به گزارش خبرنگار مهر، در نشست بررسی نسبت جامعه شناسی دین و الهیات که عصر روز پنجشنبه در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد استاد مصطفی ملکیان با اشاره به گستردگی موضوع نسبت الهیات و جامعه شناسی دین گفت : من تنها به مسئله سنجشگری جامعه شناسی دین نسبت به الهیات می پردازم و معتقدم این ارتباط میسر است، اما باید به نحوه های این سنجشگری پرداخت.
وی در ابتدا به تعریف الهیات و جامعه شناسی دینداری پرداخت و گفت : الهیات در لفظ ،هر گونه سخن گفتن از خداست اما در معنای متعارف رشته ای علمی است. الهیات در این معنا سه شأنِ در طول هم دارد که عبارتند از فهم و تفسیر متون مذهبی، تنظیم و سیستماتیزه کردن مجموع آن چه در فهم دریافته ایم ، وعقلانی سازی نظامی که بدست آمده به نحو ایجابی ( استدلال به نفع مدعیات دینی ) و سلبی ( دفع اشکالات و شبهات آن دین و مذهب).
استاد ملکیان تصریح کرد : جامعه شناسی دین نیز بهتر است جامعه شناسی دینداری خوانده شود. چرا که وقتی فرد دیندار می شود یعنی عقاید، احساسات و عواطف، خواسته ها، گفته ها و کردارش تحت تاثیر دین قرار می گیرد. از این رو جامعه شناسی دینداری بررسی می کند که اگر انسان دیندار شد این التزام چه تاثیری در شش نهاد بزرگ اجتماعی دیگر یعنی، خانواده، اقتصاد، سیاست، حقوق، تعلیم و تربیت و نهاد علم و فن و هنر خواهد گذاشت. پس جامعه شناسی دینداری اثر دینداری (در ساحت دین) را در شش نهاد دیگر بررسی می کند.
وی افزود : البته باید توجه کرد که در بررسی جامعه شناسی دینداری، این ارتباط یک طرفه است یعنی جامعه شناسی دین، فاعل شناخت و الهیات متعلق شناخت است و ثانیا این ارتباط سنجشگری است یعنی ارتباطی که جامعه شناس ضعف و قدرت مدعیات الهیاتی را می سنجد، اما این جا ممکن است سوال شود چرا جامعه شناسی دین ارتباطش را با الهیات بررسی می کند نه خود دینداری؟ پاسخ آکادمیک آن است که در آکادمی ها یک دیسیپلین را مورد بررسی قرار می دهیم و دینداری یک رشته علمی نیست اما الهیات یک دیسیپلین یا رشته علمی است. ثانیا از دید انتولوژیک(وجود شناختی) دینداری افراد یک جامعه تحت تاثیر الهیات الهیدانان آن جامعه است و از این رو جامعه شناس باید به الهیات بپردازد.
استاد ملکیان سپس به سه شکل سنجشگری اشاره کرد و گفت : این سه سنجشگری سه اثر مهم دارد که عبارتند از: (1) جامعه شناسی دین معتقد است که دین همیشه در یک بافت اجتماعی ظهور پیدا می کند. پس پرسش ایی از این دست مطرح می شوند که آیا پاسخهایی که دین به مشکلات اجتماعی داده است کافی است؟ آیا این مشکلات را رفع کرده است؟ گاهی این سنجشگری به مسئله ارتباط بر می گردد. یعنی آیا پاسخ دین به مشکلات امروزین نهادهای شش گانه مرتبط است یا نه؟ از منظر جامعه شناسی دین بسیاری اوقات مدعیات دین فارغ از صدق و کذب ارتباطشان را با مسائل روزمره از دست داده اند؛ (2) دومین سنجشگری که به مسئله صدق و کذب ربط می یابد بحث خاستگاه ها و منشاء آرا و عقاید دینی است. اثر این سنجشگری در صدق و کذب آن است که وقتی که خاستگاه پست و حقیر باشد نوعی سایه شک بر صدق و کذب آرای آن دین می افتد. در برابر این سنجشگری دو واکنش الهیدان عبارت است از این که یا ادعا کند که منشاء و خاستگاه سخن ربطی به صدق و کذب ندارد؛ (3) جامعه شناسی دین نشان می دهد که آثار و نتایج آموزه های دین در جامعه منفی است.
وی با تمایز گذاشتن میان آثار و نتایج و لوازم دینداری گفت : لوازم اموری هستند که آگاهانه و به صورت روشن از دل یک آموزه بیرون می آیند، اما آثار و نتایج اموری هستند که ناآگاهانه و ناخواسته در پی یک آموزه بوجود می آیند. از این رو جامعه شناسی دین به بررسی آثار و نتایج ناخواسته این امور می پردازد و از این آثار و نتایج نقب می زند به صدق و کذب آن آموزه ها. البته منفی بودن گاهی به معنای آن است که با آموزه های و پیش بینی های خود دین ناسازگار است و گاهی این آثار و نتایج با پیش بینی های دین ناسازگار نیست و وجدان اخلاقی جامعه آن ها را نمی پذیرد.
استاد ملکیان در پایان گفت : اگر الهیات بخواهد دو ویژگی داشته باشد یعنی اولا واقعا در جامعه حضور داشته باشد و الهیات عمل باشد و نه فقط دینی شناسنامه ای و ثانیا نقادی از خود را جدی بگیرد باید از جامعه شناسی دینداری استفاده کند، اما اگر نخواهد این دو ویژگی را داشته باشد باید بهراسد از کاری که جامعه شناسی دین می خواهد درباره او بکند.
نظر شما