۱۰ مرداد ۱۳۹۷، ۱۴:۰۷

حجت‌الاسلام سیدسجاد ایزدهی مطرح کرد؛

فرایند نهادینه‌شده تولید علم و بکارگیری آن در عرصه تجارت در غرب

فرایند نهادینه‌شده تولید علم و بکارگیری آن در عرصه تجارت در غرب

مدیرگروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: اندیشکده‌های مختلف در آمریکا چگونگی سلطه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را بررسی و بر اساس دانش‌های موجود غربی لیبرال آن‌ها را نهادینه می‌ کنند.

به گزارش خبرگزاری مهر، حجت‌الاسلام سیدسجاد ایزدهی، مدیرگروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفت‌گویی در رابطه با تأثیر رانتیر بودن دولت در ضعف‌ عملکردی نهادهای اندیشه‌ورز گفت: نفت را باید نقطه قوت در عین حال ضعف ایران دانست که عمیقاً دولت را وادار می‌کند تا بودجه‌اش را با فروش نفت تأمین کند و طبیعتاً چون ارتباط حداقلی از لحاظ بودجه با ملت دارد از حیث سیاستگذاری خود را ملزم نمی‌داند که عملکرد خود را در فرآیند مشورت و کمک از نهادهای اندیشه‌ورزی و کانال‌های علمی پوشش دهد.

وی ادامه داد: لذا با این شرایط شاهد یک دولت با نقشی از بالا به پایین هستیم که بودجه و ابزارهای هدایتی را در اختیار دارد و طبیعتاً سیاستگذاری را هم در دست دارد، بنابراین نتیجه این می‌شود که در حوزه سیاست و اجتماع کل جامعه برعهده دولت قرار می‌گیرد و دولت است که تصمیمات را از بالا اعمال می‌کند و عملاً مشاهده می‌کنیم که فرآیند تصمیم‌گیری دور از فضای نخبگانی است.

این کارشناس مسائل سیاسی افزود: در نظام جمهوری اسلامی طی سالیان اخیر توسعه علمی خود بوده اما با وجود اینکه آمار تولید مقالات علمی کشور بالا رفته است اما نتوانسته‌ایم علم را به یک کالا و یا تجارت تبدیل کنیم و از آن استفاده بهینه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی داشته باشیم؛ چرا که حلقه‌ای که بتواند این دانش‌ها و علوم و نگاشته‌ها را به یک نرم‌افزاری برای بهتر زندگی کردن و بهتر اداره کردن و کارآمدسازی جامعه تبدیل کند، وجود ندارد. جامعه غرب به این دلیل که مبنایش اقتصاد است، طبیعتا دانش را هم به اقتصاد تبدیل می‌کند و اقتصاد را هم تبدیل به اداره جامعه می‌کند و در فرایند اداره جامعه از آن استفاده می‌برد.

فرایند نهادینه‌شده تولید علم و بکارگیری آن در عرصه تجارت در غرب

ایزدهی با بیان این مطلب که نهادهای اندیشه‌ورز در غرب متکثر هستند، گفت: آن‌ها علم تولید شده را تبدیل به راهبرد و ابزار تجاری می‌کنند و سپس در اختیار کارگزاران قرار می‌دهند. همچنین در جامعه نخبگان گرد هم می‌آیند و از پایین علوم تهیه شده را پس از اینکه تبدیل به راهبرد کردند، ارائه می‌دهند و همین امر موجب می‌شود تا این نهادهای اندیشه‌ورز که رویکرد اقتصادی به علم دارند همچنان باقی بمانند و چون دولت‌ها کارشان اندیشه‌ورزی نیست و وظیفه دولت صرفاً اجرایی است، باعث می‌شود دولت برای پیشبرد راهبردهایش و تثبیت موقعیت و اعمال اقتدار، بقای این نهادها را تضمین کند.

