۳ بهمن ۱۳۸۵، ۱۱:۳۵

/ نگاهی به فیلم "کودک و سرباز" رضا میرکریمی /

تعارض وظیفه اجتماعی و نیاز غریزی در قاب سینما

تعارض وظیفه اجتماعی و نیاز غریزی در قاب سینما

سیدرضا میرکریمی در فیلم سینمایی "کودک و سرباز" تعارض وظیفه اجتماعی و نیازهای عاطفی و غریزی افراد را نشان می‌دهد. مسئله‌ای که به نظر می‌رسد دغدغه وی در آثار مختلف است.

به گزارش خبرنگار مهر، میرکریمی کار خود در عرصه اکران عمومی آثار سینمایی اش را با نمایش دومین فیلم خود "زیر نور ماه" آغاز کرد. مضمون جسورانه این فیلم در مدت زمان کوتاهی نظر منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کرد. فیلم سوم او همانند ساخته اولش پس از اتمام تولید مجال اکران نیافت و اثر چهارمش با عنوان "خیلی دور، خیلی نزدیک" با اینکه جسارت و نوجویی ساخته دومش را نداشت و در ژانر آثار معناگرا قرار می گرفت، در جلب نظر مخاطبان موفق عمل کرد.

آنچه دو فیلم نمایش داده شده میرکریمی طی چند سال اخیر با ساخته های مشابه متمایز می کند، زاویه دید متفاوت و شیوه روایت این کارگردان است. به بیانی دیگر، وی واقعیت ها را بر اساس آنچه هست به تصویر می کشد، اما در کنار آن آرمان ها و آرزوهایش را نیز بیان می کند. همین مسئله موجب می شود شخصیت های فیلم های او به جای آنکه با تحول عجیب و غریب مواجه شوند، آرام آرام در بستر اتفاقات مختلف قصه از میان فطرت انسانی خود به گزینه های دیگری دست پیدا کنند و به چیزی دست یابند که با خصوصیات قبلی آنها تفاوت دارد.

میرکریمی در فیلم های "زیر نور ماه" و "خیلی دور، خیلی نزدیک" نوعی جدال میان غرایز و آرمان هایشان را به تصویر می کشد. شخصیت اصلی "زیر نور ماه" دچار تعارض عمیق و آزاردهنده ای میان تحصیلات حوزوی و مسئله خدمت به جامعه با وضعیت و شرایط انسان های فقیر اطرافش می شود. به نحوی که تصمیم می گیرد طلبگی را رها کند. او میان انتخاب وظایفی که در مسیر زندگی خود در پیش گرفته و احساس علاقه به دختری منحرف که کارش به خودکشی هم می رسد و نجات افراد بی خانمان و فقیر دچار تردید آزاردهنده ای می شود. این تردید و مشکل زمانی پیش می آید که این شخصیت با مسئله ثروتمند بودن برخی روحانیون مواجه می شود.

پزشک متخصص و دور از مسایل معنوی "خیلی دور، خیلی نزدیک" نیز بر حسب وظایف و علاقه پدری برای ملاقات و معالجه پسرش می آید. اما در طول سفر خود متوجه نیازهای درونی اش به مسائل معنوی می شود. نیاز درونی و عاطفه به نیروی لایزال الهی که در میان کار و وظایف اجتماعی شغلش فراموش می شود.

این مسئله یعنی تعارض درونی که یک انسان در خصوص محدوده وظایف اجتماعی خود و باید و نبایدهایی که به وسیله قوانین تعیین شده اند و آنچه همین فرد به عنوان نیازهای روحی و عاطفی خود مد نظر قرار دارد، در فیلم "کودک و سرباز" به شکل محسوسی نمایان می شود. به خصوص که شخصیت سرباز داستان از سوی سایر افراد اجتماع نیز تحت فشار قرار دارد تا به احساسات سطحی و دور از نگاه عمیق اطرافیانش پاسخ دهد.

داستان فیلم سینمایی "کودک و سرباز" درباره سربازی روستایی است که در یک پاسگاه نیروی انتظامی اطراف مشهد خدمت می کند. به این سرباز که بهمن امین پور نام دارد مأموریت داده می شود نوجوان متهمی به نام منصور را به کانون اصلاح و تربیت تهران تحویل دهد و سپس اجازه دارد به خانه خود برود. چون فرمانده پاسگاه با گرفتن مرخصی نیمه اول عید نوروز این سرباز موافقت نمی کند.

معمولا در آثار سینمایی سفر به عنوان یک اتفاق محوری در سرنوشت شخصیت های داستان گنجانده می شود تا زمینه کشف و شهود کاراکترها به وجود بیاید. اما سفر این دو شخصیت این جنبه را ندارد. بلکه آنها در راه دستیابی به خواسته خود قدم برمی دارند. بهمن در پی رساندن منصور به تهران است تا هر چه زودتر راهی خانه شود و از وضعیت و شرایط خواستگاری مطلع شود. منصور هم پس از ملاقات دایی خود و اطلاع از اینکه والدینش به خاطر نامه کانون اصلاح و تربیت و به منظور ضمانت و آزادی وی به تهران رفته اند، برای دیدار والدین خود تلاش می کند.

