خبرگزاری مهر-گروه استانها مهناز همتی: خیابان مملو از جمعیت است کودکی چادر مادرش را میکشد و مردی کلاه از سر برداشته و سرش را میخاراند و دوباره بر سر میگذارد، یکی از لابهلای جمعیت فریاد میکشد نوبت به ما هم میرسد و در این هیاهو لبوفروش با گاری چوبی چرخ خود را در کناری مستقر میکند و به عابران لبوی داغ پیچیده شده در کاغذ را میدهد.
سمت چپ گوشه دیوار پوستر آخرین فیلم روی پرده چسبانده شده است، جوانترها برای دیدن فیلم آرام و قرار ندارند فرد مسنی غرولند کنان عصا بر زمین میکوبد و راه خود را در خیابان سیر میکند.
طعم خوش خاطرات
روز ملی سینما را باید در خیابانهایی یافت که روزگاری در آن سینما رونق داشت، سینمایی که با بوی شکستن تخمه لای کاغذ، ساندویچ و نوشابه و لبوی داغ زمستان در زیر چراغتوری همراه بود مردها از یک سمت و خانمها از سمت دیگر وارد سالن میشوند، شخصی صف را منظم میکند بوفه سینما به راه و ساندویچ و تخمه پیچیده شده لای کاغذ به تماشاگران میفروشد برای مردمی که اکثریت تلویزیون ندارند دیدن فیلم روی پرده سینما هیجان وصفناپذیر دارد و این شور و اشتیاق برای دیدن فیلمهایی نظیر ده فرمان و محمد رسولالله (ص) به اوج خود میرسد.
روز ملی سینما را باید در خیابانهایی یافت که روزگاری در آن سینما رونق داشت، سینمایی که با بوی شکستن تخمه لای کاغذ، ساندویچ و نوشابه و لبوی داغ زمستان در زیر چراغتوری همراه بود و فردی با چراغقوه مدام لابهلای جمعیت نور به چشمان تماشاگران میانداخت که زباله بر زمین نریزند.
اینها بخشی از خاطرات نسلی که سینما مصادف با ایام جوانی آنها بوده و امروز با رفتن بزرگانی مانند عزتالله انتظامی برگ زرینی ازآنچه بر سر سینما ایران شاهرود آمده را مرور میکنیم.
سینما ایران کجاست؟
سینما ایران شاهرود کمی بالاتر از فلکه مرکزی در جوار بازار و گاراژ مرکزی قرار دارد که این روزها از تاریخ سینما و فیلمهای اکران شده تنها سردر آن را یدک میکشد و مابقی طی سالها از بین رفته است و اکنون به فروشگاه ایران بدل شده است
بلیت اولیه سینما ایران از شش ریال شروع و این اواخر تا ۱۲ ریال رسید که همزمان با انقلاب سینما نهتنها در شاهرود بلکه در اکثر نقاط ایران تعطیل شد مصطفی معلم که گرد سفیدموهای او عدد ۷۰ را نشان میدهد صاحب این مغازه و فروشگاه است و میگوید: سینما ایران سال ۳۲ ساختهشده که این مکان درگذشته بهصورت انبار و دارای صندلیهای چوبی، نیمکت و صندلیهای لژ لهستانی بود که بعدها حالت سینما را به خود گرفت و فیلمهای روز ایرانی و خارجی در آن نمایش داده میشد
بلیت اولیه سینما ایران از شش ریال شروع و این اواخر تا ۱۲ ریال رسید که همزمان با انقلاب سینما نهتنها در شاهرود بلکه در اکثر نقاط ایران تعطیل شد آن زمان تقاضا برای دیدن فیلم زیاد بود و مجبور بودیم برای جلب مخاطب فضا را گسترش دهیم بسته به استقبال مردم فیلمها از دو روز تا ده روز بر روی پرده سینما بود
از او میپرسم چه فیلمهایی بیشتر موردپسند مردم بود و معلم در پاسخ میگوید: آن زمان بیشتر فیلمهای به قول امروزیها وسترن موردعلاقه مردم بود، فیلمهایی که با وجهه اجتماعی و فرهنگی شهر همسو نبود بر روی پرده نمایش داده نمیشد و اصولاً بیشتر فیلمها درونمایه خانوادگی داشتند.
مجوزهایی که میآمدند و میرفتند
جو فرهنگی شهر در ابتدای ورود سینما به این صورت بود که آن را حرام میدانستند و بعدها که دیدند بافرهنگ شهر همسویی دارد از آن استقبال شد و هیچوقت در سینما فیلمهای ناهمسو با جو حاکم شهر در سینما ایران نمایش داده نمیشد، ابتدا بهگونهای بود که آمدوشد افراد به سینما بهمنزله انجام فعل حرام محسوب میشد که این نگاه بهسرعت جای خود را تغییر داد زیرا جوانهای آن دوران گرایش زیادی به سینما داشتند.
