خبرگزاری مهر- گروه بین الملل: رسانههای خبری از برگزاری نشست سران شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا در ماه اکتبر، پاییز امسال، در کمپ دیوید جهت حل بحران قطر خبر دادهاند.
اگر بخواهیم با دیدی عمیقتر به موضوع بحران در منطقه میان قطر و کشورهای حوزه خلیج فارس نگاه کنیم باید گفت خطوط کلی سیاستهای آمریکا و خطمشی واشنگتن نسبت به بحران خلیج فارس به تمایل دولت آمریکا برای هماهنگشدن تحرکات عربستان، امارات و دیگر کشورهای عرب این منطقه با تشکیلات تروریستی افراطگرا و مقابله با نفوذ ایران باز میگردد و واشنگتن نمیخواهد در راستای تحقق این دو هدف، خللی همچون اختلاف میان کشورهای عربی منطقه به وجود آید.
از زمان آغاز بحران قطر، دونالد ترامپ موضع حمایتگرانه خود را از کشورهای تحریم کننده قطر اعلام کرد، موضعی که البته مغایر با دیگر ارکان دولت آمریکا همچون پنتاگون و وزارت امور خارجه بود. از سوی دیگر تلاشهای دیپلماتیک مقامهای قطری و اصرار بر موضع قاطع خود درباره محکوم کردن شروط سیزده گانه عربستان و متحدانش باعث شد کشورهای تحریم کننده از موضع خود کوتاه بیایند و راه گفتوگو را در پیش بگیرند. مجموعه این عوامل بعدها باعث شد ترامپ لحن خود را نسبت به بحران قطر تغییر دهد.
در این راستا خبرنگار مهر گفتگوهایی با اندیشمندان بین المللی و صاحب نام حوزه مطالعات خاورمیانه انجام داده است که در ادامه می آید.
پروفسور «نادر انتصار» رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آلابامای جنوبی امریکا است. «سیاست کردها در خاورمیانه» از جمله کتابهای انتصار است که در حوزه مطالعات کردی مرجع به شمار می رود.
«ریچارد مورفی» دیپلمات پیشین و کهنه کار آمریکایی با ۳۴ سال فعالیت در حوزه خاورمیانه و کشورهای عربی، در سالهای جنگ ایران و عراق سفیر آمریکا در عربستان سعودی بود و سپس معاون وزیر خارجه آمریکا در امور خاورمیانه شد. مورفی اینک با شرکت در شبکههای «بیبیسی»، «سیانان»، «فاکس نیوز» به تحلیل درباره رویدادهای جهان به ویژه خاورمیانه میپردازد. وی عضو هئیت امنای دانشگاه آمریکایی «بیروت» در لبنان نیز هست.
پرفسور «آرشین ادیب مقدم»، رئیس مرکز مطالعات ایرانی مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن است.
پروفسور «مهران کامروا» استاد دانشگاه جرج تاون قطر است. کامروا رئیس مرکز مطالعات بین المللی و منطقه ای دانشگاه جرج تاون در قطر است. وی دکترای خود را در علوم اجتماعی و علوم سیاسی از دانشگاه کمبریج اخذ کرده و صاحب مقالات و کتابهای زیادی است. کتابهای «قطر؛ کشور کوچک، سیاست بزرگ»، «خاورمیانه معاصر، تاریخ سیاسی پس از جنگ جهانی اول» و «انقلاب فکری ایران» از جمله آثار وی به شمار میرود.
*نشست کمپ دیوید برای حل بحران قطر قرار است پاییز امسال در امریکا برگزار شود. آیا این ابتکار عمل امریکا می تواند به حل این بحران منجر شود؟
انتصار: «من در مورد چشم انداز حل بحران قطر در نشست آینده کمپ دیوید بسیار مشکوک هستم. تا کنون، دولت ترامپ هیچ رکورد قابل توجهی در حل بحران های بزرگ بین المللی، به ویژه بحران های خاورمیانه با پیچیدگی های چند لایه آنها نداشته است. تنها می توان گفت که دولت ترامپ از زمان دست یافتن به قدرت، بحران های منطقه ای موجود در خاورمیانه را تشدید کرده است.»
ریچارد مورفی: «تنها می توان امیدوار بود که دعوت ایالات متحده امریکا از اعضای شورای همکاری خلیج فارس جهت حضور در نشست کمپ دیوید به حل بحران قطر کمک کند اما پیش بینی اینکه آیا همه آنها دعوت آمریکا برای دیدار را خواهند پذیرفت یا خیر غیر ممکن است.»
