خبرگزاری مهر، گروه استان ها - کیمیا صادقی: زندگی پر فراز و نشیب اش از سال ۸۲ شروع شده بود و به زندگی در محله های قدیمی با کوچه پس کوچه های باریک و خانه های قدیمی عادت کرده بود، دو فرزند پسر داشت که در همین محله و با همین فرهنگ بزرگ شده بودند، ابوالفضل پسر بزرگ خانواده بود که ۱۳ سال سن داشت و گفت: ۱۱ سال داشتم که پدرم را از دست دادم از آن موقع چهار سال می گذرد.
مادر خانواده که خانم فرهادی صدایش می زدند ۳۸ سال بیشتر نداشت اما سنگینی بار زندگی چروک های زیادی روی پیشانی اش انداخته بود. از سال ۸۲ که همسرش بر اثر حادثه تصادف ضربه مغزی و پس از دوماه بیهوشی یک طرف بدنش فلج شده بود، خانم فرهای یک تنه بار مشکلات را به دوش کشیده و چرخ زندگی خود را با کار کردن در رستوران ها، تالار ها و... گردانده بود.
با یاد آور شدن خاطرات اشک در چشمانش حلقه می زد اما پر قدرت به سخن گفتن ادامه می داد، فرزندان نیز که واقف بر تمام داستان این زندگی خاکستری بودند این بار قصه زندگیشان را از زبان مادر می شنیدند.
خانه اجاره ای ۸۰ متری اش در کوچه های پر پیچ و خم محله مفت آباد قرار داشت خانه ای قدیمی با دیوارهای آجری که سه اتاق کوچک را در خود جای داده بود، در اتاق اول تلویزیونی کوچک وجود داشت با چند بالشت دست دوز و کمدی که روی آن آینه ای چوبی قرار گرفته بود.
دور تا دور اتاق دوم پر بود از بالش های تزئینی رنگارنگ که هر کدام حاصل سوزن زدن های خانم فرهادی در اتاق سوم بود، اتاقی که اگرچه از دیگر اتاق ها کوچکتر بود اما تاثیر بیشتری بر زندگی این خانواده سه نفره داشت؛ درون اتاق سه عدد چرخ خیاطی بود با صدها پارچه با رنگ ها و طرح های مختلف.
خانم فرهادی از اول برایمان گفت، از سال ۸۲، روزی که همسرش بعد از تصادف سختی که کرده بود و بعد از دو ماه بی هوشی، به هوش آمد و در کلام اول گفت«سیگار»!.
مادر خانواده گفت: همسرم اعتیاد داشت و زمانی که به هوش آمد پزشکان گفتند نباید هیچ بوی سیگار یا دودی به مشامش برسد تا بتواند مواد مخدر را ترک کند.
کاری که خواهرم پیشنهاد داده بود بسیار سبک تر از کار کردن در رستوران ها بود فقط برای این کار من هیچ سرمایه اولیه نداشتم اما با کمک مالی خواهر و برادرم توانستم چرخ خیاطی بخرم و با مقداری پارچه کار جدید خود را آغاز کردم
وی ادامه داد: همان اوایل که قدرت تکلم خود را از دست داده بود خیلی بهتر می توانستیم او را از هرگونه مواد و سیگار دور کنیم اما بلافاصله پس از آنکه توانست صحبت کند اولین کلمه ای که به زبان آورد گفت «سیگار» و از همان لحظه به بعد سیاهی زندگیمان را گرفت.
خانم فرهادی گفت: در آن زمان من علاوه بر خرج منزل و مدارس بچه ها باید برای او مواد مخدر نیز تامین می کردم و اگر این کار را انجام نمی دادم او با ناسزا گفتن و داد و بی داد من و فرزندانم را اذیت می کرد؛ حتی چندین بار از او خواستم که ترک کند اما می گفت نمی تواند و اگر ترک کند قطعا می میرد.
همسرش نیز بعد از مدتی درگذشت و خانم فرهادی به زن سرپرست خانوار تبدیل شد.
بعد از مدتی خواهرم به من پیشنهاد داد که کار کردن در رستوران ها را کنار بگذارم و به کسب و کار خانگی مشغول شوم تا بتوانم کنار فرزندانم باشم و از آنها مراقبت کنم، کاری که خواهرم پیشنهاد داده بود بسیار سبک تر از کار کردن در رستوران ها بود فقط برای این کار من هیچ سرمایه اولیه نداشتم اما با کمک مالی خواهر و برادرم توانستم چرخ خیاطی بخرم و با مقداری پارچه کار جدید خود را آغاز کردم.
زندگی جدید با بالشت های تزئینی
ریسک بزرگی بود و نمی دانستم دوختن و تولید بالشت های تزئینی می تواند زندگی ام را نجات دهد یا نه اما با تلاش و پشتکار خودم توانستم مشتریان زیادی را جذب کنم ابتدا با ۵۰ کیلو بار شروع کردم اما زمانی که دیدم تقاضا زیاد است به کمیته امداد مراجعه کرده و وامی گرفتم و توانستم دستگاه حلاجی بخرم که کار خودم را توسعه بدهم و مسئولان کمیته امداد نیز مرا تشویق کردند و مجوز کار دادند.
