به گزارش خبرنگار مهر، حسینعلی رمضانی، مدرس دانشگاه و کارشناس علوم انسانی یادداشتی درباره انسان و تحول در تکنولوژی رسانه...! نوشته است که در ادامه متن آن از نظر شما می گذرد؛
معنا برای رسیدن به عرصه فیزیک باید لایه های مختلفی را طی نماید. معنا، مضمون و نیت در پس پرده کلام و رفتار نهفته شده است. معنا، در عالمی فراتر از فیزیک و در ساحت متا و ماوراء وجودی ثابت دارد و به مدد شکار افراد قابل، از آنجا تنزّل کرده و در اینجا نمود یافته و یا از دید عرفا از درون انسان، چون چشمهای جوشان به منصه ظهور و وجود مادی، تجلّی می یابد. کلام، ظرفی است که معنا را در قالب صوت، سمع مخاطبین را هدف قرار می دهد.
رفتار، ظرف دیگری است که معنا در غالب تصویر، بصر مخاطبین را به خود معطوف می نماید. در کلام که امری شنیدنی بوده و در رفتار که امری دیدنی می باشد، باب هرمنوتیک باز است. باب تفسیری که لایه های مختلف درک و شناخت تا بطون مضامین و نیات و به تأویل که بیان کنندۀ اول معنا و مراد گوینده و کنشگر می باشد را می شکافد و در این سیر از ابزار معرفتی ملموس و محسوس و نیز عقل و برهان و در نهایت قلب و تهذیب بهره گرفته می شود.
معنا برای نمود و بازنمود خود، ناگزیر به تنزل یافتن در ظرف گفتار و رفتار خواهد بود. در سیر منطق هم شاهد گذر انسان غارنشین از ساحت انتقال معنا با تصویرسازی و علائم و اشارات میباشیم. در منطق ارسطویی، حاکمیت گزارهها در قالب مفاهیم، وظیفه انتقال معنا را در عصر یونان باستان تا عصر فلسفیدن انسانی شاهد بودیم. در سیر تکامل منطق، معنا پس از گذر از هندسه و مفهوم، میل به ریاضیات و عدد می گیرد. مفاهیم واسط معنا و عدد، پس از ورود منطق به ساحت عدد، نقش خود را کم می نمایند و دیگر با صفر و یک (۰&۱) باینری این امر مهم محول می شود. انسان ها در تکامل منطق ریاضی به فازی و طیفی دیدن معنا و تفسیر بین بود و نبود و است و نیست، می رسند. عقل مفهوم ساز و فلسفه باف، جای خود را به ذهن ریاضیمند و منطقی می دهد.
در این بین، انسان که از عصر فلسفه و مفهوم گذر می نماید و وارد عصر منطق و صورت پا می نهد، تحول عظیمی در فرآیند ارتباطات و انتقال اطلاعات و در کل معنا رخ می نماید. چه بسا دیگر باید از کلاس و تریبون که گوش مخاطب را هدف قرار داده بود باید به وادی رفتار که شامل؛ نور، صدا و حرکت می باشد پا نهد. تکنولوژی اطلاعات(IT) که بسترساز و ابزار جابجایی سریع و بی وقفه اطلاعات در عصر حاضر می باشد، برآمده از منطق و ذهن ریاضی و رسانه، ابزار رساننده پیام یا همان معنا به مخاطبین است. رسانه ای که از حالت تک بعدی و تک ساحتی به سوی چندبعدی و چندساحتی با کارکردهای (Function) متفاوتی به زندگی انسانها ملحق شد.
تکنولوژی های رسانه ای در عصر انفجار اطلاعات تا آنجا پیش می روند که از دید بنده دو ویژگی را به خود اختصاص می دهند؛ اول اینکه فاصله بین مجاز و واقع به حداقل ممکن خواهد رسید که در تکنولوژی بلوبیم(Blue Beam) نشانه ای از این دست تحولات می باشد و ثانیاً، ابزار و تجهیزات فنآوری اطلاعات و رسانه از حالت مجزا و جدا، در اندام و کالبد انسانها ملحق خواهند شد و نقش حواس را ایفا خواهند کرد و چه بسا جایگزین آنها خواهد شد؛ تکنولوژی نصب تراشه ها در سیستمهای مغزی انسانها و یا گوگل گلس (Google Glass)، نشان از این فرآیند تحولاتی تکنولوژی رسانه ای دارد. در نگاهی افراطی بنده، انسانها را در ترکیب زیست – فیزیک(Bio - Physic) و در اوج آن، ربات فیزیکال و مهندسی ژنتیک زیستی در ترکیبی نامتجانس میبینم که متخصصین با ترکیب قواعد فیزیک و زیست، ربات هایی شبیه انسان و انسان هایی شبیه ربات تولید می نمایند که هم این و هم آن و نه این و نه آن را نمایش می دهند.