مدیرگروه سیاست پژوهشگاه در رابطه با مشکلات ساختاری فضای اندیشه‌ورزی و ارتباط آن با رانتیر بودن دولت تصریح کرد: مشکل ساختاری ایران این است که چون همیشه دولت از بالا به پایین نگاه کرده‌ و به تعبیری دولت رانتیر بوده است، هیچگاه احساس نکرده باید از پایین جامعه شروع و از نهادهای اندیشه‌ورزی و علمی طلب راهکار و راهبرد کند. در مقابل دولت به واسطه همین درآمدهای نفتی فقط روزمرگی خود را تأمین کرده و کارآمدی خاصی از خود بروز نمی‌دهد، در حالیکه اساسی‌ترین نیاز بشر امروز تبدیل دانش به قدرت و راهبرد است تا در اختیار کارگزاران قرار گیرد.

وی افزود: امروز متأسفانه نهادهای تصمیم‌سازی که استراتژی کوتاه‌مدت و بلندمدت برای آینده نظام ارائه کنند، وجود ندارند البته نهادهای تصمیم‌گیر داریم که این نهادها نیز چون مبتنی بر تصمیم‌سازی‌های کارشناسی شده، دانش و پیشینه مشخص نیستند، همیشه در شرایط سکون قرار داریم و فضای تحول را مشاهده نمی‌کنیم. این وضعیت زمانی اصلاح خواهد شد که دولت حالت رانتی خود را از دست دهد و بقای او متکی به مردم باشد همچنان که در اسلام وجود و بقای نظام سیاسی مستند به مردم است.

این کارشناس مسائل سیاسی با ذکر مثالی تأکید کرد: در موضوع برجام کشورهای غربی اندیشکده‌هایشان را به کار گرفتند و این اندیشکده‌ها پیشنهادهای خود را اعلام کردند و بر همین اساس به هدایت‌کنندگان سیاست خارجی تبدیل شدند و بدین سبب این کشورها سود اقتصادی فراوانی را به دست آوردند. طبیعتاً دولت در غرب اجازه می‌دهد مسیر اداره کشور به نفع حداکثری باشد و برای اینکه سلطه حداکثری داشته باشد، مجامع دانشگاهی و پژوهشگاهی خود را پشتیبانی می‌کند و آن‌ها را آزاد می‌گذارد تا نظریه ارائه کنند تا این نظریه ضامن هژمونی این کشور باشد.

وی ادامه داد: در آمریکا اندیشکده‌های مختلف چگونگی سلطه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را بررسی می‌کنند و بر اساس دانش‌های موجود غربی لیبرال آن‌ها را نهادینه می‌کنند و اقتضائات بومی جهان مخاطب را مدنظر قرار می‌دهند که چگونه می‌توان بر اساس مدل بومی، کشور مورد نظر سلطه خود را گسترش دهند و یا چگونه باید نبض فرهنگی جهان سوم را در سال‌های آینده در دست گرفت.

ایزدهی اظهار کرد: دولت باید به جای صرف هزینه‌های بیهوده مثلاً اختصاص بودجه به مسافرت‌های بی‌فایده این بودجه‌ها را به اندیشکده‌ها اختصاص دهد و همچنین باید نهادهای فکرساز را آزاد بگذارد. همچنین نهادهای اندیشه‌ورز فقط تصمیم‌سازی می‌کنند و این دولت است که تنها موظف به تصمیم‌گیری است.

تأکید رهبر معظم انقلاب بر کرسی‌های آزاداندیشی در راستای استفاده بهینه از توان نخبگانی کشور

