حقیقت این است که سال ها از زمانی که سینما به عنوان یک رسانه برای بیان تعالیم اجتماعی و اخلاقیات به کار گرفته می شد، گذشته است. در حال حاضر فیلم ها به منظور انتقال حس، پیام یا مطلبی تولید می شوند و پیام ها یا اندیشه های کارگردان در زیرساخت اثر و لایه های پنهانی به گونه ای مطرح می شود که بیشتر با ناخودآگاه بینندگان در ارتباط باشد. در صورتی که فیلم "پایان راه" به طور مستقیم به دادن پیام های اخلاقی می پردازد. در این راه برای اینکه بهانه لازم را داشته باشد، سفر فرزندانی برای رسیدن به پدر در حال احتضارشان را مطرح می کند.
داستان این فیلم درباره دو برادار و یک خواهر است که هر کدام در زندگی شان با مسایل و مشکلات مختلفی مواجه هستند. همزمان با این گرفتاری ها آنها خبر بیماری سخت پدرشان را می شنوند و اینکه باید برای سرزدن به او به یکی از شهرهای شمالی بروند. آنها در این مسیر بخشی عمده از خاطرات و مشکلاتشان را مطرح می کنند. مرگ پدر نقطه تلاقی و دوستی دوباره این افراد را فراهم می کند.
کل اتفاقات فیلم در طول یک سفر خسته کننده و در خلال گفتگوهای شخصیت های اصلی داستان می گذارد. فیلم به اندازه ای پرکلام است که مفهوم واقعی یک اثر رادیویی را زنده می کند. چنانکه اگر بیننده ای از ابتدا تا انتهای سفر کاراکترها چشم خود را ببندد و فقط به دیالوگ ها گوش کند، چیزی از دست نمی دهد. مهمتر اینکه انگار کارگردان علاقه ای به تصویرسازی ندارد و مدیوم سینما - یا حتی تلویزیون - را با رادیو اشتباه گرفته است. به این جهت که حتی برای نمونه یک تصویر هم وجود ندارد تا بیننده از طریق آن نقبی به زندگی این افراد بزند. همه چیز در حرف و کلام خلاصه می شود.
کارگردان برای اینکه از تصاویر تکراری و خسته کننده سه شخصیت در حال سفر فیلم تا حدودی بیننده را رها کند، اتفاق های میانی هم گنجانده است. برای نمونه کامیونی که ترمز بریده و پلیس و دیگران برای جلوگیری از اتفاق آن را تعقیب می کنند، یکی از اتفاقات میانی است. اما این حادثه به اندازه ای بی ربط است که نه تنها کمکی به رفع مشکل خسته کننده بودن فیلم نمی کند، بلکه ضعف فیلمنامه را بیش از پیش به اثبات می رساند.
"پایان راه" توسط سیما فیلم تهیه شده و به نظر می رسد برای پخش از تلویزیون ساخته شده باشد. اما حتی در میان فیلم های تلویزیونی نیز کاری ضعیف و خسته کننده است و توانایی برقراری ارتباط با مخاطب عام را نخواهد داشت. به خصوص اینکه مخاطبان عام به انواع وسایل ارتباطی دسترسی دارند و مقایسه ذهنی که آنها از این فیلم نسبت به سایر آثار تصویری انجام می دهند، ضعف فیلمنامه و کارگردانی را روشن می کند.
کارگردان در استفاده از بازیگران فیلم نیز بی تجربه عمل کرده است. بازی بیادماندنی و خاطر انگیره فرهاد اصلانی در سریال "خانه ای در تاریکی" توانایی این بازیگر را در خلق شخصیت های مختلف نشان می دهد. اما در این فیلم حتی گوشه ای از توانایی های او را نمی توان مشاهده کرد. فاطمه گودرزی نیز در "دردسر والدین" نشان داد که به خوبی از پس نقش های خانوادگی و واقعگرایانه برمی آید. اما در این فیلم دریغ از حتی یک سکانس بیاد ماندنی!
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ
مازیار شیبانی فر
نظر شما