انسانی در اعصار گذشته با ابزار رسانه ای ساده ای که ابتدایی ترین آن علامت و نشانه های طبیعی و تصویری بوده است انتقال پیام می داد؛ حال با همان تصویر ساکن به سمت تحرک و جان دادن(Animation) و فیلم و بازی و ترکیب آنها با یکدیگر در حوزه معرفت شناسی، تحولات عظیمی ایجاد نمود. انسان در سیر تکامل تکنولوژی رسانه در عرصه هستی شناسی نیز خود را خدای روی زمین فرض کرده و در ترکیب سه ابرعلم؛ فیزیک، زیست و شیمی به دنبال درهم تنیدن این علوم تا رسیدن به ساحت انسانی و تولید انسانهای رباتیک و رباتهای انسانی است.
در آن سو و فارغ از ابزار و بسترهای رساننده پیام، در تولید محتوای رسانه ها نیز باید منتظر نزدیک شدن عرصه تصویر و مفهوم به ساحت فیزیک و رفتار بود. پیام دهنده و پیام گیرنده به زودی در یک زمینه با هم روبرو خواهند شد. ترکیبی از فیلم و بازی(Game) شکل خواهد گرفت و مخاطب خود بازیگر اصلی یا مکمل یک ژانر سینمایی خواهد شد.
در چنین فضایی به میزان نزدیکی فضای مجاز با فضای واقع، باید منتظر اشتباه و خطای انسان ها بود. ترکیب مجاز و واقع برآیند ظهور قوه خیال در عرصه مجاز می باشد. چشمها و گوشها، به جای دیدن و شنیدنهای واقعی، میل به تصویر و متنهای مجازی یافته و قوه قضاوتی از برهان و قیاس عقلی، به وهم و خیال متمایل خواهند شد. عقل مشوب به وهم می شود و عرصه و ساحتی که شیطان با بزار قوه وهمیه با اغواگری و وسوسه، زینت بخش رفتار و گفتار، نقشآفرین اصلی هستی، خواهد شد. پدیدهها، روابط و قواعد حاکم بین آنها به نحوی دیگر هویت مییابد. میزان انحراف مجاز با واقع از خط معیار حق و حقیقت، چه بسا تا ۱۸۰ درجه اختلاف یابد.
انسان محکوم تکنولوژی رسانه ای در عصر حاضر، بیشترین زمان و مکان خود را در فضای مجاز به سر می برد. قوه بصر و سمع و در ادامه قلب انسان مملو از داده های درست و غلط خواهد شد. داده های متنی و تصویری آرام آرام شبکه معرفتی او را شکل داده و قوه قضاوتش را به سمت دادههایی که در فرآیند تکنیکی و تاکتیکی پیامرسانی دریافت کرده است، سوق می دهد. انسان بیرونی، شبیه انسان خیالی می شود. او مجازی می شنود و می بیند و نیز او مانند انسانی خیالی می گوید و دیده می شود. انسان دیگر خودش نیست! و همه آنچه هست نمی باشد. او هست چون در واقع، فیزیک و کالبدش حضور دارد. او نیست، چراکه قلب و ذهنش و ابزار معرفتی او از خودش نیست. انسان مجازی و خیالی دو یا چندشخصیتی می شود. گسترش گناه کبیره دروغ و نفاق در رفتار و فاصله گفتار با نیات، فرجام تکنولوژی رسانهای عصر حاضر خواهد بود.
در این عصر که شعار بر دیده شدن است، انسان سعی می کند به بهترین نحو دیده شود، حتی اگر آن دیده شدن با واقعیت و ذات و درون او در تعارض کامل باشد و شیطان از این ابزار چه بهره ها که نمی برد. فاصله بین نیت و معنا و رفتار و گفتار چنان می شود که چه بسا باب شناخت در اولین برخورد محال باشد. اخلاص و سادگی در پیچ و خم رفتار و گفتارهای برآمده از قوه وهم انسانها، گم می شود و شاید هم اصلاً خلوصی در انسان مجازی باقی نماند. این زنگ خطری برای کاربران تکنولوژی رسانه ای است. گاه خواسته و گاه ناخواسته کاربران در ذات کارکردی این پدیده های نوظهور، غرق می شوند و در نهایت در نمود و بازنمود رفتاری و گفتاری در تعامل با پیرامون؛ اعم از خود، خدا، همنوع و طبیعت؛ آن را به نمایش میگذارد. انسان در پیچیدگی بطون و مضامین درست و غلط گم میشود و پیدا کردن آن بسیار سخت خواهد شد.
ای انسان؛ به خود آی. حقیقت وجودی خود را در عالم معرفتی و عالم هستی درک کن و ذات پاک خود را در آنچه که بر کلام خبیثه بنا نهاده شده است و قراری برای آن فرض نمی شود قرار مده و از آن عبور کن که "وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ" و در سیر کمال و سعادت به سوی فطرت الهی حرکت نما و خود را در این وا أسفای درهم تنیدگی پیدا کن که "فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ".
نظر شما