به گزارش خبرگزاری مهر، علی عبدالعظیمی با اشاره به اینکه امروز نشر ما با وضعیت ناگواری روبروست، گفت: در همین اوضاع همینکه در گوشهای پرچم جایزهای بالا برود، نوعی تشویق برای شاعران به حساب میآید و به نفع وضعیت نشر ماست. گرچه برگزاری هر جایزهای دشواریهایی دارد و اغلب برخی از کسانی که مردود میشوند، جایزه را به مواردی ناروا متهم میکنند، اما باید به همین دلخوش کنیم که در این شرایط سکوت نکردهایم.
او افزود: شرایطی که ما در آن به سر میبریم، از نظر نشر و ادبیات شرایطی ناگوار است. سیاستی که بعد از انقلاب در این حوزه پی گرفته شد، اجازه نداد هیچ نشری از یک حدی بزرگتر شود. تجربهای که پیش چشم داشتند نشر امیرکبیر بود که از یک ناشر کوچک به ناشری تبدیل شد که در هر محله یک کتابفروشی داشت و برای اداره سانسور تعیین تکلیف میکرد. ناشری که سانسورچیها را به کتابخوانهایی حرفهای بدل میکرد که دیگر قادر نبودند کتابها را ممیزی کنند. به همین خاطر کمکم تصمیم گرفتند که ممیزها را هرچند سال یکبار عوض کنند. در جامعهای که چنین اتفاقی برای نشرش بیفتد، خواه ناخواه نویسنده و شاعری هم خلق نمیشود.
این شاعر با اشاره به اینکه درآمد شاعر و نویسنده از نوشتن است، گفت: وقتی دستگاه نشر نچرخد، مولف و مترجمی هم به وجود نخواهد آمد. در وضعیتی که یک تغییر ماهوی در همه چیز اتفاق افتاده، چه امکانی برای خلق آثاری درخشان و برون آمدن نویسندگان و شاعران درجه یکی از دل این شرایط وجود دارد که بتوانیم آنها را در یک جایزه با هم مقایسه کنیم؟
عظیمی تصریح کرد: دورانی بود که قشر عظیمی از خوانندگان شعر، شاعران زمانشان را به طور جدی دنبال میکردند؛ در صدر این شاعران شاملو و اخوان و فروغ و... بودند. اما بعد از انقلاب ما صاحب اندیشههای سیاسی شدیم و تفکرات متعددی به وجود آمد که هر کدام شاعر خود را میطلبید. درواقع به جای شاعرانی که در صدر ایستاده بودند، به شاعرانی نیاز داشتیم که هر کدام خواننده خودشان را داشته باشند، درحالیکه امروز این تعداد شاعر را نداریم و این کار جایزه دادن را سخت میکند.
این شاعر که طی چند دوره دبیری جایزه هوشنگ گلشیری را برعهده داشت، افزود: در حوزه داستان شما با معیارهای مشخصی روبرو هستید، ولی با نظریههای جدیدی که در شعر پیدا شده، دیگر هیچ معیاری برای داوری وجود ندارد. برای همین سنجش آثار کار سختی است و دست داور را میبندد. بخصوص جایزهای که به اسم احمد شاملوست و قاعدتا معیارهایی وجود داشته که برای او مهم بوده است. اگرچه وقتی شما با شعر مواجه هستید، تنها باید فرم را درنظر بگیرید و مابهازای آن شعر متر و معیاری برای سنجش نیست. ضمن اینکه چه کسی میتواند تعیین کند که معیارهای شاملو چه بوده است؟ شاملو حرفهای گوناگونی درباره شعر زده که هر کدام قابل تاویل است.
او درباره تاثیر برگزاری چنین جایزهای در روند کاری شاعران افزود: کسی که اختیارش دست شعر است و به خاطر تجربه زیستی غنی قادر به سکوت کردن نیست، همواره کار خودش را میکند. البته برای استمرار یافتن کارش نیاز دارد که آثارش منتشر شود و مخاطبانی داشته باشد و این جایزهها شاید بتواند تا حدودی به چرخه نشر کمک کند. اما کسانی که جایزه میگیرند، اگر خالق باشند کارشان دشوار میشود. شما وقتی شعری میگویی که بالاتر از حد تصور خودت است و اول از همه خودت را متعجب کرده، این ترس را داری که دیگر نتوانی چنین شعری بنویسی. این شاعر برای کتاب بعدی دست و دلش میلرزد و نگران است که نکند قدمی به عقب برگردد. اما به طور کلی نمیشود گفت جایزه در بستهای به روی آنها باز میکند.
