پیام یزدانجو، مترجم و پژوهشگر آثار فلسفی، در گفتگو با خبرنگار مهر درباب الزامهای توجه فلسفی و نظری به رسانه و اینکه آیا به چیزی به نام فلسفه رسانه معتقد است یا خیر، گفت : به معنایی که امروزه ما از رسانه مراد می کنیم به چیزی به نام فلسفه رسانه باور ندارم. یعنی معتقد نیستم که از آن مفهوم کلاسیکی که امروزه از فلسفه در ذهن ما وجود دارد، رسانه ها نیز دارای چنین فلسفه ای باشند.
وی افزود: اما اینکه بنیانهای فکری درباب ماهیت رسانه ها شکل گیرد، گمان نمی کنم بتوانیم به صورت مستقیم چیزی به نام فلسفه رسانه و یا فلسفه در رسانه ها را ایجاد کنیم. شاخه های فکری را می توانیم مورد نظر قرار دهیم اما به نظر من در ایران از همه واجبتر این است که جامعه شناسی رسانه صورت گیرد. در کشورهای غربی به همین مقدار تکنولوژی رسانه ای مورد توجه قرار گرفته است.
یزدانجو معتقد است که چنین بحثهایی با آن عمقی که مباحث تئوریک برای رسانه ها باید باشد بیشتر می تواند در جامعه شناسی رسانه ها وجود داشته باشد.
وی در پاسخ به این پرسش که در بحث از فلسفه رسانه شاید مقصود این باشد که جهت دهی و تاثیر گذاری از منظر فلسفی بیشتر مورد نظر قرار گیرد چرا که در گذشته چیزی به نام رسانه به این معنا نبوده اما امروزه بحث رسانه بسیار جدی است و به این سبب قصد این است که رسانه را شکل دهی معرفتی دهیم، گفت : ممکن است بحث ما بر سر اختلاف تعابیر باشد یک سیستم فکری و تحلیلی در پس این ماجرا باشد به آن معنایی که امروزه ممکن است کارهای دریدا را به عنوان کارهای فلسفی بدانیم من قبول ندارم.
یزدانجو تصریح کرد: کارکردها و ابعاد تاثیرگذاری دو چیزند که قطعا باید در آنها تامل کرد اما نه در این چارچوبی که به معنای فلسفی در نظر داریم چیزی که من به آن اشاره کردم دقیقا همین است. چیزی که من می گویم جامعه شناسی رسانه ها است و هدفم این است که چرا رسانه ها در جامعه ایرانی در عین حال که تاثیری آنی و حیرت آوری دارند اما در درازمدت تاثیری ندارند و این تاثیر در جوامع دیگر پیدا می شود. حال می تواند این تاثیر بعد فرهنگی بگیرد. اما از لحاظ اینکه مثلا لفظ مدیوم را بخواهیم بررسی کنیم بسیار دشوار است و به این سادگی این موضوع کارکردی نمی شود.
وی افزود: مثلا ما یکسری بحثهای رسانه ای از مک لوهان به بعد داریم. در یک شاخه هایی ممکن است تخصصی شود و به تعبیر ما شکل فلسفی بگیرد. مثلا کارهایی که شاگردان هیدگر در مورد اینترنت کردند یا در مورد سایر شاخه های تکنولوژی و رسانه های تکنولوژی. اما گمان نمی کنم این مسائل ما را به این چارچوبی که مد نظر داریم نزدیک کند. بلکه آن می تواند شاخه تخصصی از یک بخش خاصی از رسانه پژوهی باشد. فکر می کنم اگر بخواهیم چنین کاری بکنیم بیشتر باید به سوی تحلیلهای جامعه شناختی برویم تا تحلیلهای فلسفی.
یزدانجو در پاسخ به این پرسش که مقصود شما این است که در جامعه شناسی رسانه به کاربرد توجه می کنیم و در فلسفه رسانه به تئوری می پردازیم و کمتر به کاربرد توجه داریم گفت: می تواند بخشی این باشد. اکنون صحبت از فلسفه سینما نیز می شود اما هنوز این بحث شکل کافی نگرفته و در نهایت شاخه بزرگی هم نیست و یکسری علاقمندانی به مباحث فلسفی در سینما هستند که تاملات فلسفی درباب سینما و یا برخی از فیلمها و یا درباب رسانه سینما دارند.
وی افزود: اما اگر قرار باشد از طریق این تاملات به این پرسشهایی که در ابتدای بحث مطرح کردیم برسیم فکر نمی کنم چارچوب قابل طرحی باشد و می تواند این تحقیقات دستاوردهایی نیز داشته باشد اما به آن معنای کلی که در فرهنگ ایرانی تصور می کنیم هرچیزی یک فلسفه ای دارد آن فلسفه که مراد ماست اغلب دلیل وجودی است و به معنای تخصصی آن نیست.
وی با تاکید بر این نکته که اگر از این اختلاف تعابیر بگذریم کار جدی درباره رسانه ها در ایران از منظر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی انجام نشده است گفت: ممکن است این پژوهشها درجایی متکی به تاملات فلسفی باشند اما اینکه اصولا بخواهیم عنوان هولناکی به نام فلسفه رسانه را طراحی کنیم و معلوم نیست که چه چیزی قرار است در آن اتفاق بیافتد گمان نمی کنم که خیلی راهگشا باشد.
یزدانجو با اشاره به این که فرهنگ و اندیشه در کشور ما تا چه اندازه پتانسیل برخورد با این موضوع را دارد و اینکه این بحث تا چه اندازه به درد ما می خورد هر دو بحث جداگانه ای هستند و باید به جد مورد بررسی قرار گیرند گفت : این بحث به درد یک عده افراد علاقمند که با فلسفه و تکنولوژی آشنا هستند می خورد و بعد نیز ما ناگزیریم که وارد بحث جامعه شناسی شویم و با رسانه های عمومی سروکار پیدا کنیم.
وی با اشاره به این نکته اگر بخواهیم در ایران رشته ای به نام فلسفه رسانه را بنیان گذاریم مقصودمان از فلسفه رسانه همان مطالعات رسانه ای باشد چندان فرقی نمی کند گفت: در این رشته نیز قطعا باید به آن پرسشهای جدی فضای عمومی بپردازیم. چرا که فلسفه رسانه چندان نمی تواند کاربرد جدی داشته باشد و بیشتر در حیطه مطالعات شخصی قرار خواهد گرفت.
یزدانجو تصریح کرد: می بایست در ابتدا پرسشها و ضرورتها پاسخ داده شود و اینکه ما از طریق فلسفه رسانه در نظر داریم به چه چیزی برسیم. لذا مطالعات رسانه ای در حال انجام گیری است و طبیعتا بخشی از این مطالعات تاملات فلسفی است. لذا آن سئوالهای مبرم جدی احتملا پاسخهای آن در یک زمینه دیگر به دست خواهد آمد.
نظر شما