به گزارش خبرگزاری مهر، افغانستان در روزهای اخیر مورد توجه جدی مقامهای آمریکایی و اروپایی قرار دارد. وزیر دفاع آمریکا طی سفری به پاکستان پس از دیدار با رئیس جمهوری این کشور بر تعهد بلند مدت واشنگتن به رویارویی با طالبان در افغانستان تاکید کرد .
ازطرف دیگر دبیرکل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) پیش بینی کرد که خشونتها و ناآرامی ها در افغانستان تا سال 2009به پایان برسد و اوضاع در مسیر صلح پایدار قرار گیرد.
درکانون توجه قرار گرفتن افغانستان از آن روست که ماموریت ناتو در افغانستان دچار بحران شده است. ناتو با برعهده گرفتن فرماندهی ایساف و گسترش ماموریت آن به سراسر افغانستان وارد جنگ با طالبان شد، اما انتظارهای لازم را تا کنون برآورده نکرده است. اوج گیری دوباره طالبان با در نظر گرفتن سابقه منفی این گروه در افغانستان سندی برای اثبات سخن فوق است .
در افغانستان حدود 40 هزار نفر نظامی خارجی وجود دارند که شامل 20 هزار آمریکایی و 20 هزار نفرهم از نیروهای ناتومی شود، اما این عده و تجهیزات آنها در برابر اهداف ترسیم شده محدود به نظر می رسد و در کنار مشغولیت بیش از حد مقامات کاخ سفید در عراق و بی توجهی های صورت گرفته از عوامل عدم موفقیت ناتو و آمریکا در افغانستان شده است.
البته کشورهای دست اندر کار در بحران افغانستان تمهیداتی را برای افغانستان از جمله افزایش نیروها و هزینه ها اندیشیده اند، اما راهکارهای جدید در صورتی که راهبرد و تاکتیک کنونی مورد بازنگری قرار نگیرند، تحول چندانی را در وضعیت افغانستان ایجاد نخواهند کرد.
عواملی چند که بیشتر جنبه نرم افزاری دارد شاخصه های تحول و ستون تکمیلی موفقیت بخش سخت افزاری سیاستهای آمریکا و ناتو در افغانستان می باشد که تاکنون عدم توجه جدی به آن، تحقق وعده های ائتلاف غرب را با شکست مواجه کرده است . مهمترین این عوامل را در موارد زیر جستجو کرد :
- جامعه جهانی پس از برکناری طالبان از قدرت برای بازسازی افغانستان وعده هایی داد که منجر به امیدواری مردم افغانستان شود؛ ولی این وعده ها صورت عمل به خود نگرفت. روند بازسازی بیشتر جنبه نمادین یافته و ساخت مراکز تجملی محدود تغییر ملموس را در زندگی روزمره مردم به وجود نیاورده و از همین رو دل پیچه های تحقق وعده های آرمانی در نزد عموم شیوع پیدا کرده است .
- روشهای خشن، اهانت آمیز و تحریک آمیز نیروهای آمریکایی و ناتو و ضریب اشتباهاتی که در بمبارانهای هوایی به وقوع می پیوندد، انگیزه مخالفت با نیروهای خارجی و پناه گرفتن در دامان نیروهای طالبان را سبب شده است .
- روند دولت سازی و پی ریزی دموکراسی درافغانستان به نتایج مطلوب نرسیده است. فساد گسترده،هرج و مرج، حضور گسترده جنگ سالاران و مافیای مواد مخدر و در مجموع مشارکت عناصری که متهم به ارتکاب جنایات جنگی اند؛ سرخورد گی مردم را نسبت به دولت پس از سقوط طالبان گسترش داده است .
- طالبان دارای پایگاههایی در خارج از مرزهای افغانستان ، به ویژه در پاکستان است که به علت دسترسی نداشتن نیروهای ائتلاف به کانون این پایگاهها، همواره از مراکز پشتیبانی از لحاظ آموزشی ، لجستیکی و سیاسی برخوردار بوده و در یک پویایی دایمی به سر می برد .
- با روشن شدن ناتوانی آمریکا درعراق ، علایم مخالفت با حضور نظامی آمریکا در افغانستان روز به روز بیشتر می شود و این فرصت را به پاکستان داده است تا بار دیگر ایده تسلط سیاسی و نظامی بر افغانستان را به راه بیندازد.
نکات فوق عوامل آسیب پذیری نیروهای غربی را در افغانستان نشان می دهد. شاید با درک چنین نکاتی است که سفر رابرت گیتس به پاکستان صورت می گیرد تا یکی از مهمترین مجراهای تقویت طالبان بسته شود؛ سفر گیتس نه جنبه انتقادی دارد و نه بعد هشدار، بلکه بیشتر در راستای بها دادن به پاکستان برای همکاری با نیروهای آمریکا و ناتو می باشد.
همان طور که در اظهارات گیتس با عنوان "تعهد بلند مدت در مبارزه با طالبان" نمایان است، دولت آمریکا نیت حضور طولانی مدت در افغانستان را در سر می پروراند . از همین رو برای جامه عمل پوشاندن به این خواسته بر آن است تا از عوامل منطقه ای مثل پاکستان بهره بگیرد، لذا احساس نیازمندی، نزدیکی بیشتر به پاکستان را می طلبد .
همچنین ناتو بر اساس تعاریف جهانی خود پس از جنگ سرد یعنی مدیریت و کنترل بحران های بین المللی مصمم است در افغانستان بماند و ماموریتی را که بر عهده گرفته است، تحقق بخشد. غرب تا زمانی که به روند بازسازی در افغانستان پایبند نباشد و تقویت و کمک گیری از نیروهای نظامی بومی را مد نظر قرار ندهد، چالشهای کنونی غرب در افغانستان همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند .
نظر شما