این شاعر همچنین با اشاره به وضعیت بحرانی شعر و ادبیات در سالهای اخیر به برخی تجربیات جایزه گلشیری در داوری آثار اشاره کرد و گفت: ما در بنیاد گلشیری مجبور شدیم این موضوع را تصویب کنیم که اگر یک سال کتابی خوبی نبود، جایزهای داده نشود. البته اگر هیچ کتابی را انتخاب نکنید اعتراضهایی درپی خواهد داشت، اما انتخاب یک کتاب هم بدون نارضایتی و انتقاد نخواهد بود. به هرحال هر جایزه دهندهای این حق را دارد که وقتی هیچ اثری حداقل معیارهای داوری را دارا نبود، هیچ کتابی را به عنوان برگزیده اعلام نکند.
او تصریح کرد: درباره شیوه داوری هم راههای مختلفی هست که ما در یک دوره از جایزه گلشیری یکی از آنها را امتحان کردیم. یعنی یک نظرخواهی کلی از تعداد مشخصی از افراد درباره کتابهایی که خواندهاند و کتابهایی که شایسته خواندن میدانند صورت گرفت و کتابهایی که بیشترین رایها را کسب کرده بود برای داوران فرستاده شد. درواقع اگر کتابی از سوی این جماعت مورد توجه قرار نگرفته باشد، به این معنا است که قابل داوری نبوده است.
او در پاسخ به این سوال که آیا ممکن نیست در این شیوه کتابهای خوبی که از نگاه منتقدان و اهالی ادبیات دور مانده، از داوری باز بماند، گفت: دراین سالها کتابی نداشتهایم که مورد غفلت قرار گرفته باشد. در روزگار اینترنت و فضای مجازی، حتی اگر یک نفر هم کتاب را خوانده و خوشش آمده باشد و یک تکه از آن را در فضای مجازی بگذارد، بالاخره یقه یک نفردیگر را هم میگیرد. امکان ندارد که در این شرایط کتابی از قلم بیفتد و نابغهای در پستو مانده باشد و هیچ مخاطبی متوجه او نشود.
عظیمی افزود: البته الان وضعیت با سالهایی که ما این تجربه را داشتیم فرق کرده است و حتی خوانندگان حرفهای آن سالها هم که همه کتابها را دنبال میکردند، دیگر یا خسته شدهاند یا پول و زمان برای خواندن کتاب ندارند.
این شاعر با اشاره به اینکه جهانی که ما در آن زندگی میکنیم بسیار پیچیده، پیشبینیناپذیر و آسیبرسان و شکننده است، گفت: نمیدانم تا کجا قرار است این وضعیت پیش برود. در محفلی که برخی مسئولان مسبب این وضعیت حضور داشتند، مجالی پیدا شد و گفتم از هدایت و نیما یک خیل نویسنده و شاعر بیرون آمدند، ولی شما به من بگویید بعد از آن خیل شاعر و نویسنده که اغلبشان یا به غربت دفن شدهاند یا به خاک، چه کسی جای آنها را گرفته است؟ الان چه جانشینی همسنگ آنها داریم. ما در مترجمان کسانی را داریم که نوشتههای رشکبرانگیزی داشتند؛ از ابوالحسن نجفی و نجف دریابندری گرفته تا عبدالله کوثری، منوچهر بدیعی و ...اما اینها همگی آخرین قطرههای آبی است که از آن جوی ذره ذره هنوز جاری است. ولی کدامیک از مترجمان جدید به اندازه رضا سیدحسینی قدرت نویسندگی و کلام یا به اندازه دریابندری قدرت خلق متن غیرقابل تقلید دارد. حالا دیگر شاعر و نویسنده که بماند.
نظر شما