زمانی یک فیلم میخواست اکران شود نماینده فرمانداری، ژاندارمری و آموزشوپرورش میبایست فیلم را میدیدند و بعد اجازه اکران آن صادر میشد و نمایش هر فیلمی را جو شهر قطعاً نمیپذیرفت گاهی دعوای بر سر ردیف صندلیها با وساطت پاسبانها حلوفصل میشد این فیلم را هنگامی خود نمایندگان فرهنگی برای تائید صلاحیت مشاهده میکردند خود ما هم میدیدیم و قبل از آنها هیچکسی اجازه دیدن فیلم را نداشت.
این روزها ... آن روزها
از او میپرسم از خاطرات آن دوران چیزی هم باقیمانده؟ و او میگوید: اسکلت لوازم پخش فیلم هنوز هست ولی مابقی را همان بحبوحه انقلاب بردند فیلمهای موجود، لوازم تبلیغاتی، پوسترها و پارچهها و عکسها را در همان دوران بردند و نظر اجتماع آن روز بود که اگر امروز این آرشیو وجود داشت دلیل بر سند هویت فرهنگی شهر بود و میشد از آنها موزهای به نام سینما در شاهرود ساخت، ابعاد سالن در حد ۵۰۰ صندلی میشد و بهترین خاطرهها مربوط بهروزهای جمعه بود که جوانها و شاگردمدرسهها میآمدند اینجا سوت و هورا میکشیدند و این بهترین تفریح آنها بود صنعت سینما قدیم شور و هیجان بیشتری داشت.
امروز فیلمی اکران میشود دوربینهای موبایل، فیلمها را ضبط و بهسرعت انتشار میدهد لذا رغبتی به حضور در سینماها نیست، اکنون فیلمهای خارجی نمایش داده نمیشود و فیلمهای ایرانی که اکثراً درونمایه تکراری دارند.
فیلمی اکران میشود با موبایل فیلمها را ضبط و بهسرعت انتشار میدهند لذا رغبتی به حضور در سینماها نیست برای بازسازی و احیا سینما ایران حداقل یک میلیارد تومان هزینه لازم است که با وام چهار درصد سالی ۸۰ میلیون بهره است که این هزینه قابلبرگشت نیست و باید طی پنج سال برگشت سرمایه داشته باشید و این امر قابلاجرا نخواهد شد و از سوی دیگر در سی سال گذشته هیچ سینمایی در ایران ساخته نشد و آنچه موجود هست در دست ارگانها است مانند سینما فرهنگ که متولی آن آموزشوپرورش است، با ارشاد وقت برای راهاندازی مجدد سینما صحبت کردیم که وام هم میدادند اما این حرفه مقرونبهصرفه نیست و باید برای ساخت سینما ارشاد و نهادهای دولتی دست به عمل شوند و سینمای درخوری را برای مردم بسازند.
۲۵۰۰۰تومانِ خاطره ساز
علی نائینی مالک سینما ایران شاهرود است و خاطرات جالبی از آن دوران دارد و میگوید: در زمان جنگ جهانی دوم روسها در ایران و ازجمله در شاهرود نیز استقرار داشتند، در محل بانک تجارت یا همان ساعت گل قدیم دیوار سفید بلندی قرار داشت که فیلمهای سیاهسفید بر روی دیوار نمایش داده میشد و این جرقه ذهنی بود که این شهرستان نیز از سالن سینما بهرهمند شود.
سینما ایران در زمان ساخت حدود ۲۵ هزار تومان هزینه برداشت و حدود سال۳۵ تأسیس شد، در ابتدای امر مخالفان بسیاری داشت و حتی در مواردی مردم را تشویق به سنگاندازی در مسیر فرهنگی سینما میکردند، ۱۸ ماه طول کشید تا جو فرهنگی شهر سینما را بهعنوان یک مکان عمومی برای تماشای فیلم قبول کنند، حدود هشت سال مالک سینما ایران بودم و بعدازآن سینما منرژ شاهرود در سال ۴۲ ساخته شد.
بسیاری از شبها بلیت بهسرعت تمام میشد و مردم باید ساعتها در انتظار نوبت بعدی میماندند، جمعت بسیاری برای تماشای فیلم به سینما میآمدند اولین فیلم دماغسوختهها با بازی کمدینهای ایران بر روی سینما رفت بود بهطورمعمول استقبال از فیلمهای مذهبی بسیار زیاد بود، فیلمخانه خدا و مکه برای نسلی که تاکنون آن را از تلویزیون و صفحه بزرگی مانند سینما ندیده بودند هیجان زیادی داشت تا جایی که بسیاری از شبها بلیت بهسرعت تمام میشد و مردم باید ساعتها در انتظار نوبت بعدی میماندند، جمعت بسیاری برای تماشای فیلم به سینما میآمدند، ده فرمان، اسپارتاکوس ازجمله فیلمهای خارجی بود که بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
به خاطر مخالفهای بسیاری که اوایل انقلاب برای سینما ایجاد شد و جوی که آن زمان حاکم بود مجبور به فروش آن و تعطیلی سینما شدیم، بعد از حادثه سینما رکس آبادان جو فرهنگی و اجتماعی نهتنها در تهران بلکه در شاهرود آن زمان نیز حاکم و سختگیریهای زیادی اعمال میشد تا جایی که حتی شیشههای سینما توسط عدهای شکسته میشد.
در بحبوحه انقلاب نیز تقریباً مصادف با تغییر حکومت ایران و حوادثی و حواشی که پیرامون آن وجود داشت تا مدتها سینماها در کشور تعطیل بودند و چند سال طول کشید تا فضای آرامش و رغبت از سینما مجدد در ایران طنینانداز شود و در همان زمان پرونده سینما ایران نیز برای همیشه مختومه شد.
کلنگی زنی ۲ سینمای دیگر
سینما و صنعت آن نهتنها در شرایط فعلی بلکه در آن دوران نیز چندان مقرونبهصرفه نبود و صاحبان و مالکان سینماها یکی پس از دیگری از این عرصه کناره رفتند
سینما و صنعت آن نهتنها در شرایط فعلی بلکه در آن دوران نیز چندان مقرونبهصرفه نبود و صاحبان و مالکان سینماها یکی پس از دیگری از این عرصه کناره رفتند و تنها سینماهایی که ارگانهای خاص تولیت آن را بر عهده داشتند توانستند از آن دوران بحران را پشت گذاشته و باقی بمانند
سینما ایران حدود ۲۰۰ صندلی داشت، استقبال مردم قبل از انقلاب بهتر بود یکی از دلایل ضعف سینما را میتوان تکراری بودن سوژهها نام برد در صورتی در قبل از انقلاب تنوع در نوع فیلم زیاد بود.
بلیت ۱۵ ریالی برای افراد خاص
در محوطه سالن انتظار گوشه سمت چپ بلیتفروشی قرار داشت بهای بلیت پنج ریال، ۱۰ ریال و تا ۱۵ ریال به این اواخر رسید و جمعهها همیشه نیمبها بود و روبرو تابلوی کوچکی که تصاویر آخرین فیلم بر روی پرده و پوسترها بر روی آن نصب میشد و در انتهای سالن بوفه در زیر بالکن آهنی ساندویچ دو ریالی به همراه نوشابه و تخمه و تنقلات آن زمان را به مردم میفروخت، در قسمت سمت راست سالن نمایش شامل سالن اصلی و یک طبقه بالکن قرار داشت که اکنون این فضا تبدیل به انباری بزرگی برای لوازمخانگی شده است.
گاهی مردم آنچنان در جو تماشای فیلم بودن که بیشتر از شنیدن صدای فیلم تخمه خوردن همزمان ۳۰۰نفر و چلیک چیلک آن بیش از دیالوگهای فیلم به گوش میرسید داخل سینما بهویژه در ایام سرد سال بخاری فلزی بزرگی چسبیده به دیوار وجود داشت که بتواند علاوه بر داخل سالن، فضای انتظار مردم را نیز گرم کند که این بخاری با سوخت زغالسنگ کار میکرد، گاهی وسط فیلم تبلیغ پخش میشد که برای مردم بسیار جذاب بود و ناگهان از فردای همان روز در خانه و ویترین مغازهها ردپای جاروی نپتون و پلوپز ناسیونال را میشد دید. گاهی لباسهای مردم نیز از مد روز هنرپیشهها الهام میگرفت.
گاهی مردم آنچنان در جو تماشای فیلم بودن که بیشتر از شنیدن صدای فیلم تخمه خوردن همزمان ۳۰۰نفر و چلیک چیلک آن بیش از دیالوگهای فیلم به گوش میرسید، سینما ایران داشت بهروزهای اوج شکوفایی خود نزدیک میشد که واقعه سینما رکس آبادان تأثیر منفی در صنعت سینما کشور برجای گذاشت و سختگیریهای بسیاری اعمال شد و برای این سینما درب کوچک چوبی تعبیه شد تا در زمان اضطرار راهی به بیرون داشته باشد این درب به گاراژ مرکزی باز میشد که تا مادامی سینما برقرار بود از این در بهندرت استفاده شد و رفتوآمدها بیشتر از همان در اصلی صورت میگرفت.
بحبوحه انقلاب و پیامدهای آن و سختگیریهای جو حاکم آن زمان داشت انگیزهای برای بازگشایی مجدد سینما ایران را به مالکان نداد و نهتنها سینما ایران بلکه سینماهای زیادی در کشور تعطیل شدند که هنوز آثار آن را میتوان در پایتخت مشاهده کرد در این سالها دیگر سینمایی ساخته نشد تا شور و هیجان تخمه خوردن و نور انداختن برای نظمبخشی به سالن در خاطرات جوانهای دهه چهل و پنجاه نقش بندد.
نظر شما