ادیب مقدم: «هیچ یک از ابتکاراتی که دولت ترامپ تاکنون برای حل این بحران دنبال کرده موفق نبوده است. همانطور که من بارها از زمانی که ترامپ در ژانویه ۲۰۱۷ وارد کاخ سفید شده خاطر نشان کرده ام، متحدان را از خود دور کرده است.
وی فردی متغیر و ضعیف بوده و بدون فکر عمل می کند. به همین دلیل طبقه سیاسی در ایالات متحده آمریکا بسیار عصبی است. آنها به خوبی می دانند که این رئیس جمهور موقعیت کشور را تضعیف کرده است. بحران قطر و گسترش آن که در ابتدا ترامپ با تشبیه رفتار قطر به تروریسم آن را مهیج کرد، بسیار شدیدتر از آن است که با چند جلسه حل شود.
تغییرات غیرمنتظره در نگرش های ایالات متحده آمریکا که ازاتهام قطر به تامین مالی تروریسم به نامیدن این کشور به عنوان متحد واشنگتن در مبارزه با گروههای تروریستی تغییر کرد، برای هیچ دیپلماسی جدی، خوب نیست.
ترامپ دقیقا شبیه یک تاجر در امور بین الملل عمل می کند. او همیشه تمایل دارد چیزی را به بالاترین پیشنهاد کننده (بالاترین قیمت پیشنهادی) بفروشد. این ذهنیت ذهنیتی ناهنجار و غیر حرفه ای است زیرا منافع ملی ایالات متحده امریکا و منافع هرکشور یا شرکتی که متحد واشنگتن است را به فروش می رساند.
بحران قطر نمونه ای از این واقعیت است: نظرات بیدادگرانه ترامپ در مورد دولت کانادا و اتحادیه اروپا به همان اندازه نشان دهنده رویکرد اصلی و رویکرد هیستریک او به دیپلماسی بین المللی است. البته همواره فرصتی برای دیگر کشورها با وجود یک رهبر مانند ترامپ وجود دارد: اگر ایران همچنان در این آبهای مواج به آرامی کشتی را هدایت کند، کشور از مقابله با بحران اخیری که توسط دولت امریکا ایجاد شده با قدرت احیاء شده و پرستیژ جهانی سربلند بیرون می آید.
در آن زمان، سیاست داخلی ایران باید به سمت تجمیع سرمایه و سرمایه گذاری کامل و بر اساس شرایط مطلوب بین المللی تنظیم شود. اول و مهمتر از همه، ایران نیاز به ادامه کار در مورد پاسخگویی عمومی نهادهای دولتی دارد، همانطور که من همیشه با همتایان مهم خود در اتحادیه اروپا بحث کرده ام.»
مهران کامروا: « این اجلاس در اصل قرار بود ماه مه گذشته و در آغاز تابستان برگزار شود. اما برگزاری آن تا ماه اکتبر به تاخیر افتاد زیرا محمد بن زاید، شاهزاده ابوظبی، شرکت در آن را نپذیرفت. در حال حاضر، گزارشات حاکی از آن است که جلسه اکتبر تا ژانویه 2019 به تعویق افتاده است زیرا رئیس جمهور ترامپ می خواهد بر انتخابات کنگره آمریکا در ماه نوامبر تمرکز کند.
اما این فقط یک بهانه است، زیرا طرفهای مختلف درگیر نمی توانند در مورد دستور کار واقعی جلسه به توافق برسند. قطر می خواهد بحران شورای همکاری خلیج فارس در دستور کار جلسه قرار گیرد، اما عربستان سعودی و امارات متحده عربی نمی خواهند این کار را انجام دهند.
ایالات متحده گفته است هدف از این نشست، بحث در مورد تشکیل اتحاد استراتژیک خاور میانه است (به اصطلاح ناتو عربی). با در نظر گرفتن این اختلافات اساسی و این واقعیت که در حال حاضر هیچ یک از طرفین درگیر، نگرانی واقعی خود را برای حل بحران نشان نمی دهند. فکر نمی کنم در آینده ای نزدیک ما شاهد پایان سریع این بحران باشیم.»
