در نظر گرفتن حقوقشان شکل گرفت ولی کمترین جایگاه و سودی را از این مضحکه سلبریتیمدارانه نبردند. سفره اینها هیچ فرقی با وضعیت قبل از این دعوا نکرده، جز اینکه باز هزینهای دیگر دادند؛ آنها باز برای نمایشی دیگر «مصرف شدند»!
نظر شما