خانم فرهادی ادامه داد: تصمیم دارم با حمایت کمیته امداد و دیگر مسئولان بتوانم محیط کارم را از محل زندگی جدا کنم زیرا این حلاجی مشکلات تنفسی زیادی را برای فرزندانم به وجود می آورد.
اوایل امیدی نداشتم، خیلی تنها بودم و دیگر نمی توانستم بیرون از منزل کار کنم اما زمانی که کار جدیدم را شروع کردم و شور و شوق را در بچه هایم دیدم
مادر خانواده از نحوه توزیع محصولاتش در بازار گفت: به خیلی از مغازه داران محصولاتم را معرفی کرده و اگر مشتریان سفارشی داشته باشند مرا به آنها معرفی می کنند، از طرف کمیته امداد نیز نمایشگاه های مختلفی می زنند که محصولاتمان آنجا به فروش می رود در سایت ها و برنامه ها نیز آگهی هایم را زده ام که خوشبختانه فروش خوبی دارم و می توانم زندگی خودم و بچه هایم را اداره کنم.
فرزندانم امید را به من هدیه دادند
اوایل امیدی نداشتم، خیلی تنها بودم و دیگر نمی توانستم بیرون از منزل کار کنم اما زمانی که کار جدیدم را شروع کردم و شور و شوق را در بچه هایم دیدم، آنها مرا تشویق کردند، امید دوباره گرفتم و توانستم بلند شوم و با کار کردن جانی دوباره به زندگی از بین رفته مان بدهم.
علی فرزند کوچک خانواده گفت: دلم می خواهد وقتی بزرگ شدم برای مادرم تولیدی بزنم و مادرم را حمایت کنم تا بتواند کارش را توسعه دهد، مادرم خیلی برای من و برادرم زحمت می کشد.
بانوی کار آفرینی که اصالتا از قوم بختیاری است توانست با دوختن بالشت های تزئینی و با کیفت و زندگی بر باد رفته خود را باز گرداند و با امیدی که در چشمان فرزندانش می درخشید جان دوباره به زندگی اش تزریق کند او که هم اکنون زندگی خود را سرپا کرد بود تنها یک خواسته داشت آنهم اینکه بتواند خوشبختی فرزندانش را ببیند، آرزویی که برای کسی که با پشت کار و اراده قدم در راه موفقیت گذاشته بود هرگز محال نیست.
معاون اشتغال و خودکفایی کمیته امداد استان اصفهان در خصوص زنان سرپرست خانوار در اصفهان، گفت: ۵۲ هزار خانوار با سرپرستی زنان تحت حمایت کمیته قرار دارند که اگر بخواهیم برتعداد افراد حساب کنیم حدود ۱۰۴ هزار نفر زیر نظر کمیته امداد هستند.
وی ادامه داد: ۶۰ درصد از طرح های اشتغال کمیته را زنان سرپرست ارائه داده اند که در بعضی مواقع شاید مردان این خانواده طرح را اجرایی کرده باشند اما همسر آنها تحت حمایت کمیته امداد بوده اند.
میزان کمک مالی که از طرف کمیته امداد به هر خانواده اهدا می شود بسیار ناچیز است بنابراین بیشتر سعی بر این شده روی توانمندسازی و اشتغال خانواده ها کار شود
بهرام سواد کوهی افزود: کمیته امداد علاوه کمک های مالی و وام هایی که به این خانواده می دهد از لحاظ بیمه های تامین اجتماعی، بیمه درمانی و خرج تحصیل دانش آموران و دانشجویان خانواده کمکی را دریغ نخواهد کرد تا زمانی که درآمد آن خانواده به حداقل حقوق یک کارگر ساده برسد.
وی اظهار کرد: میزان کمک مالی که از طرف کمیته امداد به هر خانواده اهدا می شود بسیار ناچیز است بنابراین بیشتر سعی بر این شده روی توانمندسازی و اشتغال خانواده ها کار شود.
معاون اشتغال و خودکفایی کمیته امداد استان اصفهان در ارتباط با برگزاری نمایشگاه ها از سوی کمیته برای فروش محصولات خانواده ها گفت: بیشتر نمایشگاه هایی که برگزار می کنیم فصلی است که یکی از آنها همزمان با بازگشایی مدارس و دیگری حوالی عید نوروز برگزار خواهد شد.
وی با بیان اینکه خانواده ها ۶ ماه تا یک سال تحت حمایت کمیته امداد خواهند بود، ادامه داد: هر خانواده فرصت دارد شش ماه تا یکسال پس از اجرای طرح های کمیته، درآمد خود را به حداقل حقوق یک کارگر ساده برسانند و پس از آن از زیر نظر کمیته و طرح های اجرایی بیرون خواهد آمد.
زیر آسمان همین شهر، کم نیست خانه هایی که زنانش مثل خانم فرهادی، رنگ غصه ها را با ساختن یک قصه جدید کمرنگ می کنند زنانی که هرچند زمانی مسئولیت امرار معاششان بر عهده یک نهاد حمایتی بود اما امروز کار کردن و درست کردن کار برای دیگران جزئی از زندگی آنها شده است و آنقدر در این راه مصمم هستند که گویی تعهدی اجتماعی آنها را به سوی آفرینش شغل در همین شرایط سخت سوق می دهد.
نظر شما