راهبر اصلی این دو کارکتر غریزه است. بهمن در عین حال که نسبت به ازدواج با دختری که ندیده است تا حدودی اعتراض دارد، مشتاق دیدن همسر آینده است و همزمان برای برگزاری مراسم ازدواج پس از اتمام دوره سربازی نقشه می کشد. اشتیاق بهمن برای دیدن همسر آینده اش از دیدار دوباره خانواده بسیار مهمتر است. منصور نیز که از اشتباهاتش پشیمان شده به دنبال راهی برای جبران خطاهای خود می گردد و امیدوار است زمانی که به تهران می رسد، خانواده اش را ملاقات کند و به طریقی رنج و درد آنها را کاهش دهد.

میرکریمی از ورای این سفر به مسئله اهمیت کانون خانواده در تربیت جوانان و نوجوانان اشاره می کند. خانواده بهمن و منصور در دو طرف یک کوه قرار دارند. پدر هر دو کشاورز و فقیرند. هر دو در روستا و بر اساس تربیت خاص روستایی بزرگ شده اند، اما مهربانی و دقت پدر و مادر بهمن در تربیت فرزندانشان و توجه به فعالیت آنها باعث می شود زندگی متفاوتی نسبت به منصور بزهکار داشته باشند. نشان دادن رفتار تند و غیرمنطقی دایی منصور بر مسئله مشکلات خانوادگی این نوجوان تاکید می کند و وجهی مقایسه ای به بیننده می دهد. به خصوص که حیرت منصور از رفتار خانواده بهمن در هنگام تحویل سال این موضوع را پررنگ تر می کند.

البته کارگردان این فیلم بیش از آنکه بخواهد تماشاگرش را نصیحت کند و یا به تشریح افزایش بزهکاری در میان نوجوانان و مشکلات پیدا کردن کار آنها در شهرهای بزرگ بپردازد، در تلاش است مخاطب را در شرایطی قرار دهد که حس جدیدی را تجربه کند. این موضوع با توجه به نگاه واقعگرایانه کارگردان شکل می گیرد و از آرمانگرایی های غیر منطقی دور است. این فیلمساز برای اعمال نظر خود و انتقال یک تجربه جدید به بیننده ساختار مشخصی را جستجو می کند و در این زمینه همچنان بر مسئله تعارض وظیفه اجتماعی و نیازهای عاطفی شخصیت ها تاکید دارد.

راننده خاور خلافکار و درخواست برای تبانی با پلیس، انتخاب سفر شهر به شهر به خاطر نبودن وسیله نقلیه، همراه شدن با راننده کامیون ساده دل و حرکت از محیط خشک و بیابانی به منطقه ای سرسبز و جنگلی بخشی از شیوه بیان سینمایی و تصویری این کارگردان را شامل می شود. این افراد علاوه بر اینکه موضوع اثر را متبلور می کنند، شرایط حفظ ریتم و حرکت آرام اثر به سمت سرنوشت نهایی شخصیت ها را نیز برعهده دارد. در این راه اتفاقات و دیالوگ نویسی به گونه ای است که اثر با افت و خیز ریتم مواجه می شود و بیننده را دچار خستگی می کند.

میرکریمی خواسته یا ناخواسته در این فیلم به سمت استفاده از ساختاری تلویزیونی گرایش پیدا کرده است. استفاده از نماهای متوسط و دور در بیشتر صحنه های فیلم، ارایه مضمونی ساده و بیانی به دور از دشواری یا نیازمند تفکر عمیق، اتمام فیلم در ذهن مخاطب همزمان با پایان یافتن اثر بر پرده، تمایل به استفاده از دیالوگ برای رساندن مفاهیم به جای تاکید بر تصویرسازی بخشی از نمود ساختار تلویزیونی این فیلم است.

میرکریمی در نخستین ساخته سینمایی خود توانایی بازی گرفتن از نقش پردازان غیرحرفه ای را به خوبی نشان می دهد. نکته ای که در دیگر آثار وی نیز دیده می شود. به خصوص در فیلم "زیر نور ماه" که بازیگر جوان و کم تجربه فیلم به خوبی با نقش خود یکی می شود و مخاطب را به باور می رساند. این کارگردان توجه خاصی نیز به لهجه ها دارد و از بافت صوتی که لهجه های مختلف در داستان ایجاد می کند، به خوبی بهره می برد. البته دقت او در انتخاب بازیگرانی که از اهالی منطقه مورد نظر هستند، بهره گیری از این لهجه ها را از تمسخر یا به اصطلاح استفاده ابزاری دور می کند.

در فیلم سینمایی "کودک و سرباز" مهدی لطفی، بیژن سلطانی، روح اله حسینی، مهران رجبی و صغری عبیسی بازیگران، محمد رضایی راد  فیلمنامه نویس و وحید نیکخواه آزاد تهیه کننده هستند. این فیلم از حدود دو هفته پیش در سینماهای فرهنگ 2 و فلسطین 1 بر پرده رفته است و همچنان به نمایش خود ادامه می دهد.

کد خبر 438668

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha