خبرگزاری مهر - گروه استان ها، محمد حسین نیکوپور: در گذر از میان دلارفروش های چهارراه زند شیراز که دیگر تعدادشان هم مانند ارزش پول خارجی افزایش می یابد، کافی است گروهی دوربین به دست عبور کنند تا بلکه به خیال گردشگر بودن سیاهه ای از ارزهای خارجی ردیف و آنان را دعوت کنند ارزی بخرند یا بفروشند!
غافل از اینکه این گروه برای سینماگردی به جایی آمده که روزگاری چهارخیابان نامیده می شد و پاتوق جوانانی بود که در سودای هنرهفتم در صف سینما پرسیا، آریانا، مهتاب، مترو، شهرزاد و... می ایستادند تا ستاره های پرده سیمین را تماشا کنند و از دقیقه به دقیقه پخش فیلم لذت ببرند.
گردش گروه با حضور شماری از دوست داران عکاسی از سینما پیام آغاز می شود و نسلی که کمتر سالن سینما به شیوه گذشته را تجربه کرده لنزهای دوربین خود را به سمت لابی مملو از پوستر فیلم های گذشته، ، ویترین عکسهای صحنه فیلم، گیشه های مسدود شده، سردری که پلاکات فیلم را جلوه گر ساخته، بوفه ای که هنوز بوی کالباس، نان باگت خیس خورده می دهد و آپارت قدیمی که بازنشسته شده، می گیرند و در ادامه وقتی درهای ورودی سالن نمایش فیلم باز می شود و پرده ورودی کنار می رود پا به سالنی می گذارند که خالی از تماشاگر است.
درهایی که برای تماشای مارمولک شکست
خاطرات روزهای پر رونق این سینماها را می شود از تک به تک صندلی های آن احساس کرد؛ همان صندلی هایی که گرچه راحت نبودند و گاهی دسته های آن دستها را آزار می داد، یادآور ترس، وحشت، شادی، خنده های بلند، گریه های ریز دور از چشم بغل دستی است اما هریک همزادپنداری هایی را در پی داشت، که شاید تا سالها هر تماشاگری را درگیر خود می ساخت همچنانی که نسلی با خشم و لذت «فرار به سوی پیروزی» با بازی درخشان و غیر کلیشه ای سیلوستر استالونه در سینما مترو که بهمن نامیده شد زندگی کرد، یا روزی که درهای شیشه ای سینما ایران به خاطر اکران فیلم «مارمولک» تاب فشار مردم را نیاورد و انگار درهای بهشت روی آنان باز می شد.
سینماهای شیراز هریک دفتر خاطراتی هستند که کافیست آنرا ورق زد و پای سینماپیشگان، کنترل چی ها، گیشه داران، آپاراتچی ها و زحمت کشان آن نشست تا فریم به فریم تاریخ این سینماها را به نمایش بگذارند.
سکانس میانی سفر گروهی به پارادیزوهای شیراز در آپارتخانه سینما ایران شکل می گیرد که هنگام ورود تماشاگران جمله «سینما تجربه مشترک غم و شادی، هیجان و آرامش و رویایی زندگی» سردر گیشه فروش بلیت خودنمایی می کند که اکنون به لطف فروش اینترنتی دیگر نقشی در سینما بازی نمی کند.
محمود صاحبی که دوره ای نقش آفرین بلیت فروشی این گیشه را برعهده داشته، با شوق و ذوق برای عکاسان توضیح می دهد که چگونه حلقه های فیلم در دستگاه قرار می گرفت و در گذشته چگونه این حلقه ها آماده سازی می شد تا روی پرده پخش شود.
دهه ۷۰؛ جمشید هاشم پور و افعی
این سینماپیشه شیرازی که کار در سینما را با کارگری از سینما فلسطین آغاز کرده و سپس در سینما ایران کنترل چی بوده، بیشترین خاطره مردم از سینما را متعلق به دهه ۷۰ که فیلم های جمشید هاشم پور رواج داشت با فیلم افعی می داند و می گوید: از نخستین روز سال ۷۱ به عنوان کنترل چی وارد سینما شدم و از ۸ تا ۹ سال پیش تاکنون وارد بخش آپارت شدم، اکنون هم گیشه دار هستم.
وی که خوشبختانه بیمه و نیروی رسمی است می گوید: ۲۷ سال است سابقه سینما دارم و سینما را از بچگی دوست داشتم؛ ۲۰ سال کنترل چی بودم و در سالن به تماشای فیلم ها می پرداختم و قبل از آن به عنوان یک شهروند از بچگی در سالن های سینما، علاقه زیادی به این هنر داشتم و از دوران فیلم های وسترن به ویژه آثاری که جان وین در آن نقش آفرینی می کرد دوستدار هنرهفتم بودم.
از فیلم اجتماعی استقبالی نمی شود
این متصدی هنرهفتم در عین حال از اینکه سینما اکنون پیشرفته تر از گذشته شده است، ابراز خرسندی می کند و پیرامون رونق سالن های واقع در بلوار زند می افزاید: روزهای سه شنبه که قیمت بلیت سینما نیم بهاست، سالن شلوغ می شود؛ مردم بیشتر از فیلم های طنز به ویژه کارهای رضا عطاران لذت می برند، درحالیکه خیلی از فیلم اجتماعی استقبالی نمی شود.
صاحبی تلخی کار را زمانی می داند که برای چند دقیقه ای که برق می رفت فیلم متوقف می شد تا موتور برق روشن شود؛ خیلی کم پیش آمد که مردم از دیدن یک فیلم منصرف شوند و وسط پخش از سالن خارج شوند، فقط یک فیلم بود مربوط به یکی از بازیگران مشهور چند سال پیش، سر و ته این فیلم معلوم نبود و مردم در زمان پخش سینما را ترک کردند.
در سکانس های میانی سینماگردی قرار داریم که زهرا بناکار راهنمای عکاسان این تور ضمن بازگویی تاریخچه ای از سینماهای شیراز برای گروه می گوید: اولین سینماهایی که در شیراز ساخته می شوند به شکل تماشاخانه بودند؛ مهمترین تماشاخانه شیراز در محله گودعربان بوده که مربوط به سال ۱۲۹۷ شمسی است.
نخستین طلوع سینما در شیراز با خورشید بود
وی با اعلام اینکه اثری از تماشاخانه یادشده نمانده می افزاید: اولین سالن سینما که در شیراز دایر می شود، خورشید نام دارد که اکنون با نام پیام شناخته می شود؛ این سینما، سالن تابستانه سینما خورشید به شمار می رفت.
بناکار درعین حال با اشاره به اینکه در برخی منابع عنوان شده سینما پرسیا، سالن زمستانه سینما خورشید بوده است، عنوان می کند: این سینما بعدها به پارس تغییر نام می دهد و در ادامه با نام های آسیا و دوباره پرسیا به فعالیت پرداخت.
وی تاریخ تاسیس سینما خورشید را به سال ۱۳۰۸ مرتبط می داند و عنوان می کند: در آن دوره همه سینماها مجهز به سالن تابستانه و زمستانه بودند.
بناکار ادامه می دهد: سال ۱۳۱۰ سالن فردوسی در خیابان انوری شکل می گیرد که متعلق به یک ارمنی بوده و در پی عدم استقبال مردم تعطیل و به انبار قند تبدیل می شود؛ سینما فردوسی برای جذب تماشاگر بارها تغییر نام داد، اما همچنان ناموفق بود.
این راهنمای گردشگری به فعالیت سینما رکس در شیراز هم اشاره می کند و می افزاید: این سالن در قالب سینما تئاتر، محلی برای تجمع تئاترپیشگان شیراز به شمار می رفته و در پی آن سینما تخت جمشید در خیابان داریوش راه اندازی می شود که متاسفانه دیگر اثری از این سالنها به جا نمانده است.
بناکار با راهی شدن گروه به سمت سینماهای دیگر چهارراه زند که اکنون پارکینگی در ابتدای خیابان سعدی است اشاره می کند و می گوید: حافظ با نام پیشین پرسپولیس از جمله سینماهایی بود که سینماتئاتر به شمار می رفته و چندی است به محلی برای پارک خودرو تبدیل شده است.
سینما «دم کلیو»؛ از قصه «شهرزاد» تا مسافران مهتاب
وی پیرامون سینما شهرزاد که میان شیرازی ها با نام «سینما دم کلیو» شهرت داشته اشاره می کند و می افزاید: مالک این سینما البته از بکار بردن این نام ناراحت می شده است، بنابر این نام شهرزاد را بر آن می گذارد که نام دخترش بوده است، این در حالیست که صاحب بعدی سینمای یادشده آنرا مهتاب می نامد.
به گفته بناکار سینما ایران از سینماهای لژنشین، اشرافی و محلی برای گردهمایی فرهیختگان و تحصیل کرده ها به شمار می رفته است.
وی محل کنونی سینما ایران را که اکنون هم فعالیت دارد، سالن تابستانه آن یاد کرده و می افزاید: لابی کنونی سینما ایران، سالن زمستانه این سینما بوده، سپس سینما کاپری آغاز بکار می کند و با تغییراتی در دکوراسیون برای جذب مردم بخشی از خاطره هنرهفتم شیرازی ها را رقم می زند.
بناکار با اشاره به اینکه سینما کاپری اکنون در خیابان لطفعلی خان زند با نام شیراز فعالیت می کند، از سینما پارامونت هم نام می برد که یکی از سالن های خانوادگی به شمار می رفته و فیلم های خانوادگی در آن نمایش می یافته است.
این علاقه مند تاریخ شیراز از سینما بهمن هم یاد می کند و می افزاید: این سالن که با نام مترو آغاز بکار کرد، در دوره خود شاهد صف های طولانی تماشاگران بوده است به حدی که به گواه تاریخ، کارکنان آن به سختی می توانستند از میان مردم راه به سالن بگشایند.
خاطرات سینما آریانا، نبش کوچه نوبهار
فاصله میان نبش کوچه نوبهار که هنوز بقایای سینما آریانا خودنمایی می کند و چهارراه زند که سینما بهمن قرار دارد زیاد نیست و به گفته بناکار، آریانا سالن تابستانه سینما مترو بوده که توسط شاهرخ گلستان به یک سینمای مدرن تبدیل شد.
این درحالیست که بر اساس شنیده ها سینما گلستان افزون بر پخش به شیوه سینمااسکوپ دارای صدای استریوفونیک بوده و یکی از مجهزترین سینماهای خاورمیانه در دوره خود به شمار می رفته و این امکان را داشته تا بخشی از فیلم را روی نمای بیرونی سالن پخش کند.
در ادامه هنگام بازدید از سینما فلسطین که ابتدای خیابان رودکی قرار دارد، بناکار با مروری بر تاریخ ۵۷ ساله آن عنوان می کند: این سینما با ظرفیت ۲۰۰ نفر در دهه ۴۰ ساخته شد و مانند دیگر سینماها با اکران فیلم های خاص کار خود را آغاز کرد؛ به واسطه نمایش فیلم های خاص رونق بسیاری داشته و پس از مدتی با اکران فیلم های کم ارزش مخاطب روبه کاهش می گذارد، اما مالک آن ابداعی به خرج می دهد و چهارشنبه ها فیلم های هندی را برای هندوستانی های مقیم شیراز پخش می کند که موجب رونق دوباره این سینما می شود.
اما سکانس پایانی هنگامی روی می دهد که گروه در لابی سینما فلسطین می نشینند تا طعم شیرین سینما را با گاز زدن ساندویچ کالباس حس کنند تا تیتراژ پایانی بالا برود و نوستالژی سینما را به خاطر بسپارند.
به گزارش خبرنگار مهر، تور سینماگردی عکاسان شیرازی که توسط نگارخانه تخصصی عکاسی «سی راه» با همکاری حوزه هنری فارس به مناسبت روز ملی سینما برپا شد، به شکل یک نمایشگاه در گالری یادشده برگزار می شود.
نظر شما