خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ -مجید سلیمانی ساسانی*
وقتی از «هویت شخصی» سخن میگوییم، دقیقاً درباره چه چیزی حرف میزنیم؟ و این هویت شخصی در گذر زمان دارای چه تطوراتی بوده است؟ این سؤالات، مانند بسیاری از مسائل در علوم انسانی، پاسخی مطلق ندارد. اما همینقدر میتوانیم ادعا کنیم که هویتهای شخصی، بیش از آنکه از «مشابهت» ناشی شود، از «تمایزات» سرچشمه میگیرد. این تمایز میان نوع بشر است که هر فرد را در «مقایسه» با دیگران، صاحبت هویتی متفاوت میکند. در عالم سنت، هویت شخصی افراد مبتنی بر «نقشهای اجتماعی» آنان و همچنین در ارتباط با «هویتهای دینی، قومی و فرهنگی» تعریف میشد و بهگونهای بنیادین «بحران هویت» وجود نداشت. در عالم تجدد نیز هویت شخصی با توجه به امکانهای جدیدی که از جهان برای انسان فراهم میکرد بازتعریف میشد.
اما حال با توجه به تحولات جدید در روابط و شبکههای اجتماعی – خصوصاً شبکه تصویری اینستاگرام – چه وضعیتی در هویت شخصی رخ میدهد؟ اینستاگرام، جهان اجتماعی را مبتنی بر تصاویر، بازسازی میکند. تصاویری که از خلال تولید و مصرف حاد کاربران و بر اساس روابط شبکهای مجازی شکل گرفته است. بنابراین کاربران، هم خود و هم جهان پیرامون را از دیدگاه بصری مورد شناسایی قرار میدهند و از سوی دیگر، جنبههای غیربصری را نادیده میگیرند. درحالیکه هویتهای شخصی، حاوی جنبههای جدیتر و فراتر از تصاویر پردازش شده در اینستاگرام هستند. خواهناخواه، طی این پردازش و تصویرسازی از واقعیت اجتماعی، هم با «اختلال» و هم «نادیدهانگاری» و «تحریف» مواجه هستیم.
کاربران شبکههای اجتماعی تصویری، با تولید تصویر و ایجاد تمایز و توجه، مداوماً سعی میکنند به بخشی از «جامعه» تبدیل شوند. زیرا در هر صورت، احساس هویت شخصی، در رابطه مداوم دیالکتیکی بین فرد و جامعه، معنا و مفهوم مییابد. اما «کادربندی» شبکه ارتباطی تصویرمحور، در ایجاد این هویت شخصی و ارتباط با جهان پیرامون، اختلال ایجاد میکند. کاربران با تولید بیامان تصاویر، بیشتر به تقویت «خود» میپردازند و «مای جمعی» نیز در رابطهای قرار میگیرد که بیشتر در راستای تقویت خود است. «لایک» در پاسخ به لایک صورت میگیرد و نمیتوان نسبت وثیقی میان «هویت شخصی» و «هویت جمعی» یافت. نسبتی که نیروی محرکه و پیشبرنده جامعه است. در واقع، فاصله کاربران از یکدیگر، بهگونهای تداعی میشود که نمیتواند دیالکتیک فرد و جامعه را محقق کند. نتیجه آن میشود که کاربر، هم در شبکه اجتماعی مجازی و هم در عالم واقع، از دیگران جدا میافتد و حتی نمیتواند به هویت شخصی پیشین خود در واقعیت برگردد. بنابراین بخشی از «هویت شخصی» در خلال شبکه اجتماعی مجازی تصویرمحور از دست میرود. اما همانگونه که بخشی از هویت شخصی از دست میرود، بخشی نیز به هویت شخصی اضافه میشود! این اضافات به «نظم مجازی» در ذات شبکههای اجتماعی دیجیتالی برمیگردد. در واقع، امکانات فنی این فضا را فراهم میکند که انسانها، بیش از توانایی ارتباطی شخصی مبادرت به ارتباط با دیگران کنند. خصلتی که به بحث «انتشار» بر میگردد و از ارتباطات جمعی و یا تودهای ناشی میشود و هرگز در شکلگیری هویت شخصی و نسبت آن با هویتهای جمعی، کارکرد خود را ایفا نمیکند.
به واقع، کاربر در شبکه اجتماعی تصویری، بیشتر مخاطب خویشتن است و با خود گفتگو میکند. «کامنت»ها و «لایک»ها در جریان گفتگوی مجازی در شبکههای اجتماعی بهگونهای عمل نمیکنند که گفتگوی واقعی میان اعضای جامعه شکل گیرد و به نسبت گفتگوی واقعی، با اختلال ارتباطی بیشتری مواجهاند. در واقع، هویت شخصی به «تداوم کنشگری» فرد در جامعه بستگی دارد و علاوه بر آن، نیازمند «مراقبت» در فعالیتهای روزمره است. اتفاقی که کمتر در شبکههای اجتماعی تصویری مانند اینستاگرام رخ میدهد و کاربران نه به عنوان کنشگران، بلکه بهعنوان تولیدکنندگان حرفهای تصاویر از جهان عمل میکنند. در حالی که به علت خصلت مجازی و امکانهای جدید، رویکرد حرفهای اساساً مفهوم «مراقبت» را دچار تحول میکند و به آن خصلت اقتصادی و بازاری میدهد (مراقبت از استانداردهای اخلاقی به مراقبت از آمار «ویو» مبدل میشود).
نهایتاً آنکه هویت شخصی، نوعی خودآگاهی در نسبت با هویت جمعی محسوب میشود. با نگاهی انتقادی، نیازمند تأمل بیشتری در تطور مفهوم هویت شخصی بهواسطه تحولات جهان جدید هستیم و خصلت تصویری و کادربندیشده از جهان جدید - که به واسطه شبکههایی مانند اینستاگرام پیش روی دیدگان بشر قرار داده شده – نیازمند بازتعریف و فهم مجدد انبوهی از مفاهیم است. مفاهیمی که نسبت انسان و شبکههای انسانی را با جامعه، فرهنگ، اقتصاد و ... متعین میکند.
* دانشآموخته دکتری علوم ارتباطات، مدرس و پژوهشگر
نظر شما