*برخی معتقد هستند اینکه امریکا در راس این ابتکار عمل برای حل بحران قطر برآمده نشان از نارضایتی واشنگتن از ریاض جهت حل مسائل منطقه ای است. نظر شما در این خصوص چیست؟
انتصار: «من واقعا با این تحلیل موافق نیستم. عربستان سعودی یکی از ارکان اصلی اجرای سیاست خارجی آمریکا در منطقه است. هیچ علامتی وجود ندارد که نشان دهد واشنگتن از یکی از لنگرهای اصلی خود در منطقه دور شود.
البته اختلافات تاکتیکی بین واشنگتن و ریاض ممکن است در هر زمانی رخ دهد. اما نباید اختلافات تاکتیکی را با شکاف های استراتژیک بین دو کشور اشتباه بگیریم. هر طرف به خوبی می داند به میزان بالایی درگیر شده و بنابراین روابط استراتژیک خود را به خطر نمی اندازد.»
ریچارد مورفی: «واشنگتن دارای منافع قوی در حفظ روابط خوب هم با عربستان سعودی و هم با قطر است. پیشنهاد آمریکا جهت میانجیگری این اختلاف تاکنون با پاسخ مثبت عربستان سعودی و امارات مواجه نشده است. مهم این است که برای کمک به حل این بحران تلاش کنیم.»
ادیب مقدم: «برای دولت ترامپ، همانند اکثر کشورهای دیگر، آل سعود تا زمانی ارزش دارد که پول پرداخت می کند. تلاش های اخیری که قطر را به عقب برگرداند، بیشتر به سمت ایجاد یک جبهه مشترک برای تعادل در برابر قدرت منطقه ای ایران هدایت می شوند. فراتر از مسئله نفت، عربستان سعودی هرگز شریکی استراتژیک، قوی و واقعی برای ایالات متحده نبود، حداقل به این علت که هیچ کس نمی خواهد از مدل سعودی در جهان عرب پیروی و حمایت کند.
روشنفکران عرب به خوبی می دانند که سلطنت ال سعود احتمالا پایدارترین نیروهای ضد دموکراتیک در امور عرب بوده است. به همین دلیل است که مخالفان مهم دولت عربستان سعودی، برای مثال الرشید اخیرا خواستار تغییر رژیم در کشور شده است.
در حمایت از چنین صدایی، می خواهم اضافه کنم که هیچ جایگزینی برای دموکراسی، آزادی اجتماعی و آزادی در غرب آسیا و شمال آفریقا وجود ندارد.»
مهران کامروا: « در حال حاضر فهم دقیق آنچه واقعا در واشنگتن اتفاق می افتد و یا چیستی سیاست واقعی ایالات متحده نسبت به بحران قطر بسیار دشوار است. به نظر نمی رسد که برای واشنگتن حل بحران یک اولویت مهم باشد، به خصوص از آنجایی که تمام کشورهای درگیر - به ویژه عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر - سعی می کنند با خرید بیشتر سلاح های آمریکا خود را به شدت به واشنگتن نزدیک تر کنند.
در حال حاضر هیچ نشانه ای وجود ندارد که هر گونه تغییری در روابط عمیق و دوستانه بین ایالات متحده و عربستان سعودی را نشان دهد چه در مورد بحران قطر و چه در مورد مسائل دیگر.»
*با توجه به شروط عربستان و همپیمانان آیا قطر حاضر است امتیازی به طرف مقابل بدهد؟ اگر چنین است در چه زمینه هایی ممکن است مصالحه ای صورت گیرد؟
انتصار: «تا کنون، قطر قادر به تحمل فشار عربستان سعودی و متحدان منطقه ای آن بوده و در آبهای طوفانی با موفقیت هدایت شده است. بنابراین، من فکر نمی کنم در این زمان قطر تمایل داشته باشد به راحتی به خواسته های طرف مقابل پاسخ دهد.
مهمترین درخواستی که تاکنون جبهه عربستان سعودی – امارات از قطر داشته کاهش روابط قطر با ایران و ملحق شدن آن به محور ضد ایرانی در منطقه بوده است. این درخواست تاکنون مهمترین معمای محور ضد ایرانی به رهبری عربستان سعودی بوده و خواهد بود. ۱۲ یا ۱۳ درخواست دیگر نهایتا قابل مذاکره هستند.»
ریچارد مورفی: «من اطلاعی در مورد تمایل قطر به پذیرش درخواست های عربستان و امارات ندارم. اینطور پیش بینی می شود که قطر به طور کامل با درخواست های اعلام شده آنها موافق نیست. قطر علاقه شدیدی به روابط اقتصادی خوب با ایران دارد که دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس ندارند.»