وی در رابطه با عدم تمایل برخی اندیشمندان دانشگاهی برای همکاری با دولت به منظور رفع مشکلات امروز کشور گفت: اینکه اندیشمندان کشورمان از ورود به مقوله ارائه نظریه‌پردازی و ترسیم راهبرد برای حل مشکلات و قرار دادن آن‌ها پیش روی دولت واهمه دارند به این دلیل است که اساس قدرت از بالا به پایین تزریق شده و از پایین به بالا درخواست نشده و اگر هم درخواستی بوده مقطعی، موردی و خصوصی است و همچنین جریان نبوده‌ در حالی که حاکمیت باید آن‌را به یک جریان تبدیل کند که رهبر معظم انقلاب اسلامی از آن تحت عنوان آزاداندیشی نام برده‌اند و تأکید ایشان بر ترویج کرسی‌های آزاداندیشی بوده تا مباحث مختلف مطرح شوند هرچند غلط هم باشند اما باید از داخل این بحث‌ها و گفت‌وگوها راهبرد داخلی و یا راهبرد خارجی بیرون بیاید.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این رابطه ادامه داد: اندیشمندان ما از فضای سیاست‌زده هراس دارند و ترس آن‌ها به خاطر اعمال قدرت از بالا به پایین توسط جناح‌های مختلف است و از طرف دیگر بودجه‌ در اختیار دولت بوده و همین هژمونی دولت را به خاطر مصلحت‌های کوتاه مدت تقویت می‌کند و اجازه نمی‌دهد تا اندیشکده‌ها آزادانه نظریه ارائه دهند. لذا باید توجه داشت که دولت به تنهایی نمی‌تواند این مشکل را حل کند بلکه مجموع نظام باید ورود پیدا کرد، اندیشکده‌ها را تقویت و یا نهادهای فکرساز کارآمد ایجاد کند و فضا به گونه‌ای شود که نهادهای فکرساز برای دولت تصمیم‌سازی کنند و در نهایت این کارگزاران باشند که تصمیم‌گیری می‌کنند. همچنین ضروری است که تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری به یکدیگر نزدیک و در یک مرحله سازمان‌دهی مشخص خبرگانی و تخصصی شود تا در نهایت بتوان گفت که نظام رو به رشد حرکت می‌کند، لذا برای حل این مشکل باید دولت و نظام همراهی کنند و کمی هم اندیشه‌ورزان کشور جسارت داشته باشند.

وی در رابطه با دلیل بی‌میلی مردم به جریانات سیاسی کشور گفت: در نظام غرب سرمایه‌ها به دانش تبدیل می‌شوند و دوباره از دانش سرمایه کسب می‌کنند اما در خاورمیانه به این مهم عمل نمی‌شود. در نظام سیاسی ایران، سیاست‌ها و مبانی عمدتاً خطی، جناحی، مقطعی و مبتنی بر قدرت است، بر خلاف نظام سیاسی آمریکا که مبتنی بر آموزه‌های لیبرالی است و به جمهوری‌خواه و دموکرات اجازه نمی‌دهد ذره‌ای از منافع ملی آمریکا عدول کنند و با وجودی که هر کدام از جناح‌ها اندیشمندان خاص خودشان را به کار می‌گیرند باید به این مورد توجه داشته باشند که اندیشمندی در فضای تصمیم‌سازی دارای اصول و چهارچوب‌هایی است که مصالح ملی را باید رعایت کند.

ایزدهی در پایان افزود: دلیل دل‌زدگی مردم از جناح‌ها به این خاطر است که جناح‌های سیاسی مصلحت خودشان را مدنظر قرار داده‌اند نه مصلحت ملی و مصلحت نظام، لذا وقتی مردم می‌بینند که جریانات سیاسی تصمیم‌سازی مبتنی بر علم انجام نمی‌دهند به تبع آن رفاه هم به ارمغان نمی‌آید، در نهایت دل‌سرد می‌شوند و به همین دلیل است که می‌بینیم در کشور یک شخص وابسته به یک جناح در انتخابات رأی می‌آورد و بدون کسب مشورت از اندیشمندان و نهادهای اندیشه‌ورز تصمیم‌گیری می‌کند و تصمیم خود را مقدم بر نظر این نهادها می‌داند و همین روند بی‌اعتمادی مردم را به جریانات سیاسی در پی خواهد داشت.

کد خبر 4362963

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha