سلسله مباحث مهدویت-۹؛

امام همتای پیامبر است جز در وحی تشریعی/ ویژگی های امام در روایات

امام همتای پیامبر است جز در وحی تشریعی/ ویژگی های امام در روایات

امام صادق(ع) می فرماید پایین ترین درجه معرفت نسبت به امام این است که امام همتای پیامبر است غیر از اینکه به او وحی تشریعی نمی شود.

به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر جلسه نهم از سلسله مباحث مهدویت است که توسط حجت الاسلام سیدمحمدباقر علوی تهرانی ایراد شده است.

کتاب احقاق الحق کتابی است مربوط به شهید قاضی نورالله شوشتری که ۲۶ جلد تالیف گردیده و مناقب اهل بیت در این کتاب از منابع عامه جمع آوری شده است. روایتی که می خواهم عرض کنم در جلد ۹ کتاب احقاق آمده است. مولف از کتاب مناقب المرتضویه محمدصالح حنفی ترمذی ایی روایت را نقل می کند. اهمیت کتاب احقاق این ایت که وقتی روایتی را از کتب عامه نقل می کند، اطلاعات جزئی آن کتاب را نیز ذکر می کند.

پیامبر فرمود «إنَّ اللهَ لَهُ الْحَمْدُ، عَرَضَ حُبَّ عَلِیٍّ وَ فاطِمَه، وَ ذُرّیَّتِهما عَلی الْبَرِیَّه فَمَنْ بادَرَ مِنْهُمْ بِالإجابَه جَعَلَ اللهُ مِنْهُمْ الرُّسُلَ، وَ مَنْ أجابَ بَعْدَ ذلِکَ جَعَلَ مِنْهُمْ الشِّیعَه وَ إنَّ اللهَ جَمَعَهُمْ فِی الْجَنَّه.» یعنی خداوند که حمد وستایش بر او باد دوستی علی و فاطمه و ذریه آن دو را بر همه انسان ها عرضه داشت اول کسانی که آن را پذیرفته اند به عنوان رُسُل (رسولان) انتخاب شدند و پس از آنان، کسانی که آن را پذیرفته به عنوان «شیعه» برگزیده شدند و خداوند در بهشت همه آنان را جمع خواهد کرد.

پیدایش شیعه در عصر رسالت است اما تعهدش در همان مقطعی است که ما قالوا بلی گفته ایم. همانجا که ما میثاق به توحید و ربوبیت خدا بسته ایم به استناد این روایت ما تعهد به ولایت علی ابن ابی طالب(ع) و ذریه اش را در همان عالم بسته ایم.

این تعهد حتی در قبل از تکون عالم ماده و در عالم ذر است. بحث عمیقی وجود دارد که شهادت به وحدانیت حضرت حق و نبوت پیامبر و ولایت ائمه اولاً امری است فطری و ثانیاً در عالم ذر اتفاق افتاده است.

بنابراین میثاق شیعه در عالم ذر است ولی پیدایش آن در عصر رسالت بوده است.

گفتیم که شاخصه این تشیع بحث امامت است. شیعیان امام را جامع رهبری مسائل دین و دنیای مردم می دانند. از همین جهت است که چون امامت منصبی الهی است و جانشینی پیامبر بوده و استمرار نبوت است بنابراین برای امام خصائص و ویژگی هایی قائل اند.

اهل سنت امام را همان خلیفه در نظر می گیرند و برای خلیفه هیچ ویژگی خاصی قائل نیستند. از این جهت هیچ ابایی ندارند که مثلا بگویند یزید خمار یا میمون باز بوده است.

شیعیان برای امامت ویژگی قائل است چون امامت استمرار نبوت است و جانشین و پیامبرش باید تناسبی داشته باشند. حال این ویژگی ها چیست؟ ما در روایات متعدد راجع به ویژگی های امام روایات زیادی داریم.

از امام صادق روایت شده است که «أَدْنَی‌ مَعْرِفَةِ الإمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِیِّ إلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ» پایین ترین درجه معرفت نسبت به امام این است که امام همتای پیامبر است غیر از اینکه به او وحی تشریعی نمی شود.

اما امام با منبع غیبی ارتباط دارد و در این تردیدی نیست. امام خمینی در کتاب انسان کامل خود روایتی از اصول کافی استشهاد می کند که در زمان رحلت پیامبر جناب جبرئیل برای عرض تسلیت به صدیقه طاهره(س) مکرراً خدمت آن حضرت شرفیاب می شد و مطالبی را برای ایشان مطرح می کرد که به صحیفه فاطمیه معروف شد. ارتباط با عالم غیب توسط امام بوده است ولی دریافت وحی تشریعی نبوده است.

دریافت دین ۲۷ رجب آغاز شد و ۲۸ صفر با رحلت پیامبر تمام شد. غیر از دریافت وحی، تمام خصوصیاتی که پیامبر دارد، ائمه هم دارند.

در هیچ کتابی از کتب شیعه پیدا نمی کنید که شیعه اعتقاد داشته باشد امام، منصب رسالت دارد. همتا بودن امام با پیامبر به معنی این است که ویژگی های پیامبر را دارند.

اهل سنت به ما تهمت می زنند که شما معتقدید نبوت باید به علی(ع) می رسیده ولی نرسیده است! ما هیچگاه چنین اعتقادی نداشته ایم.

این روایتی که عرض می کنم هم از عامه و هم از شیعیان نقل شده و منشاء صدور آن ۱۴ واقعه خاص بوده است که حضرت رسول اکرم به وضوح به امیرالمومنین فرموده اند که «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنـّه لانَبیّ بَعدی‌» یعنی ما برای امیرالمومنین، مناصب هارون را قائل هستیم ولی منصب نبوت را قائل نیستیم. همتا بودن به معنی همتایی در ویژگی هاست نه در مسئولیت ها. در ویژگی ها مثل پیامبر اند نه در مسئولیت ها. وظیفه و مسئولیت پیامبر، نبوت است.

امام وظیفه اش حفظ آن شریعت است نه آوردن آن شریعت. ولی برای حفظ آن شریعت ویژگی هایی لازم است که این ویژگی ها شبیه همان آورنده است. ما پیامبر را آورنده و شارع شریعت می دانیم و امام را حافظ شرع می دانیم.

روایت های متعددی که وجود دارد قابلیت های متعددی از امام را بیان می کند اما من در این جا به چند مورد از آن اشاره می کنم.

همچنانکه پیامبر برگزیده خداست، امام هم برگزیده خداست. نه امام را می شود با انتخابات انتخاب کرد و نه می شود او را عزل کرد و نه پیامبر. ما از ازل ۱۲۴هزار پیامبر داشتیم و کم و زیاد نمی شود. امام هم همینطور است.

سوره آل عمران آیه ۴۴ می فرماید «لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَی المُؤمِنینَ إِذ بَعَثَ فیهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم یَتلو عَلَیهِم آیاتِهِ وَیُزَکّیهِم وَیُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَالحِکمَةَ وَإِن کانوا مِن قَبلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ» خداوند بر اهل ایمان منت گذشت چون از بین آنها برانگیخت فرستاده ای که از جنس همان مردم است. نکته این است که خدا این کار را کرده است یعنی خدا رسول را برانگیخته است.

همین مسئله در مورد امام وجود دارد. در سوره مبارکه مائده ۶۷ می فرماید «َیا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ» ای رسول آنچه ما به تو نازل و وحی کردیم را ابلاغ کن. یعنی آنچه به پیامبر ابلاغ شده از ناحیه خدا بوده و همگان بر این مسئله تاکید دارند که این آیه در مورد غدیر و وصایت امیرالمومنین بوده است. پیامبر هیچ حقی ندارد که کسی را انتخاب کند. همانطور که خدا پیامبر را انتخاب می کند، خداوند امام را انتخاب می کند.

همچنانکه پیامبر در مسئولیت خود باید معصوم باشد امام هم باید معصوم باشد. در سوره نجم آیات ۳ و ۴ آمده است که پیامبر «ما ینطق عن الهوی» است و سخنی از روی هوا و هوس نمی گوید «ان هو الا وحی یوحی» بلکه هرچه که می گوید وحی ای است که ما به او فرستادیم. به همین دلیل است چند نکته در مورد کلام پیامبر در قرآن کریم آمده است. چون حرفی را که می زند حرف خداست قرآن می فرماید «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ‌» هر چه را که گفت قبول کنید و هر چه که شما را از آن بازداشت بپذیرید. به همین دلیل سوره احزاب پیامبر را اسوه حسنه می خواند.

در سوره احزاب آیه ۳۶ می فرماید «و مَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَی اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِینًا» مومنین در مقابل فرامین رسول گرامی مسلوب الاختیار هستند. چون پیامبر از روی هوی و هوس حرف نمی زند. هر کس نافرمانی کند به گمراهی دچار شده است.

در سوره حجرات آمده است «لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ» خود را مقدم بر خدا و رسول ندانید. چون او معصوم است.

همچنانکه پیامبر معصوم است، امام هم معصوم است. به استناد سوره احزاب آیه ۳۳ که می فرماید «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» خدا اراده کرده است که رجس و تمام پلیدی ها در تمام طبقات از اهل بیت پاک باشد.

مصداق این آیه چه کسانی هستند؟ به اجماع مفسرین شیعه و سنی قطعاً و یقیناً اهل بیت مصداق این آیه هستند فقط تنها اختلافی که وجود دارد این است که آیا همسران پیامبر هم جز این آیه اند یا نه؟ اکثریت اهل تسنن این را رد می کنند.