ادیب مقدم: « تا کنون، دولت ترامپ مجبور بود هرگونه نشست برای مصالحه را به تعویق اندازد. علوم سیاسی به ما می آموزد که برای موفقیت در هر مذاکره باید چند مورد وجود داشته باشد: الف) وجود یک مذاکره کننده شایسته و بی طرف – دولت ترامپ نمی تواند این نقش را بر عهده گیرد – ب) وجود یک پروسه مذاکره که در آن منافع همه ذینفعان به طور مساوی تضمین شود (بازی حاصل جمع مثبت). متاسفانه پروسه عادلانه مذاکره نیز وجود ندارد زیرا موضع عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین عمدتا ناسازگار و نسبت به قطر توهین آمیز بوده است.»
مهران کامروا: « در حال حاضر هیچ نشانه ای نیز وجود ندارد که نشان دهد قطر خواهان تغییر موضع اساسی سیاست خارجی خود برای کمک به حل بحران است. روابط قطر با ترکیه بسیار حقیقی، دوستانه و نزدیک است و روابط قطر با ایران نیز نسبتا نزدیک است. اگر چه به دلیل رابطه با ایالات متحده و نیز به دلایل ایدئولوژیکی، قطر اغلب فاصله خود با ایران را حفظ می کند اما هنوز هم تاکید دارد روابط خود را با جمهوری اسلامی حفظ کند.
قطر به طور مرتب اعلام کرده است در مورد اصول سیاست خارجی خود مصالحه نخواهد کرد و برای رهبران قطر بسیار مشکل است که نشان دهند درخواست های سعودیها و اماراتی ها را برآورده می کنند.»
*با توجه به روابط امریکا با عربستان و قطر، واشنگتن چگونه می تواند این بحران را حل کند تا دو طرف را راضی نگهدارد؟
انتصار: «مشغله ذهنی محور عربستان و واشنگتن، ایران و تضعیف منافع ملی ایران در منطقه است. بنابراین، اگر آنها بتوانند قطر را به نوعی متقاعد سازند که به اردوگاه ضدایرانی آنها بپیوندد، واشنگتن ممکن است بتواند شکاف موجود بین دوحه و ریاض را پر کند. اما هزینه ای که قطر باید پرداخت کند این است که تابع ائتلاف ضد ایرانی و دسیسه های منطقه ای آن شود.»
ریچارد مورفی: اکنون پیش بینی روند مذاکرات آینده بین طرفین خیلی زود است.
ادیب مقدم: « روابط ایالات متحده با این دو بازیگر تا حد زیادی توسط منافع آمریکا تعیین می شود، بنابراین هیچ گاه تلاشی هماهنگ برای ایجاد یک توافق دوجانبه صورت نگرفته است. در صورت عدم توافق جامع، دولت ترامپ خرسند خواهد بود از اینکه محاسبات اقتصادی را دنبال نموده، محاسباتی که رابطه واشنگتن با کشورهایی مانند قطر و عربستان سعودی را تعیین می کند.
تا زمانی که آنها از گنج خود، نفت و گاز، پرداخت می کنند، یک شریک در هر جامعه سرمایه داری پیدا خواهند کرد (به ویژه ایالات متحده امریکا). این که آیا چنین رابطه پیرو-حامی به طور نامحدود پایدار است یا خیر، مطمئنا یک سوال دیگر است.»
مهران کامروا: « واشنگتن نفوذ زیادی بر هر دو دولت - به ویژه بر عربستان سعودی - از طریق همکاری نظامی بسیار نزدیک و فروش سلاح به هر دو کشور دارد. واشنگتن می تواند از ابزارهای مختلفی استفاده کند تا دو کشور را جهت نشستن پای میز مذاکره تحت فشار قرار دهد، از جمله عدم فروش تسلحات نظامی به آنها، استفاده از قدرت گسترده دیپلماتیک خود جهت تشویق مذاکرات و همانطور که در رابطه با ایران انجام داده است، اعمال تحریم ها علیه آنها.
در طول یک سال گذشته یا بیشتر، ما شاهد بوده ایم که ایالات متحده آمریکا تمایل چندانی جهت انجام هر اقدامی در راستای حل بحران قطر ندارد، به ویژه از آنجایی که در طول این بحران ، کشورهای مختلف در حال خرید تسلیحات بیشتر از آمریکا هستند.»
نظر شما