گروه جامعه؛ میلاد سعیدی: خودآگاهی یا ماهیت ذهن یکی از مهمترین بحثهای فلسفه ذهن و روانشناسی است. خودآگاهی دانش و ادراکی است که فرد از خود دارد. به عبارتی، آگاهی از خود شامل شناخت ما از خودمان است و افزایش آن به معنای آن است که فرد تصویری روشن از ویژگیها، ارزشها، نگرشها، علایق و نیازهایش داشته باشد.
اکثر ما فقط در مورد ویژگیهای کلی و عمومی خود از جمله سن، جنسیت، وضعیت شغلی و ... خود صحبت میکنیم و از ویژگیهای شخصیتی و رفتاری خود اطلاعات کافی و مناسبی نداریم. به عنوان مثال نمیدانیم که چه کارهایی را خوب میتوانیم انجام دهیم، چه ویژگیهای اخلاقی منفی داریم، چه آرزوهای و اهدافی برای زندگی خود داریم، علایق و اولویتهای زندگی ما چیست و چه چیزهایی ما را ناراحت یا خوشحال میکند و این به ضعف وا در آگاهی از خود باز میگردد.
آگاهی داشتن از خود، پیشنیاز دیگر مهارتهای زندگی است چراکه افراد برخوردار از کارکرد سالم، دید دقیقی از خود دارند. اگرچه گاه دشوار است، ما آنچه را که واقعا هستیم ببینیم و باز هم نسبت به آن صبور و شکیبا باشیم. رشد خود آگاهی به فرد کمک میکند تا دریابد تحت فشار روانی قرار دارد یا نه و این معمولا پیش شرط و شرط ضروری روابط اجتماعی و روابط بین فردی موثر و همدلانه است. بنابراین کسب این مهارت نقش مهمی در سلامت و بهداشت روان ما دارد.
در بررسی پارادایم های حاکم بر علوم انسانی به ویژه حوزه روانشناسی و جامعه شناسی با پارادایمی مواجه هستیم تحت عنوان سازه گرایی شخصی که به نظر اصیل تر و مردمی تر از سایر پارادایم ها است، ریشه این پارادیم را میتوان در تفکرات فرهنگی و هنری پست مدرن و به ویژه مکتب وجودی فرانسوی که در راس آن ژان پل سارتر است جست و جو کرد. اساسا این پارادایم معتقد به تنهایی انسان در انتخابگری است و در عین حال معتقد است حقیقت ماهیتی سیال در جامعه دارد و باید در بهترین نقطه زندگی اجتماعی با آن روبه رو شد که این نقطه گویی همانا خودآگاهی فردی باشد.
خودآگاهی در اینجا مراد است از زمان و مکان و سطح کنشگری در بستر اجتماع که بعضا با سازه گرایی اجتماعی اشتباه گرفته میشود. بسیار روشن است که آگاهی در زندگی اجتماعی موجب هزار و یک سود و منفعت در زندگی اجتماعی است. اما باید توجه داشت آگاهی در مسائلی چون سبک زندگی ، جامعه فرهنگی ، آسیبهای اجتماعی ، خانواده و....اگر مجهز به سلاح خودآگاهی در سطح فردی نشده باشد همچون یک کالبد عظیم و از درون خالی رشد می کند که نتیجه اش در ابتدایی ترین شکل نابودی هنجارهای اجتماعی و در طولانی مدت هویتی سرگردان است که حتی در سطح شخصی معادله ای مشخص ندارد چه برسد در سطح اجتماعی که خیلی دور از ذهن است.
در پایان باید گفت که نظریه پردازی در حوزه خودآگاهی فردی با ریشه فلسفی در زندگی اجتماعی قدرت جریان سازی عمیقی را در آینده پژوهی خواهد داشت.
کارشناس ارشد مشاوره خانواده دانشگاه علامه طباطبایی
نظر شما