به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از مصطفی دلشاد تهرانی در مورد جایگاه عدالت اقتصادی است که در ادامه می خوانید؛
عدالت اقتصادی، وجهی از عدالت است که بر زندگی همگان تأثیر اساسی دارد، و صلاح و سامان آن، یا تباهی و نابسامانی آن به شدّت همه عرصههای زندگی را سمت و سو میدهد. عدالت اقتصادی در نگاه امیرمؤمنان علی(ع) چنان مهم و اساسی تلّقی شده است که آن حضرت حکومت را پذیرفت تا ستمهای اقتصادی را برچیند و عدالت اقتصادی را حاکم سازد، چنانکه در خطبه شقشقیه که دلیل پذیرش حکومت را از جانب خود بیان کرده، فرموده است :
«أمَا وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ، وَ بَرَأَ النَّسَمَة، لَوْ لاَ حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ، وَ مَا أَخَذَاللهُ عَلَیالْعُلَمَاءِ أَلاَّ یُقَارُّوا عَلَی کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لاَ سَغَبِ مَظْلُومٍ لاََلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا، وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا.»
نهج البلاغه ، خطبۀ ۳
بدانید، به حقّ آن که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر مردمان چنان حاضر نمیشدند و با اعلام وجود ناصران، حجّت را بر من تمام نمیکردند، و اگر خداوند از عالمان پیمانی سخت نگرفته بود که در برابر پرخوری ستمگر و گرسنگی ستمدیده هیچ آرام و قرار نگیرند، بیتأمّل ریسمانِ مهارِ حکومت را بر گردنش میافکندم و با همان جام نخست آخرش را هم سیراب میکردم (حکومت را نمیپذیرفتم و چون گذشته خود را به کناری میکشیدم).
امام علی(ع) به صراحت اعلام میدارد که حکومت را پذیرفت تا به بیعدالتی و ستمگری اقتصادی که شاخصه آن پرخوری ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان است، پایان دهد. این امر پیوسته دغدغه امام(ع) و مایه نگرانی و رنج او بود، چنانکه فرمود :
« وَلکِنَّنِی آسَی أَنْ یَلِیَ أَمْرَ هذِهِ الاُْمَّةِ سُفَهَاءُهَا وَ فُجَّارُهَا، فَیَتَّخِذُوا مَالَ اللهِ دُوَلا، وَ عِبَادَةُ خَوَلا، وَ الصَّالِحِینَ حَرْبًا، وَ الْفَاسِقِینَ حِزْبًا.»
همان ، نامۀ ۶۲
لیکن آنچه مرا اندوهگین میکند، آن است که کار سرپرستی این امّت به دست نابخردان و نابکارانشان بیفتد. در نتیجه، دارایی خدایی (اموال عمومی) را دست به دست میان خود بگردانند، و بندگان او را به بندگی خویش درآرند، و با شایستگان به دشمنی و پیکار برخیزند، و با تبهکاران به ساختن دار و دسته بپردازند.
حاکم شدن نابخردان و نابکاران، مایه تباه شدن دارایی مردمان و له شدن ایشان است؛ و این همان چیزی است که امام(ع) را در اندوه فرو میبرد. هر جا بیعدالتی و ستمگری اقتصادی سر برآوَرَد، انسان و انسانیت را به تباهی و نابودی میکشاند. امیرمؤمنان علی(ع) در سخنی دردمندانه در این باره چنین گفته است :
«وَ قَدْ أَصْبَحْتُمْ فِی زَمَنٍ لاَ یَزْدَادُ الْخَیْرُ فِیهِ إِلاَّ إِدْبَارًا، وَلاَ الشَّرُّ إِلاَّ إِقْبَالاً، وَ لاَ الشَّیْطَانُ فِی هَلاَکِ النَّاسِ إِلاَّ طَمَعًا. فَهذَا أَوَانٌ قَوِیَتْ عُدَّتُهُ، وَ عَمَّتْ مَکِیدَتُهُ، وَ أَمْکَنَتْ فَرِیَسَتَهُ. اِضْرِبْ بِطَرْفِکَ حَیْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ، فَهَلْ تُبْصِرُ إِلاَّ فَقِیرًا یُکَابِدُ فَقْرًا، أَوْ غَنِیًّا بَدَّلَ نِعْمَةَ اللهِ کُفْرًا، أَوْ بِخَیلاً اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللهِ وَفْرًا، أَوْ مُتَمَرِّدًا کَانَ بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَوَاعِظِ وَقْرًا.»
همان ، خطبۀ ۱۲۹
شما در روزگاری هستید که خوبی در آن پشت کرده و همچنان میرود، و بدی روی آورده و پیش میدود؛ و طمع شیطان در تباه کردنِ مردمان بیشتر میشود. این روزگاری است که ساز و برگ شیطان قویتر گردیده، و فریب نیرنگش فراگیر گشته است، و شکارش در دسترس او قرار گرفته است. گوشه چشمت را به هر سو که خواهی به مردم بیفکن! آیا جز مستمندی میبینی که با فقر دست به گریبان است؛ یا توانگری که با نعمتِ خدا در کفران است؟! یا آن که دستِ بخشش ندارد، و ندادنِ حقِّ خدا را افزونی مال به حساب آرد، یا گردنکشی که از سخن حق روگردان است، گویی گوش او از شنیدن پندها گران است؟!
هیچ ستمی بر آدمیان تباهکنندهتر از ستم اقتصادی نیست؛ و از این روست که در آموزههای امام علی(ع) چیزی گزندهتر از آن معرفی نشده است، و آن حضرت حکومت را میخواست تا ظلم اقتصادی را دگرگون کند که با وجود آن، مسیر زندگی انسانی و ایمانی، و راه بردن به کمالات بایسته و شایسته، سخت دشوار است. امام(ع) چنین دغدغهای داشت؛ و این دغدغه هر انسان آزاده و عدالتخواهی است.
نظر شما