در تفسیر همین آیه در تفسیر درالمنصور مربوط به ملاجلال سیوطی که از عالمان سنی است ۲۰ روایت نقل شده است. ۱۵ روایت به استناد ابن عباس و طلحه و عایشه و... که شخصیت های مهمی برای آنها هستند آورده که پیامبر این را فرموده که مصداق این آیه فقط ۵ تن هستند. ۴ روایت را نقل می کند که فقط از راوی، مثلا ابن عباس و آن را به پیامبر متصل نمی کند که می گوید فقط شامل زنان پیامبر می شود و یک روایت هم می گوید که مصداق اهل بیت هم زنان و هم ۵ تن هستند.

همسران پیامبر ام المومنین هستند اما آیا معصوم هم هستند؟

من از شواهد التنزیل حسکانی نکته ای را بیان می کنم. جعفر ابن ابی طالب برادر امیرالمومنین که شخصیت مهمی است نقل می کند من در خانه پیامبر بودم و پیامبر فرمود برو و فاطمه و علی و حسن و حسین را بیاور. آنها که آمدند پیامبر عبای یمانی را بر سر خود انداختند و دستان مبارک را به آسمان دراز کردند و فرمودند «خدایا هر رسولی اهلی دارد و اینها اهل من هستند.» جعفر می گوید پس از آن آیه «انما یریدالله ...» بر پیامبر نازل شد.

جعفر می گوید که این حادثه در منزل زینب بنت جحش همسر پیامبر واقع شد. همسر پیامبر جلو آمد و گفت من هم به اینجا بیایم؟ پیامبر فرمود مسیر تو مسیر درستی است ولی جز این جمعیت نیستی.

در کتاب های تفسیری نوشته اند بعد از نزول این آیه به اندازه ۴۰ روز، ۶ ماه، ۸ ماه یا ۹ ماه برای نماز صبح یا برای همه نمازها، پیامبر به در خانه فاطمه زهرا(س) می رفتند و آنها را به «اهل بیت» خطاب می کردند و آیه تطهیر را می خواندند.

اینکه آیا همسران پیامبر جز این اهل بیت هستند یا نه در سوره تحریم آیات ۳ و ۴ در مورد دو تن از زنان پیامبر می گوید «ان تتوبا...» یعنی اگر توبه کنید؛ که یعنی حتما لغزشی داشته اند که قرآن می فرماید توبه کنید. لغزش داشتن با عصمت داشتن منافات دارد.

پس همانطور که پیامبر معصوم است امام هم به استناد آیه ای که ذکر شد، معصوم است.

سومین ویژگی واجب الاطاعه بودن است. در سوره نسا آیه ۵۹ آمده که «اطیعوالله و اطیعواالرسول» وجوب اطاعت در آیات دیگری هم آمده است «و من یطع الرسول فقد اطاع الله» که اطاعت پیامبر اطاعت خداست.

ائمه هم واجب الاطاعه هستند که در آیه ۵۹ نساء آمده است «اطیعوالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منکم» ما در مورد اولی الامر دو بحث داریم. اول اینکه اینها چه کسانی هستند و ثانیا چه ویژگی هایی دارند.

جابرابن عبدالله انصاری می گوید وقتی این آیه نازل شد نزد پیامبر رفتم و عرض کردم اولی الامر چه کسانی هستند؟ پیامبر فرمودند « هُمْ خُلَفَائِی یا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِینَ بَعْدِی أَوَّلُهُمْ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَینُ ثُمَّ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی الْمَعْرُوفُ فِی التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِکهُ یا جَابِرُ فَإِذَا لَقِیتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِی بْنُ مُوسَی ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی ثُمَّ عَلِی بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی ثُمَّ سَمِیی وَ کنِیی حُجَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ بَقِیتُهُ فِی عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الَّذِی یفْتَحُ اللَّهُ عَلَی یدِهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ذَاک الَّذِی یغِیبُ عَنْ شِیعَتِهِ غَیبَةً لَا یثْبُتُ عَلَی الْقَوْلِ فِی إِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِیمَانِ.»

پیامبر نام می برد که ما بدانیم هارون الرشید و یزید و ... اولی الامر نیستند. این حدیث اولی الامر را نام می برد که واجب الاطاعه اند. خدا به طور مطلق فرموده که از آنها اطاعت کنید.

در اعراف آیه ۲۸ فرموده که خدا امر به بدی نمی کند. این دو آیه را که کنار هم بگذارید اگر اطاعت به طور مطلق از اولی الامر واجب است و خداوند امر به بدی نمی کند پس اولی الامر هرگز امر به بدی نخواهند کرد پس یعنی معصوم اند.

کد خبر 4338729

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha